بخش ۲۱ - در بیان آنکه چنانکه موسی علیه السلام با قوت نبوت و عظمت رسالت جویای خضر علیه السلام گشته بود مولانا قدسنا الله بسره العزیز با وجود چندین فضایل و خصال و مقامات و کرامات و انوار و اسرار که در دور و طور خود بینظیر بود و مثل نداشت طالب شمسالدین تبریزی قدس اللّه سره العزیز گشته بود
غرضم از کلیم مولاناست
آنکه او بینظیر و بیهمتاست
آنکه چون او نبود کس به جهان
آنکه بود از جهان همیشه جهان
نسبت او به اولیای کرام
بود همچون خواص را به عوام
پیش او جمله همچو طفل بدند
بر لطف و صفاش ثقل بدند
گر بدیدی ورا ز دور جنید
از کمین نکتهاش شدی او صید
بوسعید ار چه بود شیخ فرید
گر بدیدی ورا شدیش مرید
آنکه در فقر و عشق یکتا بود
آنکه جایش همیشه بیجا بود
آنکه گر روح او دو پَر پَرَدی
لرزه در ارض و در سما فتدی
آنکه در دورها چو او ناید
نی فلک همچو او مهی زاید
آنکه اندر علوم فایق بود
بسری شیوخ لایق بود
مفتیان گزیده شاگردش
همه صفها زده ز جان گردش
اولیا هم که صاحب حالند
همه بر روی او چو یک خالند
لطف و خوبی خال نه از روی است
همه خال آمدند و رو اوی است
هر مریدش ز بایزید افزون
هر یکی در وله دو صد ذوالنون
با چنین عز و قدر و فضل و کمال
دایما بود طالب ابدال
طالب آخر رسد به مطلوبش
گر بود راست عشق محبوبش
زانکه جوینده است یابنده
خنک آنکس که شد ورا بنده
بنده شاه است چون بود صادق
زانکه معشوق میشود عاشق
خضرش بود شمس تبریزی
آنکه با او اگر درآمیزی
هیچکس را به یک جوی نخری
پردههای ظلام را بدری
آنکه از مخفیان نهان بود او
خسرو جمله واصلان بود او
اولیا گر ز خلق پنهان اند
خلق جسم اند و اولیا جان اند
جسم جان را کجا تواند دید ؟
راه جان را به جان توان ببرید
اینچنین اولیا که بینا اند
از ازل عالم اند و والااند
شمس تبریز را نمیدیدند
در طلب گرچه بس بگردیدند
غیرت حق ورا نهان میداشت
دور از وهم و از گمان میداشت
بخش ۲۰ - باز رجوع کردن به قصهٔ حضرت موسی علیهالسّلام: بازگرد و بگو حدیث خضربخش ۲۲ - رسیدن شمس الدین و مولانا به یکدیگر: نزد یزدان چو بود مولانا
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غرضم از کلیم مولاناست
آنکه او بینظیر و بیهمتاست
هوش مصنوعی: من میخواهم بگویم که هدف من از اشاره به کلیم، مولاناست؛ زیرا او بینظیر و منحصر به فرد است.
آنکه چون او نبود کس به جهان
آنکه بود از جهان همیشه جهان
هوش مصنوعی: هیچکس در این جهان مانند او وجود ندارد؛ او همیشه برتر از این دنیا بوده است.
نسبت او به اولیای کرام
بود همچون خواص را به عوام
هوش مصنوعی: نسبت او به افراد بزرگ و محترم، مانند رابطهی ویژگیهای خاص با مردم معمولی است.
پیش او جمله همچو طفل بدند
بر لطف و صفاش ثقل بدند
هوش مصنوعی: همه ی مردم در برابر او مانند کودکان هستند و در مهربانی و لطافت او به شدت تحت تأثیر قرار میگیرند.
گر بدیدی ورا ز دور جنید
از کمین نکتهاش شدی او صید
هوش مصنوعی: اگر از دور به او نگاه میکردی، مانند جنید که در کمین نکتهای خاص نشسته، تو هم به دام او گرفتار میشدی.
بوسعید ار چه بود شیخ فرید
گر بدیدی ورا شدیش مرید
هوش مصنوعی: اگرچه بوسعید یک شیخ بزرگ و محترم بود، اما اگر تو او را میدیدی، ممکن بود به او علاقهمند شوی و پیرو او شوی.
آنکه در فقر و عشق یکتا بود
آنکه جایش همیشه بیجا بود
هوش مصنوعی: کسی که در عشق و فقر تنها و بیهمتاست، کسی که همیشه در جایی است که برای او مناسب نیست.
آنکه گر روح او دو پَر پَرَدی
لرزه در ارض و در سما فتدی
کسی که اگر روح او با دو پر پرواز کند، لرزه بر زمین و آسمان میافتد.
آنکه در دورها چو او ناید
نی فلک همچو او مهی زاید
هوش مصنوعی: کسی که مانند او در عرصهها و زمانهای مختلف出现 نمیشود، هیچ سیارهای هم به زیبایی او متولد نخواهد شد.
آنکه اندر علوم فایق بود
بسری شیوخ لایق بود
هوش مصنوعی: کسی که در دانشها سرآمد باشد، قطعاً در نزد بزرگان و حکمای معتبر جایگاه والایی دارد.
مفتیان گزیده شاگردش
همه صفها زده ز جان گردش
هوش مصنوعی: عالمانی که از شاگردان او هستند، همه با جان و دل به او احترام میگذارند و دنبال او روانه شدهاند.
اولیا هم که صاحب حالند
همه بر روی او چو یک خالند
هوش مصنوعی: اولیا و افرادی که دارای حال و مقام بلند هستند، همه به گونهای هستند که در مقابل او همانند یک نقطهای کوچک بر روی چهرهاش جلوه میکنند.
لطف و خوبی خال نه از روی است
همه خال آمدند و رو اوی است
هوش مصنوعی: زیبایی و لطف خال به خاطر چهره نیست، بلکه همهٔ خالها به خاطر چهرهٔ او آمدهاند.
هر مریدش ز بایزید افزون
هر یکی در وله دو صد ذوالنون
هوش مصنوعی: هر یک از پیروان بایزید بیشتر از دوصد نفر از ذوالنون در حال شگفتی و حیرت هستند.
با چنین عز و قدر و فضل و کمال
دایما بود طالب ابدال
هوش مصنوعی: با این مقام و بزرگی و فضیلت همیشه باید به دنبال رسیدن به درجات عالی بود.
طالب آخر رسد به مطلوبش
گر بود راست عشق محبوبش
هوش مصنوعی: اگر فردی با عشق واقعی به معشوق خود پایبند باشد، در نهایت به هدف و آرزوی خود خواهد رسید.
زانکه جوینده است یابنده
خنک آنکس که شد ورا بنده
هوش مصنوعی: چون او طلب میکند، به مقصود میرسد؛ خوشا به حال کسی که تسلیم او باشد و در پیاش برود.
بنده شاه است چون بود صادق
زانکه معشوق میشود عاشق
هوش مصنوعی: بندهای که صادق و راستگو باشد، مانند شاه میماند، زیرا معشوق به او عشق میورزد.
خضرش بود شمس تبریزی
آنکه با او اگر درآمیزی
هوش مصنوعی: شمس تبریزی مانند خضر است، آن کسی که اگر با او همنشینی کنی، زندگیات دگرگون میشود.
هیچکس را به یک جوی نخری
پردههای ظلام را بدری
هوش مصنوعی: هیچکس را در برابر ناملایمیها و سختیها نمیتوان به سادگی ساکت و بیتفاوت نگه داشت؛ بلکه باید در برابر تاریکی و مشکلات ایستادگی کرد و آنها را شکست داد.
آنکه از مخفیان نهان بود او
خسرو جمله واصلان بود او
هوش مصنوعی: آن کسی که در باطن و نهان است، همان پادشاه همه کسانی است که به حقیقت و آگاهی رسیدهاند.
اولیا گر ز خلق پنهان اند
خلق جسم اند و اولیا جان اند
هوش مصنوعی: اگر اولیای الهی از دید مردم پنهاناند، باید بدانیم که مردم تنها جنبه مادی دارند، در حالی که اولیای خدا از جوهر معنوی و روحانی برخوردارند.
جسم جان را کجا تواند دید ؟
راه جان را به جان توان ببرید
هوش مصنوعی: جسم نمیتواند جان را ببیند، اما تنها جان میتواند راه جان را درک کند.
اینچنین اولیا که بینا اند
از ازل عالم اند و والااند
هوش مصنوعی: اولیا، کسانی هستند که از ابتدا بصیرت و دانایی دارند و مقام و مرتبه بالایی برخوردارند.
شمس تبریز را نمیدیدند
در طلب گرچه بس بگردیدند
هوش مصنوعی: هرچند که در جستجوی شمس تبریزی بودند، موفق به دیدن او نشدند و تلاشهای زیادی کردند.
غیرت حق ورا نهان میداشت
دور از وهم و از گمان میداشت
هوش مصنوعی: غیرت حق را از چشمها و ذهنها پنهان میکرد و دور از تخیلات و تصورات مینگهداشت.