گنجور

رجوعِ آزادچهره بخدمتِ شاه و ایرادِ نصایح

آزادچهره روزِ دیگر بخدمت پیوست صبیح‌الوجه ، نجیح‌السّعی ، وضیّ المنظر ، مقضیّ‌الوطر ، بساطِ ثنا بگسترانید و دعا بآسمان اجابت رسانید و گفت :

روزگارت همه خوش باد که در خدمتِ تو
روزگار و سر و کارم همه خوش می‌گذرد

***

أَالآنَ صَارَلِیَ الزَّمَانُ مُسَاعِدَا
وَ وَصَلتُ فِیکَ حَبَائِلَ الآمَالِ
فَبَلَغتُ غَایَاتِ الأَمَانِی دُونَکُم
وَ اَرَحتُ مِن حَطٍّ وَ مِن تَرحَالِ

پس شاه استعطافی تازه و ترحییی بنو ارزانی داشت و جای از حضورِ اغیار خالی کرد و با او گفت : اگرچ یهه ندیمی قدیم و منادمی ملازم و مناجیِ منجی و کافی، بهمه خیرات مکافی باشد و من از همه خلصاءِ دولت جز بآثارِ مقاماتِ حمیدهٔ او خرّمی نیفزایم و از جملهٔ جلساءِ حضرت جز بمحاضراتِ او راغب نباشم ، لکن چون میان شما نسبت ذات‌البینِ متحابّین چنان متأکّدست و ما را نیز بر جلیّتِ حال و اهلیّتِ کمالِ تو وقوف حاصل شد و توقّف برخاست و آنچ از صلاح‌جوئی و صواب اندوزی تو در همه بابی شنیده بودیم ، ع، جَاءَ العِیَانُ فَاَلوَی بِالاَسَانِیدِ اکنون میخواهم که کلمهٔ چند از ضوابطِ امورِ مصلحتی فِیمَا یَتَعَلَّقُ بِمَنَاظِمِ الدّینِ وَ الدُّنیَا وَ مَعَاصِمِ الآخِرَهِ وَ الاُوُلَی بگوئی تا آنرا کار بندم و بدان منّتها پذیرم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: سیاوش جعفری

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آزادچهره روزِ دیگر بخدمت پیوست صبیح‌الوجه ، نجیح‌السّعی ، وضیّ المنظر ، مقضیّ‌الوطر ، بساطِ ثنا بگسترانید و دعا بآسمان اجابت رسانید و گفت :
هوش مصنوعی: آزادچهره روز دیگری به خدمت پیوست، جوانی زیبا، سخت کوش و خوش‌ منظر. او فرصتی برای ستایش فراهم کرد و دعاهایش را به سوی آسمان فرستاد و گفت:
روزگارت همه خوش باد که در خدمتِ تو
روزگار و سر و کارم همه خوش می‌گذرد
هوش مصنوعی: امیدوارم روزگارت پرخوشی باشد، چون حضور تو باعث خوشی و آرامش من می‌شود.
أَالآنَ صَارَلِیَ الزَّمَانُ مُسَاعِدَا
وَ وَصَلتُ فِیکَ حَبَائِلَ الآمَالِ
هوش مصنوعی: آیا اکنون زمان به یاری من آمده است و من به آرزوهایم در تو دست یافته‌ام؟
فَبَلَغتُ غَایَاتِ الأَمَانِی دُونَکُم
وَ اَرَحتُ مِن حَطٍّ وَ مِن تَرحَالِ
هوش مصنوعی: من به آرزوهایم رسیدم و به‌خاطر شما از بارها و مسافرت‌های طولانی رهایی یافتم.
پس شاه استعطافی تازه و ترحییی بنو ارزانی داشت و جای از حضورِ اغیار خالی کرد و با او گفت : اگرچ یهه ندیمی قدیم و منادمی ملازم و مناجیِ منجی و کافی، بهمه خیرات مکافی باشد و من از همه خلصاءِ دولت جز بآثارِ مقاماتِ حمیدهٔ او خرّمی نیفزایم و از جملهٔ جلساءِ حضرت جز بمحاضراتِ او راغب نباشم ، لکن چون میان شما نسبت ذات‌البینِ متحابّین چنان متأکّدست و ما را نیز بر جلیّتِ حال و اهلیّتِ کمالِ تو وقوف حاصل شد و توقّف برخاست و آنچ از صلاح‌جوئی و صواب اندوزی تو در همه بابی شنیده بودیم ، ع، جَاءَ العِیَانُ فَاَلوَی بِالاَسَانِیدِ اکنون میخواهم که کلمهٔ چند از ضوابطِ امورِ مصلحتی فِیمَا یَتَعَلَّقُ بِمَنَاظِمِ الدّینِ وَ الدُّنیَا وَ مَعَاصِمِ الآخِرَهِ وَ الاُوُلَی بگوئی تا آنرا کار بندم و بدان منّتها پذیرم
هوش مصنوعی: شاه با استعفا و ترحم تازه‌ای وارد گفتگو شد و به حضور دیگران پایان داد. گفت: اگرچه من دوستان قدیمی و یاران دائمی دارم و از هر خیر و نیکی بهره‌مند می‌شوم، اما از نتایج دولتی که به مقام‌های عالی او مربوط می‌شود، فراموش نمی‌کنم و تنها به محافل او علاقه‌مند هستم. اما با توجه به روابط مستحکم میان ما که محبت را می‌سازد و همچنین آگاهی ما از شخصیت برجسته و شایستگی تو، ما به نکات و بصیرت‌هایی که از صلاح‌طلبی تو شنیده‌ایم، اذعان داریم. اکنون می‌خواهم چند کلمه در مورد اصول امور مصلحتی که به دیانت و دنیا و معاد مربوط می‌شود، از تو بشنوم تا آن‌ها را عملی کنم و به نتایج آنها پایبند باشم.

حاشیه ها

1403/04/23 12:06
نردشیر

مقامات حمیده....