گنجور

شمارهٔ ۱۶۸ - در مدح اتسز خوارزمشاه

قاهر اصحاب بدعت ، ناصر اعلام دین
صدر دولت را مغیت و اهل ملت را معین
خسرو و غازی ، علاء دولت ،آن شاهی که هست
بر سریر مملکت صاحب قران راستین
آن خداوندی ، که در هیجا جهاندرخش کین
یسر دارد بر یسار و یمن دارد بر یمین
کرده جودش روزی اولاد آدم راضمان
گشته رایش رونق احوال عالم را ضمین
هم بسعی دولتش ارباب حاجت را یسار
هم بحق نعمتش اصحاب دولت را یمین
بر طریق دولت او مدخل دارالسلام
در فضای همت او منزل روح الامین
از همه آفات گردون ذات او دیده امان
بر همه اسرار گیتی رأی او بوده امین
کرده بر اطراف گردون رفعت قدرش مکان
گشته از اکناف عالم بسطت جاهش مکین
شهریارا ، چون تو گیری رمح در هیجا بکف
پیر گردد در رحم از بیم رمح تو جنین
آسمان زیر نگین تست ، نی نی این خطاست
خود چه باشد آسمان تا باشدت زیر نگین؟
هست از لفظ بدیع و طلعت میمون تو
زندگی در شخص دانش ، روشنی در راه دین
بازوی با اقتدار و کف با احسان تو
از شجاعت شد مرکب و ز مروت شد عجین
یا دم این عیسی مریم تو داری در نفس
یا کف موسی عمران را تو داری در جبین
حاتم طایی تویی، چون جود ورزی روز مهر
رستم سکزی تویی ، چون حرب سازی روز کین
نی، غلط کردم، که باشد سایل جود تو آن
نی، خطا گفتم ، که باشد سخره حرب تو این
زود دینی آمده در تحت امر و نهی تو
از لب دریای مکران، تا لب دریای چین
سجده برده بر در بالای تو میر و وزیر
بوسه داده بر کف میمون تو خان و تگین
هم در ایام صبی آن کردی از مردی ، کزان
اندر اقبالت گمان بدسگالان شد یقین
وز صمیم ازض منقشلاق حصنی بستدی
همچو جاه خود رفیع و همچو رای خود متین
تاختی چون باد مرکب بر چنان کوه بلند
یافتی در حال نصرة بر چنان حصن حصین
ای بسا قالب! که تو بخون اندر غریق
وی بسا پیکر! که تو کردی بخاک اندر دفین
آن فتوحی کامد از اعلام تو اندر وجود
عاجزست از شرحش اقلام کرام الکاتبین
نعرهٔ فتح تو خیزد از ملک در زیر عرش
چون خرامد مرکب میمون تو در زیر زین
شاد باش، ای کرده اعلام تو نصرة قران
دیر زی، ای گشته با اقدام تو دولت قرین
ظلم از طبعت بپرهیزد چو ظل از آفتاب
عدل با عقلت بسازد چو لبن با انگبین
حسن احوال تو آرد نیک خواهان را طرب
حشمت سهم تو دارد بدسگالان را حزین
امر رب العالمین را پیش رفتی، لاجرم
کسب کردی محمدت را ،حمد رب العالمین
هم ز راه عرف و عادت، هم ز روی دین و شرع
این‌چنین باید که ‌کردی، آفرین باد، آفرین !
رونقی نارد بروز حرب خنجر در نیام
قیمتی نارد بنزد خلق گوهر در زمین
تا که باشد چهرهٔ جانان برنگ ارغوان
تا که باشد عارض دلبر بسان یاسمین
باد سال و مه ترا دولت غلام آستان
بادا روز و شب ترا نصرة تر از آستین
هرچه عصمت باشد، از تأیید یزدانی بیاب
هر چه حشمت باشد، از اقبال ربانی ببین
گاه صهبای مراد از جام فیروزی بچش
گاه ریحان نشاط از از باغ بهروزی بچین
با بقای جاودان درین قصر چو خلد
باده‌های سلسبیل از لعبت چون حور عین
بر بط و چنگ خوش از خنیاگران بزم تو
برده آب بار بد، بنشانده باد رامتین
کی‌ تواند جز من اندر وصف اخلاق تو گفت؟
این چنین شعر متین و این چنین سحر مبین

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قاهر اصحاب بدعت ، ناصر اعلام دین
صدر دولت را مغیت و اهل ملت را معین
هوش مصنوعی: او بر دشمنان دین تسلط دارد و حامی اصول اسلامی است. همچنین از دولت درخشان حمایت می‌کند و به مردم نیز یاری می‌رساند.
خسرو و غازی ، علاء دولت ،آن شاهی که هست
بر سریر مملکت صاحب قران راستین
هوش مصنوعی: خسرو و غازی، علاء دولت، آن شاهی که بر تخت حکومت نشسته و حقیقتاً صاحب قران است.
آن خداوندی ، که در هیجا جهاندرخش کین
یسر دارد بر یسار و یمن دارد بر یمین
هوش مصنوعی: خدایی که در تمام جهان نور می‌افشانَد و نیرویی دارد که در یک سمت به آسانی و در سمت دیگر به خوشی می‌انجامد.
کرده جودش روزی اولاد آدم راضمان
گشته رایش رونق احوال عالم را ضمین
هوش مصنوعی: خداوند مهربان از روز اول موجب روزی و برکت فرزندان آدم شده است و این لطف او سبب رونق و بهبود وضعیت جهانیان گردیده است.
هم بسعی دولتش ارباب حاجت را یسار
هم بحق نعمتش اصحاب دولت را یمین
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که با تلاش و کوشش حکمت و قدرتش، نیازمندان را به یاری می‌رساند و همچنین با برکت و نعمت‌هایش، دوستان و یاران خود را بهره‌مند می‌کند.
بر طریق دولت او مدخل دارالسلام
در فضای همت او منزل روح الامین
هوش مصنوعی: در مسیر خوشبختی و موفقیت او، ورودی به سرزمین آرامش وجود دارد و در فضای اراده و عزم او، مکانی برای روح بزرگ و الهی فراهم است.
از همه آفات گردون ذات او دیده امان
بر همه اسرار گیتی رأی او بوده امین
هوش مصنوعی: از تمام آسیب‌های آسمانی، تنها ذات او امنیت بخش است و بر تمام رازهای جهان، نظر او قابل اعتماد و امانت‌دار است.
کرده بر اطراف گردون رفعت قدرش مکان
گشته از اکناف عالم بسطت جاهش مکین
هوش مصنوعی: در اطراف آسمان، مقام والای او را برقرار کرده است و از همه جای دنیا، جایگاهش گسترش یافته و شناخته شده است.
شهریارا ، چون تو گیری رمح در هیجا بکف
پیر گردد در رحم از بیم رمح تو جنین
هوش مصنوعی: ای شهریار، هنگامی که تو به دست خود زنی را با رمح بگیری، حتی در رحم مادر، جنین از ترس رمحت پیر می‌شود.
آسمان زیر نگین تست ، نی نی این خطاست
خود چه باشد آسمان تا باشدت زیر نگین؟
هوش مصنوعی: آسمان در دستان توست، اما این نشان‌دهنده‌ی ارزش و بزرگی آن نیست. آسمان چه ارزش و اهمیتی دارد اگر تو آن را در اختیار داشته باشی؟
هست از لفظ بدیع و طلعت میمون تو
زندگی در شخص دانش ، روشنی در راه دین
هوش مصنوعی: وجود زیبای تو و کلام دلنشینت، باعث زندگی و سرزندگی در علم و روشنایی در مسیر دین می‌شود.
بازوی با اقتدار و کف با احسان تو
از شجاعت شد مرکب و ز مروت شد عجین
هوش مصنوعی: پدر به دلیل قدرت و جلادتش، به مانند مرکبی استوار و با کرامت، عمل می‌کند و این احساس را به دیگران منتقل می‌کند. او با نیکی‌هایش و رفتار خیرخواهانه‌اش، شجاعت را در خود و دیگران نمایان می‌سازد.
یا دم این عیسی مریم تو داری در نفس
یا کف موسی عمران را تو داری در جبین
هوش مصنوعی: یا تو در وجودت روح آن عیسی مریم را داری و یا نشان‌های قدرت موسی، پسر عمران را بر پیشانی‌ات مشاهده می‌شود.
حاتم طایی تویی، چون جود ورزی روز مهر
رستم سکزی تویی ، چون حرب سازی روز کین
هوش مصنوعی: تو با سخاوتی همچون حاتم طایی، و در میدان جنگ مانند رستم، شجاع و قوی هستی.
نی، غلط کردم، که باشد سایل جود تو آن
نی، خطا گفتم ، که باشد سخره حرب تو این
هوش مصنوعی: من در اشتباه بودم که گفتم نی، دلیل بخشش تو است. همچنین، نادرست گفتم که سلاح جنگ تو این است.
زود دینی آمده در تحت امر و نهی تو
از لب دریای مکران، تا لب دریای چین
هوش مصنوعی: دینی به سرعت به دست تو آمده که تحت فرمان و دستور توست، از کنار دریای مکران تا کنار دریای چین.
سجده برده بر در بالای تو میر و وزیر
بوسه داده بر کف میمون تو خان و تگین
هوش مصنوعی: سجده‌ها بر درگاه تو انجام می‌شود و افراد مهم و برجسته، بوسه بر دستان تو می‌زنند. تو برای این افراد همچون خان و تگین (چهره‌های برجسته و معتبر) هستی.
هم در ایام صبی آن کردی از مردی ، کزان
اندر اقبالت گمان بدسگالان شد یقین
هوش مصنوعی: در دوران کودکی، تو از خود رفتارهایی نشان دادی که باعث شد مردم در مورد آینده‌ات بدگمانی کنند.
وز صمیم ازض منقشلاق حصنی بستدی
همچو جاه خود رفیع و همچو رای خود متین
هوش مصنوعی: از دل من چون صمیمی‌ترین عشق، دژی محکم ساخته است که به اندازه مقامش بلند و به اندازه اندیشه‌اش استوار است.
تاختی چون باد مرکب بر چنان کوه بلند
یافتی در حال نصرة بر چنان حصن حصین
هوش مصنوعی: تو مانند باد سریع و تند، بر کوهی بلند و محکم تاختی و در چنین شرایطی بر دژی استوار و مقاوم غلبه کردی.
ای بسا قالب! که تو بخون اندر غریق
وی بسا پیکر! که تو کردی بخاک اندر دفین
هوش مصنوعی: ای روح و جسم! چه بسیار انسان‌ها که تو در دریا غرق کردی و چه بسیار کسانی که تو به خاک سپردی.
آن فتوحی کامد از اعلام تو اندر وجود
عاجزست از شرحش اقلام کرام الکاتبین
هوش مصنوعی: آن پیروزی که از نام و نشان تو به دست آمده، در وجودش طوری است که حتی قلم‌های نویسندگان بزرگ هم از توصیف آن ناتوانند.
نعرهٔ فتح تو خیزد از ملک در زیر عرش
چون خرامد مرکب میمون تو در زیر زین
هوش مصنوعی: آوای پیروزی تو از سرزمین‌هایی که زیر عرش الهی قرار دارند به گوش می‌رسد، همان‌طور که وقتی اسب خوش‌قدم و خوشبخت تو زیر زین می‌خزد، احساس شادی و شکوه به وجود می‌آورد.
شاد باش، ای کرده اعلام تو نصرة قران
دیر زی، ای گشته با اقدام تو دولت قرین
هوش مصنوعی: شاد باش، ای کسی که به یاری‌ات، قرآن به جهان شناسانده شده است. ای کسی که با تلاش‌هایت، رفاه و سعادت به تو پیوسته است.
ظلم از طبعت بپرهیزد چو ظل از آفتاب
عدل با عقلت بسازد چو لبن با انگبین
هوش مصنوعی: به گونه‌ای زندگی کن که ظلم از ذات تو دور شود، همان‌طور که سایه از تابش نور خورشید فاصله می‌گیرد. همچنین، سعی کن با منطق و خرد خود به راست‌گویی و انصاف پایبند باشی، مانند ترکیب شیر و عسل که هر کدام خاصیت‌های خود را دارند و به خوبی با یکدیگر سازگاری دارند.
حسن احوال تو آرد نیک خواهان را طرب
حشمت سهم تو دارد بدسگالان را حزین
هوش مصنوعی: جمال و خوبی‌های تو باعث شادی و خوشحالی خوبان و نیکوکاران می‌شود، ولی در عوض افراد بدخواه و حسود، در دل خود غم و اندوه دارند.
امر رب العالمین را پیش رفتی، لاجرم
کسب کردی محمدت را ،حمد رب العالمین
هوش مصنوعی: بر اساس اراده پروردگار جهانیان حرکت کردی و به همین خاطر محمد (ص) را به دست آوردی، پس ستایش خداوند جهانیان بر این نعمت.
هم ز راه عرف و عادت، هم ز روی دین و شرع
این‌چنین باید که ‌کردی، آفرین باد، آفرین !
هوش مصنوعی: این کار که انجام دادی، هم از نظر عرف و عادت درست است و هم از دیدگاه دین و قانون. به تو تبریک می‌گویم و بهت آفرین می‌گویم!
رونقی نارد بروز حرب خنجر در نیام
قیمتی نارد بنزد خلق گوهر در زمین
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این نکته می‌پردازد که اگر نبردی آغاز شود، به دلیل عدم حضور شخصیتی قوی، نمی‌تواند تاثیرگذار باشد. همچنین اشاره به این دارد که اگر جواهری در خاک پنهان مانده باشد، آنقدر با ارزش و گران‌بها خواهد بود که افراد آن را مورد توجه قرار می‌دهند. در واقع، هر چیز با ارزشی در جایگاه خود به درستی شناخته و مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
تا که باشد چهرهٔ جانان برنگ ارغوان
تا که باشد عارض دلبر بسان یاسمین
هوش مصنوعی: تا زمانی که چهرهٔ معشوق به رنگ قرمز زیبا باشد و صورت دلبر مانند گل یاسمن درخشان و دلنشین باشد.
باد سال و مه ترا دولت غلام آستان
بادا روز و شب ترا نصرة تر از آستین
هوش مصنوعی: باد سال و مه، بر تو خیر و برکت بخشد و روز و شب، به تو یاری دهد که از آستین تو فراتر باشد.
هرچه عصمت باشد، از تأیید یزدانی بیاب
هر چه حشمت باشد، از اقبال ربانی ببین
هوش مصنوعی: هر چه پاکی و بی‌گناهی باشد، از تأیید و حمایت خداوند به دست می‌آید. هر چه عظمت و بزرگی وجود داشته باشد، باید آن را از خوش‌شانسی و اراده الهی دریافت کرد.
گاه صهبای مراد از جام فیروزی بچش
گاه ریحان نشاط از از باغ بهروزی بچین
هوش مصنوعی: گاهی طلسم خوشبختی را با جرعه‌ای از جام شادی بچش و گاهی از گل‌های دل‌انگیز باغ زیبایی و خوشحالی بهره‌مند شو.
با بقای جاودان درین قصر چو خلد
باده‌های سلسبیل از لعبت چون حور عین
هوش مصنوعی: در این قصر که همیشه باقی است، مانند بهشت، نوشیدنی‌های گوارا و شیرین در کنار زیبایی‌های دل‌ربا و دلپسند قرار دارد.
بر بط و چنگ خوش از خنیاگران بزم تو
برده آب بار بد، بنشانده باد رامتین
هوش مصنوعی: در این شعر به زیبایی و دل‌انگیزی موسیقی اشاره شده است. در آن به سازها و نوازندگان اشاره می‌شود که با نواختن خود، هوای خوش و طراوت را به مجالس می‌آورند. چنین فضایی می‌تواند آرامش و لذت را به مهمانی‌ها ببخشد. در حقیقت، صوت دل‌نواز سازها مثل باد ملایم، روح‌افزا بوده و آنچه که در دل شادی و نشاط را ایجاد می‌کند، نشان‌دهنده هنری است که جلا می‌دهد و دل‌ها را شاد می‌کند.
کی‌ تواند جز من اندر وصف اخلاق تو گفت؟
این چنین شعر متین و این چنین سحر مبین
هوش مصنوعی: کیست که بتواند جز من درباره‌ی ویژگی‌های نیکو و خوب تو سخن بگوید؟ این‌گونه شعر بلیغ و اینچنین جادوگری در بیان وجود دارد.