بخش ۸۷ - در بیان آنکه هر کرا آن نور هست که فرشتگان را بود طین آدم او را از اسب نیفکند و نور خدا را در آدم بیند، بلکه هر که کاملتر باشد در سنگ و کاه و چوب و در همه اشیاء و ذرات خدای تعالی را بیند چنانکه ابایزید بسطامی رحمه اللّه دید و فرمود که ما رأیت شیئاً الا ورأیت اللّه فیه، و در تقریر آنکه حق تعالی اولیا را بر اسراری مطلع کرده است که اگر شمۀ ظاهر کنند نه آسمان ماند و نه زمین، الا محال است که ایشان نیز پیدا کنند زیرا حق تعالی اگر ایشان را امین ندیدی خز این اسرار را بدیشان نسپردی مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز میفرماید
«بنمودمی نشانی ز جمال او ولیکن
دو جهان بهم برآید سرشور و شر ندارم»
هر که او کامل است در ره دین
نفتد در غلط از آب و ز طین
نور آدم برش شود تابان
نبود هیچ سر ازو پنهان
بلکه در سنگ و چوب و در که و کاه
جز خدا را نبیند آن آگاه
نی که شه بایزید در همه چیز
دید حق را چو داشت آن تمییز
در کمین برگ کاه آن آگاه
چون نظر کرد نیک دید اللّه
نیست خالی جهان زحضرت هو
هیچ دیدی جد ا از گلشن بو
لیک آن کش گرفته است مشام
بر او چه کمیز و عنبر خام
بود از هر دو بوی بیخبر او
همچو ج وبی نصیب و آب در او
آب در وی وز آب بی بهره
شرح این گر کنم درد زهره
گر بگویم درون حکمش چیز
نیست گردم من و دو عالم نیز
خصم او باشم اندر آن گفتن
زند آتش درون روح وبدن
آن که دانست این کجا گوید
دایم از جان رضای حق جوید
سر حق اولیا نهان دارند
پیش اغیار بر زبان نارند
زانکه جمله امین اسرارند
خازنان گزین جبار اند
گر نمایند سر بخلق عیان
دود اندر زمان جهان ویران
همه هستی نهند رو بعدم
بی خلافی نه بیش ماند و نه کم
نور حق اند منگر اندر جسم
سوی معنی رو و گذر از اسم
سر حق اند جمله هش میدار
گر نئی کر ز من شنو اسرار
گفت با من خدا که هر که ترا
نشنود خاین است در دو سرا
ما یکیم و دوی نمیگنجد
جان تو دائماً زما جنبد
تو نئی در میان همه مائیم
هر دمی از تو روی بنمائیم
هر که زد بر تو دان که بر مازد
رد تو پیش ما بود هم رد
هر که او پیش تو بود مقبول
پیش ما هم یقین شود مقبول
بر لب بحر ما توئی مینا
هیچ مینا نشد ز بحر جدا
گرد مینا کسی شود گردان
که بود قصد بحرش از دل و جان
تا یکی کشتئی نکو جوید
کاندران بحر بی خطر پوید
بخش ۸۶ - در بیان آنکه حق تعالی دنیا را که ممات است حیات نمود بخلق و عقبی را که حیات است ممات نمود. و در تقریر آنکه الجوع طعام اللّه یحیی به ابدان الصدیقین.: بسط در قبض جوی ای جویابخش ۸۸ - در بیان آنکه همنشینی اولیا همنشینی با خداست. زیرا ولی خدا از هستی خود مرده است و همچون آلتی است در دست قدرت خدای تعالی، مثل قلم در دست کاتب هر چه از قلم آید آن را اضافت به کاتب کنند نه به قلم. چنانکه مصطفی علیه السلام میفرماید که « من اراد ان یجلس مع اللّه فلیجلس مع اهل التصوف. » و در ایراد حکایت بایزید قدس اللّه سره که در حالت مستی فرمودی که « سبحانی ما اعظم شأنی و لیس فی جبتی سوی اللّه » در حال هشیاری مریدانش تشنیع کردند که چرا چیزی میگویی که در شریعت کفر است و فرمودن او که اللّه اللّه، اگر دیگر چنین سخن گویم همه کاردها بکشید و مرا سوراخ سوراخ کنید: همنشین خدا بود هر کو
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
«بنمودمی نشانی ز جمال او ولیکن
دو جهان بهم برآید سرشور و شر ندارم»
هوش مصنوعی: من نشانهای از زیبایی او را به نمایش گذاشتم، اما دنیا دوشادوش هم در حال تلاطم و آشوب است و من در این میان بیخبر از همه چیز هستم.
هر که او کامل است در ره دین
نفتد در غلط از آب و ز طین
هوش مصنوعی: هر کسی که در راه دین به کمال رسیده باشد، در اشتباهات و لغزشهای دنیوی سقوط نخواهد کرد و از مشکلات دور خواهد ماند.
نور آدم برش شود تابان
نبود هیچ سر ازو پنهان
هوش مصنوعی: نور انسان مثل نوری است که درخشان میشود و هیچ چیز نمیتواند از آن پنهان بماند.
بلکه در سنگ و چوب و در که و کاه
جز خدا را نبیند آن آگاه
هوش مصنوعی: کسی که به حقیقت آگاه است، فقط خدا را در همه موجودات، مانند سنگ و چوب و در و کاه، میبیند و چیزی جز او را نمیشناسد.
نی که شه بایزید در همه چیز
دید حق را چو داشت آن تمییز
هوش مصنوعی: نی، آن کسی که بایزید است، در تمامی امور حقیقت را میبیند چون توانایی تفکیک را دارد.
در کمین برگ کاه آن آگاه
چون نظر کرد نیک دید اللّه
هوش مصنوعی: آن کسی که با دقت و تیزبینی به مسائل نگاه میکند، میتواند در جزئیات کوچکی مانند برگ کاه هم نکتههای عمیق و زیبایی بیابد و به حقیقتی بزرگ پی ببرد.
نیست خالی جهان زحضرت هو
هیچ دیدی جد ا از گلشن بو
هوش مصنوعی: جهان هیچگاه از وجود حضرت حق خالی نیست، آیا نمیبینی که جد (پدربزرگ) او از باغ گلستان وجود دارد؟
لیک آن کش گرفته است مشام
بر او چه کمیز و عنبر خام
هوش مصنوعی: اما آن کسی که بوی او در فضا پخش شده، چه فرقی میکند که لباسش چیست یا از عطرهای گرانقیمت استفاده کرده است.
بود از هر دو بوی بیخبر او
همچو ج وبی نصیب و آب در او
هوش مصنوعی: او از هر دو طرف بیخبر است، مانند جوی که نه نصیبی از آبی دارد و نه از بوی خوش.
آب در وی وز آب بی بهره
شرح این گر کنم درد زهره
هوش مصنوعی: اگر درباره آب صحبت کنم و بگویم که او بی آب است، در واقع درد دل زهره را بیان کردهام.
گر بگویم درون حکمش چیز
نیست گردم من و دو عالم نیز
هوش مصنوعی: اگر بگویم در عمق این موضوع چیزی نمییابم، خودم و هر دو جهان را به دور خودم جمع میکنم.
خصم او باشم اندر آن گفتن
زند آتش درون روح وبدن
هوش مصنوعی: من در آنگونه سخن گفتن، دشمن او هستم و این کلمات مانند آتش در درون روح و جسمم شعلهور میشود.
آن که دانست این کجا گوید
دایم از جان رضای حق جوید
هوش مصنوعی: کسی که فهمید اینجا کجاست، همیشه در پی رضا و خشنودی خداوند است.
سر حق اولیا نهان دارند
پیش اغیار بر زبان نارند
هوش مصنوعی: حقایق و معانی عمیق که خاص اولیای الهی است، را در برابر دیگران پنهان نگه میدارند و به راحتی درباره آنها صحبت نمیکنند.
زانکه جمله امین اسرارند
خازنان گزین جبار اند
هوش مصنوعی: زیرا همه آنها که رازها را حفظ میکنند، انتخابشدگان و نگهبانان با صلاحیتی هستند.
گر نمایند سر بخلق عیان
دود اندر زمان جهان ویران
هوش مصنوعی: اگر انسانها به رفتار ناپسند خود ادامه دهند، دنیا به سرعت نابود خواهد شد.
همه هستی نهند رو بعدم
بی خلافی نه بیش ماند و نه کم
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که هر چیزی که وجود دارد و هستی را تشکیل میدهد، به سرنوشت خود میرسد و هیچ گونه ناهماهنگی یا کم و کاستی در آن وجود ندارد. بدین معنا که همه چیز طبق قاعده و نظم خاصی پیش میرود و به اندازه کافی و بدون نقص وجود دارد.
نور حق اند منگر اندر جسم
سوی معنی رو و گذر از اسم
هوش مصنوعی: به نور حقیقت نگاه کن و فقط به جسم و ظاهر نپرداز. به جای آن، به معنا و عمق وجود برو و از نامها و ظواهر گذر کن.
سر حق اند جمله هش میدار
گر نئی کر ز من شنو اسرار
هوش مصنوعی: تمام حقایق را جدی بگیرید و اگر میخواهید چیز جدیدی بیاموزید، از من بشنوید و اسرار را بفهمید.
گفت با من خدا که هر که ترا
نشنود خاین است در دو سرا
هوش مصنوعی: خدا به من گفت که هر کسی تو را نشنود در دنیا و آخرت خیانتکار است.
ما یکیم و دوی نمیگنجد
جان تو دائماً زما جنبد
هوش مصنوعی: ما همه یکی هستیم و دوگانگی وجود ندارد. روح تو همیشه از ما حرکت میکند و به ما وابسته است.
تو نئی در میان همه مائیم
هر دمی از تو روی بنمائیم
هوش مصنوعی: تو در میان ما هستی و ما هر لحظه از تو حال و نشان خود را به نمایش میگذاریم.
هر که زد بر تو دان که بر مازد
رد تو پیش ما بود هم رد
هوش مصنوعی: هر کسی که بر تو آسیب بزند، بدان که بر ما نیز آسیب میزند، چون وجود تو نزد ما نیز اهمیت دارد.
هر که او پیش تو بود مقبول
پیش ما هم یقین شود مقبول
هوش مصنوعی: هر کسی که در نظر تو محبوب و مورد قبول است، یقیناً در چشم ما نیز مورد قبول خواهد بود.
بر لب بحر ما توئی مینا
هیچ مینا نشد ز بحر جدا
هوش مصنوعی: در کنار دریا، تو مانند مینا هستی که هیچگاه از دریا دور نمیشود و همیشه به آن وابسته است.
گرد مینا کسی شود گردان
که بود قصد بحرش از دل و جان
هوش مصنوعی: هر که دل و جانش به سوی دریا باشد، همچون گرد مینا به دور آن میچرخد.
تا یکی کشتئی نکو جوید
کاندران بحر بی خطر پوید
هوش مصنوعی: تا وقتی که کسی را پیدا کنی که به خوبی و نیکی فکر کند، میبینی که در آن دریای بیخطر حرکت میکند.