بخش ۹۲ - در بیان آنکه این معانی غریب نادر بخشایش سید برهان الدین محقق ترمدی است رضی اللّه تعالی عنه که مرید و شاگرد مولانای بزرگ بهاءالدین محمد المعروف بولد قدس اللّه روحه العزیز بود.
این معانی و این غریب بیان
داد برهان دین محقق دان
گفت در گوشم آن گزیدۀ حق
سبق برده ز سابقان بسبق
نکته هائی که کس نگفت آنرا
کرد پیدا نمود برهان را
جان او بود معدن اسرار
همچو خورشید چشمۀ انوار
ز اولیا کس چو او نگفت سخن
فرد بود او بعشق و علم لدن
سخنش را هر آنکه بشنودی
دایم او را بصدق بستودی
مست گشتی و واله و حیران
خانۀ هوش او شدی ویران
هر که دیدی رخ ورا از دور
نشدی پیش چشم او مستور
بی معرف شدی بر او پیدا
که ندارد در این جهان همتا
ز اولیای خداست بی شک و ریب
همه را رهبر است اندر غیب
بود پیدا میانۀ خلقان
همچو از اختران مه تابان
ماه از اختران نه ممتاز است
کی بگوید که صعوه چون باز است
طفل شش ساله را شدی معلوم
که نظیرش نیامد اندر روم
زبدۀ اولیای یزدان بود
همچو حق آشکار و پنهان بود
گرچه جمله ورا غلام بدند
لیک در فهم ناتمام بدند
هر کسی قدر خویش دانستش
آن قدر دید کو توانستش
زانکه احوال او چنان کان هست
جز خدا هیچکس ندانسته است
آشکار و نهان از این روی است
که نهان بحرو در عیان جوی است
گشت پیدا بما ز روی کرم
از عطاهاش شد نم مایم
لیک او را هزار بحردگر
هست پنهان ز چشمهای بشر
بخش ۹۱ - در بیان آنکه لذت های دنیا مستعار است در حقیقت دنیا از خود لذت ندارد، زشت است و ناخوش بواسطۀ مزه خوش میشود همچون عجوزهای که خودر ا بگلگونه و اسپیداج بیالاید و بواسطۀ ان تزیین خوب نماید پس خوبی مزه است که همه زشتها بوی خوش نمایند: گاه طفلی مزه ز شیرت بودبخش ۹۳ - در بیان آنکه حق تعالی کریم است و خلایق را برای آن آفرید که او را بشناسند و بدانند و ببینند اینکه روی نمینماید از بخل نیست بلکه از غایت کرم است، زیرا خلق تاب آفتاب دیدار او را ندارند اگر بی حجاب روی نماید در حال بسوزند پس نور خود را اندک اندک بواسطهها میرساند تا از آن منتفع شوند و قوت گیرند. چنانکه مادر طعام و نان میخورد تا در او شیر میشود و در صورت شیر نان و گوشت را بطفل خود میخوراند اگر عین نان و گوشت را در دهان او کند و بخوراند طفل در حال بمیرد. همچنانکه آدمی لذت گیرد از آتش بواسطۀ حمام و آب گرم، لیکن اگر در عین آتش رود سوخته شود مرغ سمندری باید که در عین آتش درآید و آن ولی خداست: ذره ای ز آفتاب گشت پدید
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این معانی و این غریب بیان
داد برهان دین محقق دان
هوش مصنوعی: این مفاهیم و بیان عجیب، نشانهای است که دین را به طور واقعی و مستدل اثبات میکند.
گفت در گوشم آن گزیدۀ حق
سبق برده ز سابقان بسبق
هوش مصنوعی: گفتند در گوشم که حقیقتی از گذشتهها آمده و برتری دارد بر دیگران.
نکته هائی که کس نگفت آنرا
کرد پیدا نمود برهان را
هوش مصنوعی: نکات و موضوعاتی را که هیچکس به آنها اشاره نکرده بود، او پیدا کرد و به روشنی ارائه داد.
جان او بود معدن اسرار
همچو خورشید چشمۀ انوار
هوش مصنوعی: وجود او مانند خورشید است که منبعی از اسرار و روشنایی به شمار میرود. ما میتوانیم بگوییم که او سرچشمهای از دانش و حقیقتهای پنهان است.
ز اولیا کس چو او نگفت سخن
فرد بود او بعشق و علم لدن
هوش مصنوعی: هیچکس از اولیا به مانند او سخن نمیگوید، زیرا او در عشق و دانش الهی فردی خاص و بینظیر است.
سخنش را هر آنکه بشنودی
دایم او را بصدق بستودی
هوش مصنوعی: هر کسی که سخن او را بشنود، همیشه با کمال صداقت او را ستایش میکند.
مست گشتی و واله و حیران
خانۀ هوش او شدی ویران
هوش مصنوعی: شما به شدت شیفته و سرگشته شدهاید و در نتیجه، عقل و هوشتان تحت تأثیر قرار گرفته و به نوعی نابود شده است.
هر که دیدی رخ ورا از دور
نشدی پیش چشم او مستور
هوش مصنوعی: هر کس را که از دور ببینی، در نزد او خود را پنهان نکن.
بی معرف شدی بر او پیدا
که ندارد در این جهان همتا
هوش مصنوعی: تو به او نشان دادی که بیوفا شدهای و او در این دنیا یگانه و بینظیر است.
ز اولیای خداست بی شک و ریب
همه را رهبر است اندر غیب
هوش مصنوعی: بی تردید، همه کسانی که به مقام اولیای خدا دست یافتهاند، در عالم غیب به رهبری و هدایت دیگران مشغول هستند.
بود پیدا میانۀ خلقان
همچو از اختران مه تابان
هوش مصنوعی: میان مردم وجودی درخشان و قابل توجه است که همچون ماهی در آسمان، نور و زیبایی خاصی دارد.
ماه از اختران نه ممتاز است
کی بگوید که صعوه چون باز است
هوش مصنوعی: ماه نسبت به ستارهها جایگاه ویژهای ندارد، پس چگونه میتواند بگوید که پرندهای مثل صعوه از باز برتر است؟
طفل شش ساله را شدی معلوم
که نظیرش نیامد اندر روم
هوش مصنوعی: کودک شش ساله متوجه شده که هیچکس مثل او در روم وجود ندارد.
زبدۀ اولیای یزدان بود
همچو حق آشکار و پنهان بود
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که او از بهترین و برجستهترین بندگان خداوند است و همچون حقیقتی آشکار و پنهان وجود دارد.
گرچه جمله ورا غلام بدند
لیک در فهم ناتمام بدند
هوش مصنوعی: هرچند همه به او خدمتگزار بودند، اما در درک و فهم او ناتوان بودند.
هر کسی قدر خویش دانستش
آن قدر دید کو توانستش
هوش مصنوعی: هر کس به اندازه توانایی و ارزش خود را شناخت، به همان اندازه از دنیا و امکانات آن بهرهمند شد.
زانکه احوال او چنان کان هست
جز خدا هیچکس ندانسته است
هوش مصنوعی: زیرا اوضاع و احوال او به گونهای است که هیچ کس جز خداوند از آن باخبر نیست.
آشکار و نهان از این روی است
که نهان بحرو در عیان جوی است
هوش مصنوعی: ظاهر و باطن در حقیقت یکی هستند؛ زیرا آنچه در دل پنهان است، در دیدهنما نیز به وضوح قابل مشاهده است.
گشت پیدا بما ز روی کرم
از عطاهاش شد نم مایم
هوش مصنوعی: با لطف و کرم او، عطاهایی که به ما رسیده، همچون نم و رطوبتی در وجود ما نمایان شده است.
لیک او را هزار بحردگر
هست پنهان ز چشمهای بشر
هوش مصنوعی: اما او دارای هزاران دریا و رازهای دیگر است که از چشمهای انسانها پنهان ماندهاند.