شمارهٔ ۱۷۶ - در مدح ملک اتسز
هست دولت را اساس و هست ملت را پناه
حضرت خوارزمشاه و خدمت خوارزمشاه
خسرو عادل ، علاء دولت ، آن کز عدل اوست
هم خلایق را امان و هم شرایع را پناه
مسند خوارزمشاهی تا مسلم شود بدو
شرع را بفزود قدر و ملک را بفزود جاه
داعیان کینه را تأیید او خستهست جان
ساعیان فتنه را تهدید او بستهست راه
در پناه دولت او کاه گردد همچو کوه
وز شکوه هیبت او کوه گردد همچو کاه
گرچه بی مهرست عالم، کی کند مهرش رها ؟
ورچه بد عهدست ، گیتی کی کند عهدش تباه؟
ماه تیره گردد از شرم جمالش وقت وقت
ابر نوحه گیرد از رشک نوالش گاه گاه
دست جود او گشاده مایهٔ دریا و کوه
پای قدر او سپرده تارک خورشید و ماه
یک پیام او نهد بر خصم بار صد حسام
یک غلام او کند در حرب کار صد سپاه
از نهیب او منقض گشته عمر بدسگال
وز عطای او مهنا گشته عیش نیک خواه
لفظ او چون لفظ یوسف فارغ از زرق و دروغ
ذات او چوت ذات یحیی خالی از لغو و گناه
جان دشمن وقت فرمانش چو فرمانش روان
پشت گردون پیش ایوانش چو ایوانش دو تاه
همت او را نماید ، گر بپستی بنگرد
چشمهٔ خورشید همچون چشم مور از قعر چاه
ای خداوندی که اطراف ممالک را هنوز
دارد از هر آفتی اطراف تیغ تو نگاه
دستگاه بحر داری پایگاه آسمان
اینت کامل دستگاه و اینت کامل پایگاه!
گر تو با اهل جهان موجود گشستسی چه شد؟
نه شود موجود گل با خار و لاله با گیاه ؟
تا که باشد عاقلی را از معالی افتخار
تا که افتد عالمی را در معانی اشتباه
تو کلاه خسروی دار و قبای عدل پوش
تو نظام مملکت افزای و جان خصم کاه
گاه طبع تو ز وصل نیکوان دیده طرب
گاه چشم تو بروی دلبران کرده نگاه
از قباه و از کلاه تو نصیب دشمنان
باد تصحیف قبا و باد مقلوب کلاه
همچو روی دلبران چشم عدوی تو سپید
همچو چشم نیکوان روز حسود تو سیاه
شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح شمس الدین وزیر: مایهٔ افتخار و صورت جاه شمارهٔ ۱۷۷ - نیز در ستایش ملک اتسز گوید: ای جهان از سر زلف تو معطر گشته
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هست دولت را اساس و هست ملت را پناه
حضرت خوارزمشاه و خدمت خوارزمشاه
هوش مصنوعی: دولت بر پایه و اساسهای خود استوار است و ملت برای داشتن امنیت و آرامش به پشتیبانی و حمایت حضرت خوارزمشاه و خدمات او نیاز دارد.
خسرو عادل ، علاء دولت ، آن کز عدل اوست
هم خلایق را امان و هم شرایع را پناه
هوش مصنوعی: خسرو عادل، کسی است که دولت و حکمرانیاش بر پایه عدالت بنا شده است. به واسطهی این عدالت، نه تنها مردم در امنیت به سر میبرند بلکه قوانین و اصول نیز از حمایت و پناه او برخوردارند.
مسند خوارزمشاهی تا مسلم شود بدو
شرع را بفزود قدر و ملک را بفزود جاه
هوش مصنوعی: برای اینکه مقام خوارزمشاهی تثبیت شود، باید به دین و شریعت احترام گذاشته شود و از آن طریق، اعتبار و سلطنت نیز افزایش یابد.
داعیان کینه را تأیید او خستهست جان
ساعیان فتنه را تهدید او بستهست راه
هوش مصنوعی: کسانی که در پی کینهورزی هستند، به تأیید خداوند و حمایت او نیاز دارند، اما دشمنان و مغرضان به وسیله تهدید او از مسیر خود دور میشوند.
در پناه دولت او کاه گردد همچو کوه
وز شکوه هیبت او کوه گردد همچو کاه
هوش مصنوعی: در سایه لطف و حمایت او، کوهها به اندازه کاه کوچک میشوند و هیبت و عظمت او آنچنان است که کاهها مانند کوه به نظر میرسند.
گرچه بی مهرست عالم، کی کند مهرش رها ؟
ورچه بد عهدست ، گیتی کی کند عهدش تباه؟
هوش مصنوعی: هرچند که دنیا بیمحبت است، آیا محبتش را رها میکند؟ و اگرچه این جهان به وفا و عهد پایبند نیست، آیا میتواند پیمانش را نابود کند؟
ماه تیره گردد از شرم جمالش وقت وقت
ابر نوحه گیرد از رشک نوالش گاه گاه
هوش مصنوعی: ماه از زیبایی او شرمنده میشود و به همین خاطر گاهی اوقات پنهان میشود. ابر نیز به خاطر حسادت به زیبایی او، ناله و نوحه میکند.
دست جود او گشاده مایهٔ دریا و کوه
پای قدر او سپرده تارک خورشید و ماه
هوش مصنوعی: دست بخشش او همچون دریا و کوه وسیع است و جایگاه او به قدری رفیع است که به خورشید و ماه افتخار میکند.
یک پیام او نهد بر خصم بار صد حسام
یک غلام او کند در حرب کار صد سپاه
هوش مصنوعی: یک پیام از او میتواند بر دشمنان سنگینی کند مانند صد شمشیر و یک یار او میتواند در جنگ همچون صد لشکر عمل کند.
از نهیب او منقض گشته عمر بدسگال
وز عطای او مهنا گشته عیش نیک خواه
هوش مصنوعی: از ترس او عمر بدخواهی پایان یافته و با بخشش او، زندگی خوب و خوشی برای نیکوکاران به وجود آمده است.
لفظ او چون لفظ یوسف فارغ از زرق و دروغ
ذات او چوت ذات یحیی خالی از لغو و گناه
هوش مصنوعی: کلام او مانند نام یوسف است که از هر نوع زینت و دروغ خالی است. وجود او نیز همچون وجود یحیی، از هر گونه بیهودهگویی و گناه عاری است.
جان دشمن وقت فرمانش چو فرمانش روان
پشت گردون پیش ایوانش چو ایوانش دو تاه
هوش مصنوعی: زمانی که دشمن فرمان میدهد، جان او مانند فرمانش در اختیار اوست. در این لحظه، روح او به سمت آسمان و پیشروی ایوانش میرود، گویی ایوانش دو طرف دارد.
همت او را نماید ، گر بپستی بنگرد
چشمهٔ خورشید همچون چشم مور از قعر چاه
هوش مصنوعی: اگر همت و اراده او را به کار بگیری، خواهی دید که حتی در تاریکیها و عمق چاه، نور خورشید مانند چشم یک مور به او میتابد و روشنایی را به او نشان میدهد.
ای خداوندی که اطراف ممالک را هنوز
دارد از هر آفتی اطراف تیغ تو نگاه
هوش مصنوعی: ای خداوندی که هنوز اطراف سرزمینها را از هر گونه تهدید و آسیب محفوظ نگه داشتهای، لطفاً از تیغ خود محافظت کن.
دستگاه بحر داری پایگاه آسمان
اینت کامل دستگاه و اینت کامل پایگاه!
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که اگر کسی به خوبی و با دقت به اصول و قواعدی که بر اساس آنها عمل میکند، تسلط داشته باشد، میتواند به آسمان و بلندای موفقیتها دست یابد. به عبارت دیگر، تسلط بر دانش و فنون، باعث میشود که فرد به اوج برسد و به طور کلی تحقق کامل اهدافش را ممکن میسازد.
گر تو با اهل جهان موجود گشستسی چه شد؟
نه شود موجود گل با خار و لاله با گیاه ؟
هوش مصنوعی: اگر تو با مردم دنیا پیوندی داری، چه تفاوتی دارد؟ آیا در طبیعت گل نمیتواند با خار و لاله نمیتواند با گیاه همزیستی داشته باشد؟
تا که باشد عاقلی را از معالی افتخار
تا که افتد عالمی را در معانی اشتباه
هوش مصنوعی: تا زمانی که انسانهای عاقل به ارزشها و فضایل اهمیت دهند، نمیگذارند که جهالت و اشتباه در معانی عالم شود.
تو کلاه خسروی دار و قبای عدل پوش
تو نظام مملکت افزای و جان خصم کاه
هوش مصنوعی: تو تاج و کلاه باعظمتی داری و در لباس عدالت به سر میکنی. تو مایه نظم و ساماندهی کشور هستی و باعث کاهش جان دشمنانت.
گاه طبع تو ز وصل نیکوان دیده طرب
گاه چشم تو بروی دلبران کرده نگاه
هوش مصنوعی: گاهی دل تو از پیوند با نیکان شاداب و خوشحال است و گاهی نگاه چشمان تو بر دلبران میافزاید.
از قباه و از کلاه تو نصیب دشمنان
باد تصحیف قبا و باد مقلوب کلاه
هوش مصنوعی: از لباس و کلاه تو، چیزی به ضرر دشمنان نرسد. امیدوارم که لباس و کلاهی که بر تن داری، بلای جان آنها نشود.
همچو روی دلبران چشم عدوی تو سپید
همچو چشم نیکوان روز حسود تو سیاه
هوش مصنوعی: چشمان دشمن تو مانند چهره زیبای دلبران سفید است و چشمان خوبان در روز حسود، سیاه به نظر میرسد.

وطواط