گنجور

بخش ۶۷ - در بیان مصاحبت کردن چلبی حسام الدین قدس اللّه سره مدت ده سال تنگاتنگ با حضرت مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز و یاران و اصحاب از حضرت هر دو بیحسدی مستفید شدن و بعد از آن نقل فرمودن حضرت مولانا قدسنا اللّه بسره العزیز.

بود با شیخ در زمانۀ شیخ
همدل و همنشین بخانۀ شیخ
در صفا و وفا بهم همدم
همه اصحاب شادمان بیغم
بخشش هر دو بر همه شامل
همه از هر دو، عالم و عامل
همه در باغ عشق چون اشجار
شیخ و نایب در آن چو باد بهار
زنده از آبشان نهال همه
گشته خوب از وصال حال همه
هر یکی را بقدر خود ادرار
دائماً میرسید بی آزار
داده هر یک درخت شکل دگر
میوه های لذیذتر ز شکر
یک از آن تاب داده بر خرما
یک بداده انار جان افزا
در عروج از بروج همچو ملک
کرده هر یک گذر ز هفت فلک
خوش بهم بوده مدت ده سال
پاک و صافی مثال آب زلال
بعد از آن نقل کرد مولانا
زین جهان کثیف پر رعنا
پنجم ماه در جماد آخر
بود نُقلان آن شه فاخر
سال هفتاد و دو بُده به عدد
ششصد از عهد هجرت احمد
چشم زخمی چنین رسید بخلق
سوخت جانها ز صدمت آن برق
لرزه افتاد در زمین آن دم
گشت نالان فلک در آن ماتم
مردم شهر از صغیر و کبیر
همه اندر فغان و آه و نفیر
دیهیان هم ز رومی و اتراک
کرده از درد او گریبان چاک
بجنازه شده همه حاضر
از سر مهر و عشق نز پی بر
اهل هر مذهبی بر او صادق
قوم هر ملتی بر او عاشق
کرده او را مسیحیان معبود
دیده او را جهود خوب چو هود
عیسوی گفته اوست عیسی ما
موسوی گفته اوست موسی ما
مؤمنش خوانده سرّ و نور رسول
گفته هست او عظیم بحر نغول
همه کرده ز غم گریبان چاک
همه از سوز کرده بر سر خاک
آن فغان و خروش کانجا بود
کس ندیده است زیر چرخ کبود
همچنان این کشید تا چل روز
هیچ ساکن نشد دمی تف و سوز
بعد چل روز سوی خانه شدند
همه مشغول این فسانه شدند
روز و شب بود گفتشان همه این
که شد آن گنج زیر خاک دفین
ذکر احوال و زندگانی او
ذکر اقوال و در فشانی او
ذکر خلق لطیف بی مثلش
ذکر خلق شریف بی مثلش
ذکر عشق خدا و تجریدش
ذکر مستی و صدق و توحیدش
ذکر تنزیه او از این دنیا
کلی رغبتش سوی عقبی
ذکر و ورد و نماز او همه شب
ذکر تخصیص او بحضرت رب
ذکر لطف و تواضع و کرمش
ذکر حال و سماع چون ارمش
ذکر تذکیر و وعظ و گرمی او
ذکر مهر و وفا و نرمی او
ذکر اسرار و لطف انوارش
ذکر آن کشف ها ز دیدارش
ذکر تقوی و حلم و رحمت او
ذکر فتوی و علم و حکمت او
ذکر هر نوع از کرامت او
در ره صدق استقامت او
همه در هر صفت ورا خوانند
زانکه او را شفیع خود دانند
همه نامش برند در سوگند
همه از نام او رهند از بند
تا نیارند نام او بزبان
هیچ باور نگردد آن پیمان
زانکه آن نام بهترین قسم است
نقض آن پیششان بتر ز سم است
گر بگویم از این نسق شب و روز
دل عشاق خون شود از سوز
دل چون کوه که شود زین غم
آن به آید کزین ببندم دم
سوی قصه روم که از غصه
برهند و برند از آن حصه

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بود با شیخ در زمانۀ شیخ
همدل و همنشین بخانۀ شیخ
هوش مصنوعی: در دوران شیخ، همواره با او همراه و همفکر بودم و در کنار او در خانه‌اش زندگی می‌کردم.
در صفا و وفا بهم همدم
همه اصحاب شادمان بیغم
هوش مصنوعی: در آرامش و صداقت، دوستان همواره کنار هم هستند و در کنار هم خوشحال و بی‌غم زندگی می‌کنند.
بخشش هر دو بر همه شامل
همه از هر دو، عالم و عامل
هوش مصنوعی: بخشش و رحمت هر دو به همه افراد تعلق می‌گیرد و همه کسانی که عالم و عامل هستند، از این نعمت برخوردار می‌شوند.
همه در باغ عشق چون اشجار
شیخ و نایب در آن چو باد بهار
هوش مصنوعی: در باغ عشق، همه مانند درختان هستند و نایب مانند نسیم بهاری در آن به آرامی می‌وزد.
زنده از آبشان نهال همه
گشته خوب از وصال حال همه
هوش مصنوعی: به خاطر ارتباط و نزدیکی با یکدیگر، همه چیز زندگی و زیبایی خود را یافته است.
هر یکی را بقدر خود ادرار
دائماً میرسید بی آزار
هوش مصنوعی: هر کس به اندازه‌ی خود و به طور منظم نیازهایش فراهم می‌شود، بدون اینکه آسیبی به دیگران برساند.
داده هر یک درخت شکل دگر
میوه های لذیذتر ز شکر
هوش مصنوعی: هر درختی میوه‌ای متفاوت و خوشمزه‌تر از شکر می‌دهد.
یک از آن تاب داده بر خرما
یک بداده انار جان افزا
هوش مصنوعی: یکی از آن میوه‌های شیرین و خوشمزه که بر روی درخت خرما رشد کرده، در مقابل انار خوش‌رنگ و جان‌بخش قرار گرفته است.
در عروج از بروج همچو ملک
کرده هر یک گذر ز هفت فلک
هوش مصنوعی: در حالتی از بالا رفتن و صعود، هر یک از افراد مانند فرشتگان به سرعت از هفت آسمان عبور می‌کنند.
خوش بهم بوده مدت ده سال
پاک و صافی مثال آب زلال
هوش مصنوعی: ما به مدت ده سال با هم رابطه‌ای دوستانه و پاک داشتیم، مانند آب زلال و زنده.
بعد از آن نقل کرد مولانا
زین جهان کثیف پر رعنا
هوش مصنوعی: پس از آن، مولانا درباره این جهان آلوده و ناپاک با زیبایی و چهره‌ای جذاب سخن گفت.
پنجم ماه در جماد آخر
بود نُقلان آن شه فاخر
هوش مصنوعی: پنجمین روز از آخرین ماه فصل زمستان، نشان از میوه‌های خوشمزه و لذیذ آن پادشاه بزرگ را دارد.
سال هفتاد و دو بُده به عدد
ششصد از عهد هجرت احمد
هوش مصنوعی: در سال هفتاد و دو هجری، که معادل ششصد سال از هجرت پیامبر اسلام (احمد) محسوب می‌شود.
چشم زخمی چنین رسید بخلق
سوخت جانها ز صدمت آن برق
هوش مصنوعی: چشم زخم‌زده‌ای به مردم رسید و به خاطر ضربه‌ای که آن برق به جان‌ها زد، جان‌ها در آتش سوخت.
لرزه افتاد در زمین آن دم
گشت نالان فلک در آن ماتم
هوش مصنوعی: در آن لحظه زمین لرزید و آسمان به خاطر این اندوه شروع به ناله و شیون کرد.
مردم شهر از صغیر و کبیر
همه اندر فغان و آه و نفیر
هوش مصنوعی: مردم شهر، چه کوچک و چه بزرگ، همه در حال ناله و فریاد هستند.
دیهیان هم ز رومی و اتراک
کرده از درد او گریبان چاک
هوش مصنوعی: دهقانان از درد او به اندازه‌ای نگران و ناله‌زن هستند که خود را از غم به چاک وارهیده‌اند و از رومیان و ترک‌ها هم شکایت دارند.
بجنازه شده همه حاضر
از سر مهر و عشق نز پی بر
هوش مصنوعی: همه با محبت و عشق به خاطر یکدیگر و برای وداع با کسی که فوت شده، دور هم جمع شده‌اند.
اهل هر مذهبی بر او صادق
قوم هر ملتی بر او عاشق
هوش مصنوعی: هر گروه و مذهبی نسبت به او راستگو هستند و مردم هر ملت نسبت به او عاشق و دلبسته‌اند.
کرده او را مسیحیان معبود
دیده او را جهود خوب چو هود
هوش مصنوعی: او را مسیحیان پرستش می‌کنند و یهودیان او را نیکو می‌دانند، همچون پیامبر هود که مورد احترام است.
عیسوی گفته اوست عیسی ما
موسوی گفته اوست موسی ما
هوش مصنوعی: برخی از افراد به مناقشه درباره‌ی شخصیت‌های مذهبی می‌پردازند و هرکدام به باورهای خودشان در مورد عیسی و موسی اشاره می‌کنند. برای برخی، عیسی نماد محبت و رستگاری است، در حالی که موسی نمایانگر رهبری و قانون‌گذاری است. این نشان‌دهنده‌ تنوع اعتقادات و ارادت‌هایی است که به این شخصیت‌ها وجود دارد.
مؤمنش خوانده سرّ و نور رسول
گفته هست او عظیم بحر نغول
هوش مصنوعی: مؤمن، راز و نور الهی را می‌شناسد، و پیامبر گفته است که او دریای عظیم دانش و حکمت است.
همه کرده ز غم گریبان چاک
همه از سوز کرده بر سر خاک
هوش مصنوعی: همه از شدت غم، لباس‌های خود را پاره کرده‌اند و به خاطر سوز و درد دل، بر سر خاک افتاده‌اند.
آن فغان و خروش کانجا بود
کس ندیده است زیر چرخ کبود
هوش مصنوعی: هیچ‌کس فریاد و شوری که آنجا وجود دارد را زیر آسمان آبی ندیده است.
همچنان این کشید تا چل روز
هیچ ساکن نشد دمی تف و سوز
هوش مصنوعی: او بی‌وقفه و به مدت چهل روز ادامه داد و حتی برای لحظه‌ای هم آرام نگرفت، در حالی که دچار شور و شوق و التهاب بود.
بعد چل روز سوی خانه شدند
همه مشغول این فسانه شدند
هوش مصنوعی: پس از گذشت چهل روز، همه به سمت خانه قدم برداشتند و به این داستان مشغول شدند.
روز و شب بود گفتشان همه این
که شد آن گنج زیر خاک دفین
هوش مصنوعی: روز و شب در پی هم می‌گذرد و همه می‌گویند که چه بر سر آن گنج گرانبها که زیر خاک پنهان شده، آمده است.
ذکر احوال و زندگانی او
ذکر اقوال و در فشانی او
هوش مصنوعی: حالت‌ها و زندگی او را می‌گویند و سخنان و گفتارهای او را بازگو می‌کنند.
ذکر خلق لطیف بی مثلش
ذکر خلق شریف بی مثلش
هوش مصنوعی: ذکر خلقت زیبا و بی‌نظیر او، یادآور خلقت بزرگ و محترم اوست که هیچ مشابهی ندارد.
ذکر عشق خدا و تجریدش
ذکر مستی و صدق و توحیدش
هوش مصنوعی: یادآوری عشق به خدا و خلوص آن، یادآور حالتی از شیدایی و صداقت و یکتایی است.
ذکر تنزیه او از این دنیا
کلی رغبتش سوی عقبی
هوش مصنوعی: ذکر خالص و ناب خداوند در این دنیا، باعث می‌شود تمایل انسان به زندگی و دنیا کم شود و بیشتر به سمت آخرت و معنویت کشیده شود.
ذکر و ورد و نماز او همه شب
ذکر تخصیص او بحضرت رب
هوش مصنوعی: ذکر و عبادت و نماز او همه شب یادآوری و تسبیح خاص او در برابر خداوند است.
ذکر لطف و تواضع و کرمش
ذکر حال و سماع چون ارمش
هوش مصنوعی: یادآوری از مهر و فروتنی و بزرگواری او مانند یادآوری حال و دردی است که به آرامش می‌انجامد.
ذکر تذکیر و وعظ و گرمی او
ذکر مهر و وفا و نرمی او
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که یادآوری و نصیحت او مانند یادآوری مهر و محبت و لطافت او است. به عبارت دیگر، یادآوری او با محبت و احساسات نرم و آرام همراه است.
ذکر اسرار و لطف انوارش
ذکر آن کشف ها ز دیدارش
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی به یادآوری و توصیف لحظات خاص و جذاب در ارتباط با وجودی خاص اشاره دارد. وقتی از رازها و نور محبت او صحبت می‌شود، به نوعی از تجلیات و تجربیات عمیق ناشی از دیدار او سخن گفته می‌شود. این مفهوم به احساسات عمیق و لطیفی که ناشی از ملاقات با کسی خاص است، ارتباط دارد و نشان‌دهنده تأثیر این دیدار بر دل و جان فرد است.
ذکر تقوی و حلم و رحمت او
ذکر فتوی و علم و حکمت او
هوش مصنوعی: بیان ویژگی‌های مثبت خداوند همچون تقوا، بردباری و رحمت او، هم‌چنین اشاره به علم، دانش و حکمت اوست.
ذکر هر نوع از کرامت او
در ره صدق استقامت او
هوش مصنوعی: هر نوعی از بزرگی و کرامت او در راستای صداقت و پایبندی او به اصول و ارزش‌هاست.
همه در هر صفت ورا خوانند
زانکه او را شفیع خود دانند
هوش مصنوعی: هر کس او را به خاطر ویژگی‌های خاصش می‌شناسد و به همین دلیل او را شفیع و واسطه‌ی خود می‌داند.
همه نامش برند در سوگند
همه از نام او رهند از بند
هوش مصنوعی: همه افراد او را به عنوان قسم یاد می‌کنند و همه‌چیز از اسم او آزاد می‌شود.
تا نیارند نام او بزبان
هیچ باور نگردد آن پیمان
هوش مصنوعی: تا زمانی که کسی نام او را به زبان نیاورد، هیچ اعتقادی به آن قرارداد نخواهد داشت.
زانکه آن نام بهترین قسم است
نقض آن پیششان بتر ز سم است
هوش مصنوعی: زیرا آن نام، بهترین نوع نام است و شکستن آن در نظر آنان بدتر از سم است.
گر بگویم از این نسق شب و روز
دل عشاق خون شود از سوز
هوش مصنوعی: اگر بگویم که شب و روز به این شکل است، دل عاشقان از شدت سوز و درد به خون می‌نشیند.
دل چون کوه که شود زین غم
آن به آید کزین ببندم دم
هوش مصنوعی: دل انسان مانند کوه است که از این همه غم و اندوه به شدت تحت فشار قرار می‌گیرد و می‌گوید که بهتر است از این درد و رنج چیزی نگویید.
سوی قصه روم که از غصه
برهند و برند از آن حصه
هوش مصنوعی: به سمت داستانی می‌روم که از درد و غم دور کند و از آن بخش رهایی بخشم.