بخش ۵۴ - در بیان آنکه دین و نماز و طاعت معنئی است بیچون و چگونه و تعلقی است که آدمی را از ازل با خدا بود که الست بربکم قالوا بلی نماز حقیقی آن بود که از آن نور است و از آن نور میخورد و زان نور میبالد چون انبیا علیهم السلام ظاهر شدند آن نماز را بصور مختلفه آوردند هر یکی بصورتی، هر کرا تمیزی است بظاهر نماز فریفته نشود. اگر در او جانی باشد قبول کند زیرا که تشنه کوزه را جهت آب طلبد اگر در کوزه آب نباشد بچه کارش آید، همچنانکه انبیاء علیهم السلام آن نماز را در هر صورتی بخلق رسانیدند اولیاء نیز برهمان نسق آن نماز حقیقی را در صورت سماع و معارف از نظم و نثر بعالمیان رسانیدند هرکه طعام شناس باشد و طعام قوت او باشد از کاسه ها و ظروف بغلط نیفتد، داند که اگر کاسه دیگر باشد طعام همان است
هر نبی را جدا نمازی بود
جمله را گرچه یک نیازی بود
آن نیازو نماز روحانی
که بده است آن چو روح پنهانی
هر زمانی بصورتی بنمود
می جان را بهر قدح پیمود
گه بدیگ و گهی بکاسه و جام
تا رسد در دهان و اندر کام
کاسه و کوزه عین می نبود
گرچه در کاسه ها و کوزه رود
کاسه مبدل شود ولی می نی
همه میرند جز خدا حی نی
گرچه صورت بدل شود بجهان
هست معنی یک و نگردد آن
کوزه و ساغر ار بود دیگر
می صافی کجا شود دیگر
از قدم بود این نماز بدان
گرچه بنمود آدمش بجهان
بعد هر دور گشت صورت آن
لیک معنی نگشت نیک بدان
آن نماز ار تو را بود در جان
زنده باشی همیشه جاویدان
غیر طاعت تو را نباید هیچ
عیش دنیا تو را نپاید هیچ
این بود خلق نیک تا دانی
غیر این خود بود گران جانی
دمبدم از خودی همیکاهی
تا شود از خدات آگاهی
تا نمانی تو و نماند او
بی حجاب دوی نماید رو
که من و ما حجاب این راه است
پردۀ بارگاه الله است
من و ما چیست گر نمیدانی
بشنو از من مکن گرانجانی
بد و نیکی که آن نه بهر خداست
تو یقین دان که آنهمه من و ماست
منزل آخرین بود وحدت
تا نمیری تو کی شود وحدت
هرکه پیش از فنا کند شیخی
قند او را اثر بود تلخی
همچو مردی که نان و سیر خورد
هر دمی نام عود و مشک برد
بوی آن سیر در مشام آید
گرچه ذو لفظ مش گ میزاید
بخلافش یکی دهان پر مشگ
بوی مشگ آید ار چه گوید پشگ
ور نگوید که سیر از آن گفتار
بزند بر تو بوی مشگ تتار
روح چون پاک شد زوصف بشر
بدو نیک ورا چو مشگ شمر
ور نشد پاک نیکی او را
کل بدی دان که زایدان ز هوا
کفر حلاج به ز توحید است
زانکه بی پرده شاه را دیده است
گفت واصل بسوی وصل کشد
گفت فاصل بسوی فصل کشد
هرچه مرد خدا کند نیکوست
زانکه او مرده است و فاعل هوست
کفر او را پذیر چون ایمان
درد او بهتر از دو صد درمان
اندر او پیچ تا شوی آزاد
گرچه زشتی از او شوی کش و راد
صحبت شیخ به زهر عمل است
هرکه با اونشست در عمل است
آن عمل همچو راز پنهان است
رهبرت سوی وصل جانان است
هرکه او خدمت شهان دریافت
سوی ایشان ز جان و دل بشتافت
یافت چیزی که کس بدان نرسید
دید شاهی که هیچ دیده ندید
قدرت و صنع حق چو خور پیداست
علمهای چو نم از آن دریاست
همه نام ورا ز جان خوانند
همه اش خالق جهان دانند
همه او را مسیح اند از جان
ز پری و ز دیو و از انسان
ز کلوخ و ز سنگ وزکه و کوه
از همه چیزها گروه گروه
بخش ۵۳ - در بیان این حدیث مصطفی صلی اللّه علیه و اللّه و سلم موتوا قبل ان تموتوا: هرکه او پیشتر ز مرگ بمردبخش ۵۵ - در بیان آنکه حق تعالی را دانستن و شناخت سهلتر است از شناختن اولیاء زیرا که حق تعالی از آفتاب ظاهرتر است چنانکه بیان کردیم که هر شخص را به هنر و صنعتش فهم کنند و بدانند همه عالم صنع حق است؛ چون پنهان باشد؟ بلکه هفتاد و دو ملت مُقرّند به خدایی او اما شناخت اولیاء مشکل است زیرا که صنعت و هنر ایشان همچو ایشان پنهان است که اولیاء الله تحت قبابی لایعرفهم غیری: لیک ایشان که اهل دل باشند
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر نبی را جدا نمازی بود
جمله را گرچه یک نیازی بود
هوش مصنوعی: هر پیامبر دعای خاص خود را دارد، هرچند همه آنها به یک نیاز عمومی متوجهاند.
آن نیازو نماز روحانی
که بده است آن چو روح پنهانی
هوش مصنوعی: نیاز و دعاهایی که به روح انسان ابعاد عمیقتری میدهند، مانند روحی هستند که خود را در پس پرده پنهان کرده است.
هر زمانی بصورتی بنمود
می جان را بهر قدح پیمود
هوش مصنوعی: در هر زمانی، جان با روش خاصی ظاهر میشود و به همین خاطر، انسان به نوشیدن هر نوع میپردازد.
گه بدیگ و گهی بکاسه و جام
تا رسد در دهان و اندر کام
هوش مصنوعی: گاهی در دیگ، گاهی در کاسه و جام، تا به دهان و کام برسد.
کاسه و کوزه عین می نبود
گرچه در کاسه ها و کوزه رود
هوش مصنوعی: اگرچه در ظرفها و کوزهها آب جاری است، اما خود ظرف و کوزه هیچگاه به خودی خود وجود و ماهیت آب را ندارند.
کاسه مبدل شود ولی می نی
همه میرند جز خدا حی نی
هوش مصنوعی: در زندگی، همه چیز ممکن است تغییر کند و دگرگون شود، اما عشق و وجود خداوند همواره پایدار و جاودان باقی میماند.
گرچه صورت بدل شود بجهان
هست معنی یک و نگردد آن
هوش مصنوعی: هرچند که ظاهر چیزها در دنیا تغییر کند، اما معنای اصلی آنها یکی است و تغییر نمیکند.
کوزه و ساغر ار بود دیگر
می صافی کجا شود دیگر
هوش مصنوعی: اگر کوزه و ساغر دیگری وجود داشت، دیگر این شراب خالص کجا میتوانست برود؟
از قدم بود این نماز بدان
گرچه بنمود آدمش بجهان
هوش مصنوعی: این نماز به خاطر وجود قدم است، هرچند که ظاهر آدم در دنیا نمایان شده است.
بعد هر دور گشت صورت آن
لیک معنی نگشت نیک بدان
هوش مصنوعی: پس از هر بار چرخش و تغییر، فقط ظاهر آن تغییر میکند، اما معنا و مفهوم واقعی آن همچنان خوب و روشن نیست، این را به خوبی درک کن.
آن نماز ار تو را بود در جان
زنده باشی همیشه جاویدان
هوش مصنوعی: اگر در نماز، روح و جانت زنده باشد، همیشه در زندگیات باقی و پایدار خواهی بود.
غیر طاعت تو را نباید هیچ
عیش دنیا تو را نپاید هیچ
هوش مصنوعی: بجز اطاعت از تو، هیچ لذتی در این دنیا ارزش ندارد و هیچ چیزی از آن پایدار نخواهد بود.
این بود خلق نیک تا دانی
غیر این خود بود گران جانی
هوش مصنوعی: این نوع رفتار زیبا و نیکو را ببین تا متوجه شوی که چنین شخصیتی به سادگی به دست نمیآید و به فرادی با روحی بزرگ و باارزش نیاز دارد.
دمبدم از خودی همیکاهی
تا شود از خدات آگاهی
هوش مصنوعی: همواره از خودم و از امور درونیام آگاه هستم تا بتوانم به شناختی از خدا دست یابم.
تا نمانی تو و نماند او
بی حجاب دوی نماید رو
هوش مصنوعی: اگر تو بیحجاب و در پرده نباشی، او نیز نمیتواند خود را پنهان کند و آشکار خواهد شد.
که من و ما حجاب این راه است
پردۀ بارگاه الله است
هوش مصنوعی: ما و وجود خودمان مانع رسیدن به حقیقت و درک مقام الهی هستیم.
من و ما چیست گر نمیدانی
بشنو از من مکن گرانجانی
هوش مصنوعی: اینجا سخن از مفهوم "من" و "ما" است. اگر نمیدانی این دو چیست، گوش کن و از من بیاموز. نگذار که این موضوع برایت سنگین و دشوار شود.
بد و نیکی که آن نه بهر خداست
تو یقین دان که آنهمه من و ماست
هوش مصنوعی: هر عمل بد و خوبی که به خاطر رضایت خدا نیست، بدان که آن نیز به خاطر خودخواهی و ego ما انجام میشود.
منزل آخرین بود وحدت
تا نمیری تو کی شود وحدت
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که برای دستیابی به مرحله نهایی و وحدت کامل، لازم است که انسان به نوعی از خودگذشتگی و فانی شدن برسد. تا زمانی که شخص به این مرحله نرسد، وحدت حقیقی محقق نمیشود.
هرکه پیش از فنا کند شیخی
قند او را اثر بود تلخی
هوش مصنوعی: هر کس قبل از اینکه به پایان زندگی خود برسد، عیوب و ناخالصیهای خود را اصلاح کند و به کمال برسد، طعم شیرینی را در زندگیاش احساس میکند و تلخیها برای او تأثیری نخواهند داشت.
همچو مردی که نان و سیر خورد
هر دمی نام عود و مشک برد
هوش مصنوعی: مردی که به خوبی سیر و تهیی میشود، هر لحظه از عطر و خوشبوئی یاد میکند.
بوی آن سیر در مشام آید
گرچه ذو لفظ مش گ میزاید
هوش مصنوعی: گرچه کسی چیزی را با کلمات نتواند بیان کند، اما احساس و بوی آن همچنان در یاد و ذهن ما باقی میماند.
بخلافش یکی دهان پر مشگ
بوی مشگ آید ار چه گوید پشگ
هوش مصنوعی: اگر کسی با دهانی پر از عطر مشک حرف بزند، حتی اگر حرفهایش بیارزش باشد، بوی دلپذیر مشک باعث میشود که حرفهایش جذاب به نظر برسد.
ور نگوید که سیر از آن گفتار
بزند بر تو بوی مشگ تتار
هوش مصنوعی: اگر نگوید که سیر از آن حرف، بوی خوش مشک تو را رها نمیکند.
روح چون پاک شد زوصف بشر
بدو نیک ورا چو مشگ شمر
هوش مصنوعی: زمانی که روح از ویژگیهای ناپسند و ناخالصیهای انسانی پاک شود، مانند بوی خوشی که از مشک به مشام میرسد، زیبایی و خوبیاش نمود پیدا میکند.
ور نشد پاک نیکی او را
کل بدی دان که زایدان ز هوا
هوش مصنوعی: اگر نیکی او به طور کامل ظاهر نشود، پس همه بدیها را به او نسبت بده، زیرا انسانها از روی هوا و هوس خود قضاوت میکنند.
کفر حلاج به ز توحید است
زانکه بی پرده شاه را دیده است
هوش مصنوعی: حلاج با کفرش برتر از توحید است، زیرا او حقیقت شاه را بدون پرده و حجاب دیده است.
گفت واصل بسوی وصل کشد
گفت فاصل بسوی فصل کشد
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که کسی که به وصال و نزدیکی میرسد، به گونهای جذب آن میشود و در مقابل، کسی که از وصال دور است، به سمت جدایی و فراق کشیده میشود. به عبارت دیگر، هر کس که به هدف یا خواستهاش نزدیکتر میشود، میل بیشتری به آن دارد، در حالی که دوری از آن باعث جدایی و فاصله میشود.
هرچه مرد خدا کند نیکوست
زانکه او مرده است و فاعل هوست
هوش مصنوعی: هرچه که شخص خداپرست انجام دهد خوب است، زیرا او خود را از دنیای مادی رهانیده و فقط از اراده و خواست الهی پیروی میکند.
کفر او را پذیر چون ایمان
درد او بهتر از دو صد درمان
هوش مصنوعی: به خاطر کفر و ناپیروی او را بپذیر، چون درد او به مراتب از دو صد درمان بهتر است.
اندر او پیچ تا شوی آزاد
گرچه زشتی از او شوی کش و راد
هوش مصنوعی: اگر در دل یکدیگر پیچیده شوی و آزاد شوی، حتی اگر از آن شخص بد به نظر بیایی، باز هم ممکن است به دلایل خاصی از او جدا شوی.
صحبت شیخ به زهر عمل است
هرکه با اونشست در عمل است
هوش مصنوعی: هر کس با شیخ گفتگو کند، باید بداند که گفتار او به اندازه عملکردش اهمیت دارد. صحبتهای شیخ به اندازه زهر موثر است، بنابراین هر کسی که با او در تعامل باشد، باید به عمل خود توجه کند.
آن عمل همچو راز پنهان است
رهبرت سوی وصل جانان است
هوش مصنوعی: این عمل به گونهای شبیه به یک راز نهفته است و راهنمای تو به سمت وصل محبوب است.
هرکه او خدمت شهان دریافت
سوی ایشان ز جان و دل بشتافت
هوش مصنوعی: هر کس که خدمت پادشاهان را دریافت کند، با تمام وجود و دل و جان به سوی آنها میشتابد.
یافت چیزی که کس بدان نرسید
دید شاهی که هیچ دیده ندید
هوش مصنوعی: شاهی را دید که به چیزی دست یافت که هیچکس دیگر نتوانست به آن برسد، و آنقدر آن تجربه بینظیر بود که حتی دیدهها نیز توانایی درک آن را نداشتند.
قدرت و صنع حق چو خور پیداست
علمهای چو نم از آن دریاست
هوش مصنوعی: قدرت و خلاقیت خداوند مانند خورشید آشکار است و دانشهای بشری مانند قطرات باران از این دریا سرچشمه میگیرند.
همه نام ورا ز جان خوانند
همه اش خالق جهان دانند
هوش مصنوعی: همه او را با جان خود میشناسند و همه او را خالق عالم میدانند.
همه او را مسیح اند از جان
ز پری و ز دیو و از انسان
هوش مصنوعی: همه افراد به نوعی او را نجاتدهنده یا منجی میدانند، چه از دل فرشتگان، چه از دنیای شیطانی، و چه از میان انسانها.
ز کلوخ و ز سنگ وزکه و کوه
از همه چیزها گروه گروه
هوش مصنوعی: از خاک و سنگ و کوه و هر چیز دیگر، همه چیز به صورت گروهی و جمعی وجود دارد.