گنجور

بخش ۲۹ - استغفار حسودان از کرده های خویش

وان جماعت که منکران بودند
منکر قطب آسمان بودند
جمله‌شان جان‌فشان به استغفار
سر نهادند کای خدیو کبار
توبه‌کاریم از آنچه ما کردیم
از سر صدق روی آوردیم
هر یکی بر درش شده ساجد
اشک‌ریزان ز عشق او واجد
کردشان شه قبول چون دید این
دادشان از نوازش او تمکین
بعد از آن جمله از وضیع و شریف
حلقه شستند گرد شاه لطیف
پهلوی شه نشسته مولانا
چون دو خور که زنند سر ز سما
شمس تبریز در سخن آمد
زنده شد آنکه فهم کن آمد
هر یکی زان سخن به عشق پرید
هر یکی از خودی تمام برید
بعد از آن هر یکی سماعی داد
هر یکی خوان معتبر بنهاد
هر یکی قدر وسع و طاقت خویش
از امیر و توانگر و درویش
بخشش آورد و میهمانی کرد
تا شود یار مهربانی کرد
مدتی اینچنین گذشت زمان
در حضور شهان هر دو جهان
همه چون جام و آن دو شه چون راح
همه چون لیل و آن دو شه چو صباح
آن دو شه چون بهار و ایشان دشت
همه را تازه گشته ز ایشان کشت
شاخ و برگ درونشان پر بار
رسته بی‌خار هر طرف گلزار
دیده بی‌پرده ای همه دیدار
همه گشته در آن جهان برکار
در چنین عیش و در چنین وصلت
همه پر نور و غرق در رحمت

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وان جماعت که منکران بودند
منکر قطب آسمان بودند
هوش مصنوعی: آن گروه که منکر بودند، در واقع از وجود مرزبان آسمان انکار می‌کردند.
جمله‌شان جان‌فشان به استغفار
سر نهادند کای خدیو کبار
هوش مصنوعی: همه‌ی آنها جان خود را در حال ذکر و استغفار به پیشگاه خداوند قرار دادند و از او درخواست عفو و بخشش کردند، ای خدای بزرگ و باعظمت.
توبه‌کاریم از آنچه ما کردیم
از سر صدق روی آوردیم
هوش مصنوعی: ما با صداقت از کارهای گذشته‌امان توبه می‌کنیم و به سوی خدا بازگشتیم.
هر یکی بر درش شده ساجد
اشک‌ریزان ز عشق او واجد
هوش مصنوعی: هر شخصی در درگاه او با عشق و اشک زاری می‌کند و به دنبال اوست.
کردشان شه قبول چون دید این
دادشان از نوازش او تمکین
هوش مصنوعی: وقتی پادشاه آنها را دید و متوجه شد که چقدر از توجه و محبت او خوشحال و راضی هستند، رفتارشان را پذیرفت.
بعد از آن جمله از وضیع و شریف
حلقه شستند گرد شاه لطیف
هوش مصنوعی: پس از آن گفتار از افراد نازل و برتر، گرداگرد شاه لطیف جمع شدند.
پهلوی شه نشسته مولانا
چون دو خور که زنند سر ز سما
هوش مصنوعی: مولانا در کنار پادشاه نشسته است، مانند دو خورشید که بر افرازنده‌های آسمان می‌تابند و روشنایی می‌بخشند.
شمس تبریز در سخن آمد
زنده شد آنکه فهم کن آمد
هوش مصنوعی: شمس تبریز در کلامش زندگی را به کسانی هدیه می‌کند که توانایی درک آن را دارند.
هر یکی زان سخن به عشق پرید
هر یکی از خودی تمام برید
هوش مصنوعی: هر یک از آن سخنان باعث شد که افراد به عشق و شوق پرواز کنند و از خود و خودپرستی خود جدا شوند.
بعد از آن هر یکی سماعی داد
هر یکی خوان معتبر بنهاد
هوش مصنوعی: بعد از آن هر کس به نوبت مشغول رقص و شادی شد و هر یک آواز خوشی را شروع کرد.
هر یکی قدر وسع و طاقت خویش
از امیر و توانگر و درویش
هوش مصنوعی: هر فردی مطابق با قدرت و توانایی‌های خود، از سلطنت و ثروت برخوردار است؛ چه او امیر باشد، چه ثروتمند، و چه درویش.
بخشش آورد و میهمانی کرد
تا شود یار مهربانی کرد
هوش مصنوعی: بخشیدن و مهمانی دادن راهی برای ایجاد دوستی و محبت است.
مدتی اینچنین گذشت زمان
در حضور شهان هر دو جهان
هوش مصنوعی: مدتی در سرزمین پادشاهان و در مقابل چهره‌های برجسته جهان سپری شد.
همه چون جام و آن دو شه چون راح
همه چون لیل و آن دو شه چو صباح
هوش مصنوعی: همه مانند جام هستند و آن دو پادشاه مانند راح (می) هستند. همه مانند شب هستند و آن دو پادشاه مانند صبح.
آن دو شه چون بهار و ایشان دشت
همه را تازه گشته ز ایشان کشت
هوش مصنوعی: آن دو نفر مانند بهار هستند و اینکه حضورشان همچون دشت، همه چیز را تازه و خرّم کرده است.
شاخ و برگ درونشان پر بار
رسته بی‌خار هر طرف گلزار
هوش مصنوعی: درون آنها با شکوفه‌های فراوان پر شده است و در هر سو، باغی از گل‌ها و زیبایی‌ها وجود دارد، بدون هیچ گونه زحمتی یا ناگواری.
دیده بی‌پرده ای همه دیدار
همه گشته در آن جهان برکار
هوش مصنوعی: چشمی که بدون حجاب و پرده به همه چیز نگاه می‌کند، در آن دنیای دیگر همه چیز را نظاره می‌کند و به کار خود مشغول است.
در چنین عیش و در چنین وصلت
همه پر نور و غرق در رحمت
هوش مصنوعی: در این شادی و در این پیوند، همه جا روشنایی فراوان است و در نعمت و رحمت غوطه‌وریم.