بخش ۱۵ - در بیان امر فرمودن حقتعالی فرشتگان را که آدم را سجود کنند که و اذقلنا للملائکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین و سجده کردن فرشتگان و اعراض ابلیس که من جز تو خدا را نمیپرستم و سجود نمیکنم و جواب حق تعالی ابلیس را که خداوندگار تو آنگاه باشم که امر مرا بشنوی و بجا کرده آری چنانکه عقل را آفریدم و امر کردم امر را بجا آورد و از آن ابا نکرد که ان الله لما خلق العقل قال له اقعد فقعد ثم قال له قم فقام ثم قال له اقبل فاقبل ثم قال له ادبر قادبر ثم قال له تکلم فتکلم ثم قال انصت فانصت ثم قال له انظر فنظر ثم قال له انصرف فانصرف ثم قال له افهم ففهم ثم قال له بعزتی و جلالی(و عظمتی) و کبریائی و استوائی علی عرشی ماخلقت خلقاً اکرم علی منک و لا احب الی منک بک اعرف و بک اعبد و بک اطاع و بک اعطی و ایاک اعتب لک الثواب و علیک العقاب.
نشنیدی حکایت ابلیس
که چرا دور گشت از تقدیس
زانکه حق با فرشتگان فرمود
که بادم کنند جمله سجود
همه کردند سجده از دل و جان
گشت ابلیس سرکش از فرمان
گفت هستی مرا چو از نار است
پیش گل سجده کردنم عار است
کی روا باشد اینکه نیک ببد
پست گردد چو بنده سر بنهد
نکنم هرگز ای یگانه خدا
گر کشندم سجود غیر ترا
گفت او را سجود بی امرم
پشت کردن بود از این کم رم
پشت با امر من سجود بود
روی بی امر من جحود بود
چون ملایک سجود آدم کن
ور نه بر جان خویش ماتم کن
امر را پاس دار و ژاژ مخا
هرچه جز این کنی بداست وخطا
آنکه مأمور امر ما گردد
عاقبت شاد و پیشوا گردد
بی عدد زین نسق ز حق بشنید
جز که بر تار معصیت ن تنید
امر را چون شکست شد ملعون
قهر حق کردش از جنان بیرون
گشت از آن حضرت معلا دور
رفت در خون خویش آن مغرور
همچنین داد با صحابه خبر
از زبان خدای پیغمبر
عقل را چون بیافرید خدا
امر کردش که روی آر بما
روی آورد سوی حق بصفا
بار فرمود پشت کن بر ما
پشت را کرد سوی حق در حال
گفت بنشین نشست بی اهمال
چونکه بنشست باز گفتش خیز
عقل برخاست بی توقف ت یز
بازگفتش سخن بگوی بگفت
چونکه گفتش خموش حرف نهفت
گفت بنگر نگاه کرد آندم
گفت رو رفت شادمان بی غم
فهم کن گفت فهم کرد سخن
کرد از جان هر آنچه گفتش کن
پس بفرمود عقل را بحقم
چون تودر نیست بی بها بحقم
بحق کبریا و عزت من
بحق بیشمار رحمت من
بحق استوای من بر عرش
بحق ساکنان عالم فرش
که به از تو نیافریدستم
زان سبب بر همه ات گزیدستم
همه عالم بتو پرستندم
از تو باشند خلق در بندم
بتو باشد عناب من آخر
بر تو باشد عقاب من آخر
بتو خواهد رسید گنج ثواب
چون ثواب است اجر راه صواب
یک شود از تو در نعیم مقیم
یک رود از تو تا بقعر جحیم
گفتگویم همیشه با تو بود
غیر تو امر من کجا شنود
همچنین صد هزار مدحش گفت
صد هزار دگر بماند نهفت
پشت کردن بامر روی انست
روی بی امر پشت گردانست
برد رحمت هر آنکه امر گزید
هرکه بی امر رفت دست گزید
بخش ۱۴ - باز استغفار کردن موسی علیه السلام و قبول کردن توبۀ او را خضر علیه السلام: باز با همدگر رفیق شدندبخش ۱۶ - استشهاد آوردن حکایت سلطان محمود که امیرانش از حسد میگفتند که چرا پیش سلطان، ایاز از ما مقربتر باشد و دریافتن سلطان ضمیر ایشان و بشکستنِ گوهر شبافروزشان امتحان کردن و ناشکستن ایشان گوهر را و تحسین کردن پادشاه و عاقبت به دست ایاز رسیدن و شکستن ایاز آن گوهر شبافروز را: همچنین بود قصۀ محمود
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نشنیدی حکایت ابلیس
که چرا دور گشت از تقدیس
هوش مصنوعی: آیا داستان ابلیس را نشنیدهای که چرا از عبادت و ستایش دور شد؟
زانکه حق با فرشتگان فرمود
که بادم کنند جمله سجود
هوش مصنوعی: زیرا خداوند به فرشتگان دستور داد که همه در برابر آدم سر تعظیم فرود آورند.
همه کردند سجده از دل و جان
گشت ابلیس سرکش از فرمان
هوش مصنوعی: همه به خاطر دل و جانشان سجده کردند، اما ابلیس به خاطر سرکشیاش از فرمان الهی سر باز زد.
گفت هستی مرا چو از نار است
پیش گل سجده کردنم عار است
هوش مصنوعی: او میگوید که وقتی وجودم به آتش میماند، هیچگاه برای گل (زیبایی) فروتنی یا سجده کردن جایز نیست.
کی روا باشد اینکه نیک ببد
پست گردد چو بنده سر بنهد
هوش مصنوعی: آیا اجازه داده میشود که انسان خوب به خاطر بدیها پست و حقیر شود، وقتی که دیگران به او بیاحترامی کنند و سرش را به زیر بیاندازد؟
نکنم هرگز ای یگانه خدا
گر کشندم سجود غیر ترا
هوش مصنوعی: هرگز نمیخواهم، ای خدای یگانه، که در برابر غیر تو سجده کنم، حتی اگر جانم را بگیرند.
گفت او را سجود بی امرم
پشت کردن بود از این کم رم
هوش مصنوعی: او گفته است که بیاجازه من، عقبنشینی کردن از زمین سجده است، پس از این به آن کم رمید.
پشت با امر من سجود بود
روی بی امر من جحود بود
هوش مصنوعی: به این معناست که وقتی من با فرمانم به چیزی اذعان میکنم، آن چیز به احترام من در برابر من سر فرود میآورد، اما زمانی که بدون دستور من باشد، نشاندهنده انکار و نافرمانی است.
چون ملایک سجود آدم کن
ور نه بر جان خویش ماتم کن
هوش مصنوعی: اگر فرشتگان به آدم سجده کردند، تو نیز باید او را احترام گذاری کنی، وگرنه باید برای خودت سوگواری کنی.
امر را پاس دار و ژاژ مخا
هرچه جز این کنی بداست وخطا
هوش مصنوعی: کارها را با دقت انجام بده و از حرفهای بیمعنا بپرهیز؛ اگر غیر از این عمل کنی، دچار اشتباه و ضرر خواهی شد.
آنکه مأمور امر ما گردد
عاقبت شاد و پیشوا گردد
هوش مصنوعی: آن کس که در کارهای ما دخالت کند، در نهایت خوشبخت و رهبر خواهد شد.
بی عدد زین نسق ز حق بشنید
جز که بر تار معصیت ن تنید
هوش مصنوعی: تنها آنچه که از حقیقت شنیدم، به جز اینکه بر تار معصیت نیفتادم، عددی نیست.
امر را چون شکست شد ملعون
قهر حق کردش از جنان بیرون
هوش مصنوعی: زمانی که فرمان الهی زیر پا گذاشته شود، لعنت بر آن شخص نازل میشود و قدرت حق او را از بهشت بیرون میراند.
گشت از آن حضرت معلا دور
رفت در خون خویش آن مغرور
هوش مصنوعی: از آن شخص برتری دور شد و در خون خود غرق گردید، او که به خود میبالید و مغرور بود.
همچنین داد با صحابه خبر
از زبان خدای پیغمبر
هوش مصنوعی: او همچنین به یاران خود خبر داد که این پیام به زبان خداوند از جانب پیامبر است.
عقل را چون بیافرید خدا
امر کردش که روی آر بما
هوش مصنوعی: زمانی که خداوند عقل را آفرید، به او دستور داد که به سوی ما نگاه کند و به ما توجه داشته باشد.
روی آورد سوی حق بصفا
بار فرمود پشت کن بر ما
هوش مصنوعی: به سوی حقیقت و پاکی رو کن، و از ما دوری اختیار کن.
پشت را کرد سوی حق در حال
گفت بنشین نشست بی اهمال
هوش مصنوعی: به سوی حق روی کرد و در حین این تغییر حالت، گفت که بنشیند و بیتأمل نشسته است.
چونکه بنشست باز گفتش خیز
عقل برخاست بی توقف ت یز
هوش مصنوعی: زمانی که او نشسته بود، دوباره به او گفت: بلند شو! عقل به سرعت و بیدرنگ به پا خاست.
بازگفتش سخن بگوی بگفت
چونکه گفتش خموش حرف نهفت
هوش مصنوعی: او دوباره گفت که صحبت کن، اما وقتی که حرف زدی، ساکت شو و حرفت را پنهان کن.
گفت بنگر نگاه کرد آندم
گفت رو رفت شادمان بی غم
هوش مصنوعی: گفت نگاه کن، وقتی که نگاه کرد، گفت برگرد و به آرامی رفت و خوشحال و بیغم شد.
فهم کن گفت فهم کرد سخن
کرد از جان هر آنچه گفتش کن
هوش مصنوعی: متوجه شو که وقتی سخنی گفته میشود، درک کن و از عمق وجود به آن پاسخ بده. هر آنچه میگوید را با جان و دل بپذیر.
پس بفرمود عقل را بحقم
چون تودر نیست بی بها بحقم
هوش مصنوعی: پس عقل را به حق خود فرمان دادم، چون تو به حق من وجودی بیپایان و ارزشمند نیستی.
بحق کبریا و عزت من
بحق بیشمار رحمت من
هوش مصنوعی: به حق بزرگی و عظمت من، و همچنین به حق بینهایت رحمت من.
بحق استوای من بر عرش
بحق ساکنان عالم فرش
هوش مصنوعی: حق به استواری و قدرت من بر عرش (عرش خدا) است و به درستیکه ساکنان عالم (مخلوقات) زیر پای من مانند فرشی هستند.
که به از تو نیافریدستم
زان سبب بر همه ات گزیدستم
هوش مصنوعی: من هیچ چیزی بهتر از تو خلق نکردم؛ به همین دلیل بر روی همه چیز تو تأکید میکنم.
همه عالم بتو پرستندم
از تو باشند خلق در بندم
هوش مصنوعی: تمام جهان به تو احترام میگذارند و من به خاطر تو، مخلوقات در گرداب وابستگیاند.
بتو باشد عناب من آخر
بر تو باشد عقاب من آخر
هوش مصنوعی: تو برای من همچون عنابی هستی که در نهایت، عذاب و عاقبتم به تو بازمیگردد.
بتو خواهد رسید گنج ثواب
چون ثواب است اجر راه صواب
هوش مصنوعی: اگر به درستی و نیکی عمل کنی، به پاداش و گنجی عظیم خواهی رسید، زیرا هر عمل صالحی در مسیر درست، پاداش خود را دارد.
یک شود از تو در نعیم مقیم
یک رود از تو تا بقعر جحیم
هوش مصنوعی: از تو یک عیش جاودانه به وجود میآید و مثل یک رود به عمق عذاب دوزخ میرسد.
گفتگویم همیشه با تو بود
غیر تو امر من کجا شنود
هوش مصنوعی: من همیشه با تو صحبت میکنم، اما غیر از تو چهکسی به کارها و خواستههای من گوش میکند؟
همچنین صد هزار مدحش گفت
صد هزار دگر بماند نهفت
هوش مصنوعی: او دربارهی زیباییها و فضائل او هزاران شعر و مدح گفته است، اما هنوز هزاران دیگر از آنها باقی مانده که ناگفته ماندهاند.
پشت کردن بامر روی انست
روی بی امر پشت گردانست
هوش مصنوعی: وقتی به خواسته و اراده کسی پشت کنیم، نشاندهندهی بیاعتنایی به اوست. اگر برعکس، به او پشت کنیم بدون اینکه دلیلی برای این کار داشته باشیم، به این معناست که به خواستهاش اهمیت نمیدهیم.
برد رحمت هر آنکه امر گزید
هرکه بی امر رفت دست گزید
هوش مصنوعی: هر کس که طبق فرمان و هدایت عمل کند، مورد رحمت و لطف قرار میگیرد؛ اما هر کس بیخبر و بدون دستور حرکت کند، به دردسر و مشکل دچار میشود.