بخش ۳۷ - برگشتن مولانا از دمشق بروم
کرد رجعت بروم باز آمد
رفت چون کبک و همچو باز آمد
قطره اش چون فزود دریا شد
بود عالی ز عشق اعلی شد
چون چنین شد مگو نیافت ورا
کانچه می جست شد بر او پیدا
مطربان را بخواند از سراو
بی سر و پا ببام و بر در او
میزد افغان قوی ببانگ و خروش
بحر عشقش از او بموج و بجوش
حیرت خلق شد در آن افزون
کاین چه شور است و این چگونه جنون
بیقراریش از غم هجران
بیشتر گشته زآن دم هجران
همه از عکس او شده مجنون
هیچکس را نمانده صبر و سکون
پیر و برنا چو ذره ها رقصان
پیش آن آفتاب عشق از جان
گشت در چشم سرد هر آئین
همه را عشق و عاشقی شد دین
بخش ۳۶ - در بیان آنکه اگر چه مولانا قدسنا الله بسره العزیز شمس الدین تبریزی را عظم الله ذکره بصورت در دمشق نیافت بمعنی در خود یافت زیرا آن حال که شمس الدین را بود حضرتش را همان حاصل شد: شمس تبریز را بشام ندیدبخش ۳۸ - رفتن مولانا باز بدمشق: چند سالی نشست و باز ز عشق
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کرد رجعت بروم باز آمد
رفت چون کبک و همچو باز آمد
هوش مصنوعی: به گمانم قصد بازگشت داشتم، اما مانند کبک که به خاطر خطر فرار میکند، دوباره رفت و دیگر بازنگشت.
قطره اش چون فزود دریا شد
بود عالی ز عشق اعلی شد
هوش مصنوعی: وقتی که قطره بیش از اندازه به دریا ملحق شود، به بلندی و عظمت عشق نسبت به معشوق عالی و بینظیر تبدیل میشود.
چون چنین شد مگو نیافت ورا
کانچه می جست شد بر او پیدا
هوش مصنوعی: وقتی چنین اتفاقی افتاد، دیگر از او چیزی مگو که آنچه را که دنبالش بود، برایش پیدا شد.
مطربان را بخواند از سراو
بی سر و پا ببام و بر در او
هوش مصنوعی: خوانندگان را به دور خود جمع کند، بدون هیچ قید و شرط و نظم خاصی، در بالای بام و در ورودی خانهاش.
میزد افغان قوی ببانگ و خروش
بحر عشقش از او بموج و بجوش
هوش مصنوعی: صدای دلنشین و پر هیاهوی افغان به قدری قوی است که عشق او همچون دریایی طوفانی و پرموج به جوش آمده است.
حیرت خلق شد در آن افزون
کاین چه شور است و این چگونه جنون
هوش مصنوعی: مردم شگفتزده شدهاند که این چه هیجان و جنونی است که به وجود آمده است.
بیقراریش از غم هجران
بیشتر گشته زآن دم هجران
هوش مصنوعی: بیقراری او به خاطر غم جدایی، از لحظهای که جدا شده بیشتر شده است.
همه از عکس او شده مجنون
هیچکس را نمانده صبر و سکون
هوش مصنوعی: همه افراد به خاطر زیبایی و جذابیت او دیوانه شدهاند و هیچکس دیگر قادر به تحمل و آرامش نیست.
پیر و برنا چو ذره ها رقصان
پیش آن آفتاب عشق از جان
هوش مصنوعی: پیران و جوانان مانند ذراتی در حال رقص، در برابر آن خورشید عشق از دل خود سرشار از شوق و زندگی هستند.
گشت در چشم سرد هر آئین
همه را عشق و عاشقی شد دین
هوش مصنوعی: در چشمان سرد هر قانونی، عشق و عاشقی تبدیل به ایمان شد.