گنجور

شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح شمس الدین وزیر

مایهٔ افتخار و صورت جاه
ای هدی را ز حادثات پناه
شمس دین آنکه عدل شامل او
بر سر خلق هست ظل الله
آن بد و پشت نیک خواه قوی
وان بدو حال بدسگال تباه
یک پیامش به از هزار حسام
یک غلامش به از هزار سپاه
کاه با عزم او گران چون کوه
کوه با هضم او سبک چون کاه
ای بر احوال آسمان واقف
وی ز اسرار روزگار آگاه
مژه پیکان شود در آن دیده
که کند سوی او بکینه نگاه
محمدت چون سپهر و طبع تو مهر
مکرمت چون عروس و دست تو شاه
همچو یوسف منزهی ز دروغ
همچو یحیی مطهری ز گناه
نه جهانی و نیستت نخصان
نه خدایی و نیستت اشباه
زده انواع سعد و پیروزی
بر جناب تو خیمه و خرگاه
آمده از تو محنت و نعمت
حضهٔ بدسگال و نیک خواه
آفتابی بوقت پاداشن
اژده های بوقت بادا فراه
فتنه نقش طلعت تو عیون
عاشق خاک حضرت تو شفاه
دهر مدحت گر تو بی اجبار
چرخ فرمان بر تو بی اکراه
سرورا بی قبول تو گشتست
همه انفاس من ز حسرت آه؟
بی گل و لالهٔ مکارم تو
خوار ماندم بسان خار و گیاه
هیچ باشد چو دیده بگشایم
جای خود بینم اندر آن درگاه
بیکی سعی مجلس عالیت
یافته صد هزار حشمت و جاه
پا کرده دراز با گردون
دست گردون زمن شده کوتاه
تا بود باغ جای لاله و گل
تا بود چرخ جای زهره و ماه
باد چشم مخالف تو سپید
باد روز منازع تو سیاه
بارگاهت مخیم اقبال
پایگاهت مقبل افواه

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مایهٔ افتخار و صورت جاه
ای هدی را ز حادثات پناه
هوش مصنوعی: ای هدی، تو مایهٔ فخر و نشانهٔ مقام و جایگاه هستی، پس از سختی‌ها و مشکلات به تو پناه می‌برم.
شمس دین آنکه عدل شامل او
بر سر خلق هست ظل الله
هوش مصنوعی: شمس دین کسی است که عدالتش بر تمام مردم سایه افکنده و او نشانه‌ای از وجود خداوند بر روی زمین است.
آن بد و پشت نیک خواه قوی
وان بدو حال بدسگال تباه
هوش مصنوعی: هر کس که ظاهر خوبی دارد اما در باطن آدمی بدجنس و بی‌رحم است، در واقع به دنیای دنیوی و اوضاع زشت دچار است.
یک پیامش به از هزار حسام
یک غلامش به از هزار سپاه
هوش مصنوعی: یک پیام او ارزش بیشتری دارد از هزار شمشیر و یک نفر از پیروانش به اندازه هزار سرباز اهمیت دارد.
کاه با عزم او گران چون کوه
کوه با هضم او سبک چون کاه
هوش مصنوعی: با اراده و عزم او، حتی کاه هم سنگین و محکم به نظر می‌رسد، در حالی که کوه، با تسلط او، به سبکی و راحتی کاه تجلی می‌کند.
ای بر احوال آسمان واقف
وی ز اسرار روزگار آگاه
هوش مصنوعی: ای کسی که از وضعیت آسمان باخبر هستی و به رازهای زمان واقفی.
مژه پیکان شود در آن دیده
که کند سوی او بکینه نگاه
هوش مصنوعی: در چشمان او، مژه‌ها مانند پیکانی می‌شوند که با کینه به سمتش خیره شده‌اند.
محمدت چون سپهر و طبع تو مهر
مکرمت چون عروس و دست تو شاه
هوش مصنوعی: محمد شما مانند آسمان است و ذات شما مثل خورشید. مکرمت‌های شما مانند عروسی زیبا و دست شما پادشاهی بزرگ است.
همچو یوسف منزهی ز دروغ
همچو یحیی مطهری ز گناه
هوش مصنوعی: تو همچون یوسف، از دروغ پاک و بی‌آلایش هستی و همچون یحیی، از گناه پاک و مطهر.
نه جهانی و نیستت نخصان
نه خدایی و نیستت اشباه
هوش مصنوعی: در این دنیا نه تو به نقصی دچار هستی و نه خداوند تو را شبیه به هیچ چیز دیگری قرار داده است.
زده انواع سعد و پیروزی
بر جناب تو خیمه و خرگاه
هوش مصنوعی: به طور خلاصه می‌توان گفت که در این بیت به خوشبختی و موفقیت‌های گوناگونی که به تو تعلق دارد، اشاره شده و به نوعی برای تو جشن و شادی برپا شده است.
آمده از تو محنت و نعمت
حضهٔ بدسگال و نیک خواه
هوش مصنوعی: مشکلات و خوشی‌های زندگی به‌خاطر وجود توست، هم از طرف بدخواهان و هم از طرف خیرخواهانت.
آفتابی بوقت پاداشن
اژده های بوقت بادا فراه
هوش مصنوعی: در زمانی که پاداش به دست می‌آید، همانند آفتاب روشن خواهد شد و در زمان مناسب به بلایای ناشی از طوفان‌ها و مشکلات نیز توجه خواهد شد.
فتنه نقش طلعت تو عیون
عاشق خاک حضرت تو شفاه
هوش مصنوعی: جذبه و زیبایی چهره‌ات، چشمان عاشقان را افسون کرده است و خاک تو برای این عاشقان مانند دارویی شفابخش می‌باشد.
دهر مدحت گر تو بی اجبار
چرخ فرمان بر تو بی اکراه
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی از دنیا ستایش کنی، به‌گونه‌ای که خود می‌خواهی و بدون هیچ فشاری، سرنوشت هم به‌راحتی به تو پاسخ می‌دهد و بدون هیچ زحمتی کار می‌کند.
سرورا بی قبول تو گشتست
همه انفاس من ز حسرت آه؟
هوش مصنوعی: سرورم، همه نفس‌های من به خاطر حسرت و اندوه از نبودن تو به سر آمده است.
بی گل و لالهٔ مکارم تو
خوار ماندم بسان خار و گیاه
هوش مصنوعی: بدون وجود زیبایی‌ها و فضیلت‌های تو، همچون خاری در بین گیاهان حقیر و بی‌ارزش مانده‌ام.
هیچ باشد چو دیده بگشایم
جای خود بینم اندر آن درگاه
هوش مصنوعی: زمانی که چشمانم را باز کنم، هیچ چیز نمی‌بینم و خودم را در آن درگاه می‌یابم.
بیکی سعی مجلس عالیت
یافته صد هزار حشمت و جاه
هوش مصنوعی: به خاطر تلاش یک نفر، مجلسی به اوج علو و شکوه رسیده است و به دنبال آن هزاران نعمت و مقام برای او به دست آمده است.
پا کرده دراز با گردون
دست گردون زمن شده کوتاه
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که آسمان به قدری بلند شده که من به نظر کوچک‌تر آمده‌ام.
تا بود باغ جای لاله و گل
تا بود چرخ جای زهره و ماه
هوش مصنوعی: تا زمانی که باغ پر از لاله و گل باشد، آسمان نیز محل قرارگیری سیاره‌ها مثل زهره و ماه خواهد بود.
باد چشم مخالف تو سپید
باد روز منازع تو سیاه
هوش مصنوعی: باد چشم تو باعث روشنی و زیبایی روز من شده، در حالی که جدال و مخالفت تو، روز من را تیره و سیاه کرده است.
بارگاهت مخیم اقبال
پایگاهت مقبل افواه
هوش مصنوعی: مکان تو محل حضور خوشبختی است و جایگاه‌ات مورد توجه و احترام دیگران قرار دارد.