بخش ۱۴ - باز استغفار کردن موسی علیه السلام و قبول کردن توبۀ او را خضر علیه السلام
باز با همدگر رفیق شدند
باز از جان و دل شفیق شدند
تا رسیدند در جزیره بحر
بر عمارت بزرگ همچون شهر
اندر آن جای یک پسر دیدند
روی او خوب چون قمر دیدند
خیره ماندند هر دو در رخ او
در حدیث و سؤال و پاسخ او
خواند او را خضر بسوئی برد
از پس کوه پیش جوئی برد
زیر بنهاد و حلق او ببرید
مرغ جان پسر ز تن بپرید
چون کلیم این بدید گفتش های
بازگو چیست این برای خدای
طفل معصوم را بکشتی زار
کی روا دارد این بگو زنهار
گفت من هی بگفتمت ز آغاز
که نخواهی تو فهم کرد این راز
زانکه در ظاهری فرو مانده
گرچه حقت کلیم خود خوانده
هرچه بینی ز من تو تا صد سال
کرد خواهی بر آن ز عجز سؤال
گفت عفوم کن این دوم بار است
بحق حق که با تو او یار است
کرد زاری بپیش او موسی
که ببخش این گناه را تاسه
چونکه سنت سه بار آمده است
تا ب س ه در شمار نامده است
گر کنم باز اینچنین جرمی
نبود جز فراق تو غرمی
بعد از آن عذر را مجال مده
هجر بگزین دگر وصال مده
گفت میگفتمت نمیشنوی
زانکه در شرع را سخی و قوی
بر تو ظاهر چو غالبست از آن
این لجاجت چنین قویست بدان
گر بدی مر ترا بمعنی راه
گفت من کی بدی بر تو تباه
پس ز اول که گفتمت که برو
همره من مشو ز من بشنو
پیروی آن بدی نه این که بمن
می روی هر طرف بظاهر تن
پیروی آن بدست در معنی
غیر این گمرهی است هم دعوی
بخش ۱۳ - جواب خضر موسی را علیه السلام که چون ملاقات من مقدور تو شد اکنون باز گرد و پیش امت خود رو که خیرا لزیارة لحظة: گفت ای موسی کلیم بدانبخش ۱۵ - در بیان امر فرمودن حقتعالی فرشتگان را که آدم را سجود کنند که و اذقلنا للملائکة اسجدوا لادم فسجدوا الا ابلیس ابی و استکبر و کان من الکافرین و سجده کردن فرشتگان و اعراض ابلیس که من جز تو خدا را نمیپرستم و سجود نمیکنم و جواب حق تعالی ابلیس را که خداوندگار تو آنگاه باشم که امر مرا بشنوی و بجا کرده آری چنانکه عقل را آفریدم و امر کردم امر را بجا آورد و از آن ابا نکرد که ان الله لما خلق العقل قال له اقعد فقعد ثم قال له قم فقام ثم قال له اقبل فاقبل ثم قال له ادبر قادبر ثم قال له تکلم فتکلم ثم قال انصت فانصت ثم قال له انظر فنظر ثم قال له انصرف فانصرف ثم قال له افهم ففهم ثم قال له بعزتی و جلالی(و عظمتی) و کبریائی و استوائی علی عرشی ماخلقت خلقاً اکرم علی منک و لا احب الی منک بک اعرف و بک اعبد و بک اطاع و بک اعطی و ایاک اعتب لک الثواب و علیک العقاب.: نشنیدی حکایت ابلیس
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باز با همدگر رفیق شدند
باز از جان و دل شفیق شدند
هوش مصنوعی: دوباره دوستان با همدیگر صمیمی شدند و با تمام وجود برای یکدیگر مهربانی نشان دادند.
تا رسیدند در جزیره بحر
بر عمارت بزرگ همچون شهر
هوش مصنوعی: آنها به جزیرهای در دریا رسیدند که دارای بنایی بزرگ شبیه به یک شهر بود.
اندر آن جای یک پسر دیدند
روی او خوب چون قمر دیدند
هوش مصنوعی: در آن مکان، جوانی را دیدند که چهرهاش بسیار زیبا و درخشان بود، مانند ماه.
خیره ماندند هر دو در رخ او
در حدیث و سؤال و پاسخ او
هوش مصنوعی: هر دو به چهره او خیره شدند و در مورد او صحبت کردند و سوالاتی پرسیدند و به پاسخهایش گوش دادند.
خواند او را خضر بسوئی برد
از پس کوه پیش جوئی برد
هوش مصنوعی: او را خضر (پیامبری با حکمت) به سوی خود خواند و از جادهای سخت و پرپیچ و خم به سمت آب پیش رفت.
زیر بنهاد و حلق او ببرید
مرغ جان پسر ز تن بپرید
هوش مصنوعی: مرغ جان پسر از بدنش جدا شد و زیر بنا را برپا کردند و او را در حلقهای محبوس کردند.
چون کلیم این بدید گفتش های
بازگو چیست این برای خدای
هوش مصنوعی: وقتی کلیم این را دید، گفت: ای خدا، این چه چیزی است؟ لطفاً برای من توضیح بده.
طفل معصوم را بکشتی زار
کی روا دارد این بگو زنهار
هوش مصنوعی: کودک بیگناه را با دلتنگی و ناچاری به قتل رساندهای، آیا این عمل درست است؟ به من بگو، آیا این قابل قبول است؟
گفت من هی بگفتمت ز آغاز
که نخواهی تو فهم کرد این راز
هوش مصنوعی: گفتم بارها و بارها از آغاز که تو هرگز این راز را نخواهی فهمید.
زانکه در ظاهری فرو مانده
گرچه حقت کلیم خود خوانده
هوش مصنوعی: چون در ظاهر خود را نگه داشتهای، حتی اگر خود را از نوعی برتری به حساب بیاوری.
هرچه بینی ز من تو تا صد سال
کرد خواهی بر آن ز عجز سؤال
هوش مصنوعی: هر چیزی که از من میبینی، حتی اگر سالها بگذرد، باز هم دربارهاش از روی ناتوانی و پرسشهای بیپاسخ، تحقیق خواهی کرد.
گفت عفوم کن این دوم بار است
بحق حق که با تو او یار است
هوش مصنوعی: گفت من را ببخش، این بار دوم است که از تو درخواست دارم، به راستی که حق با توست و او نیز در این زمینه به تو کمک میکند.
کرد زاری بپیش او موسی
که ببخش این گناه را تاسه
هوش مصنوعی: موسی به شدت در حضور خداوند از او خواست که این گناه را ببخشد و او را مورد رحمت قرار دهد.
چونکه سنت سه بار آمده است
تا ب س ه در شمار نامده است
هوش مصنوعی: زمانی که سه بار سنت اجرا شده، هر بار به حساب نیامده است.
گر کنم باز اینچنین جرمی
نبود جز فراق تو غرمی
هوش مصنوعی: اگر بار دیگر چنین خطایی را انجام دهم، تنها دلیلش جدایی تو خواهد بود که مرا به این کار واداشته است.
بعد از آن عذر را مجال مده
هجر بگزین دگر وصال مده
هوش مصنوعی: بعد از آن بهانهها را نپذیر، انتخاب کن جدایی را، دیگر وصال را نپسند.
گفت میگفتمت نمیشنوی
زانکه در شرع را سخی و قوی
هوش مصنوعی: گفتم که در قرآن و اصول دین، اگر سخن را با دقت و قوت بیان نکنیم، شاید مورد توجه قرار نگیرد و شنیده نشود.
بر تو ظاهر چو غالبست از آن
این لجاجت چنین قویست بدان
هوش مصنوعی: وقتی که تسلط تو آشکار است، این لجاجت به همین دلیل هم如此 قوی است.
گر بدی مر ترا بمعنی راه
گفت من کی بدی بر تو تباه
هوش مصنوعی: اگر بدی را به من نشان دهی، بگو که من چه زمانی بر تو بدی کردم.
پس ز اول که گفتمت که برو
همره من مشو ز من بشنو
هوش مصنوعی: از زمانی که به تو گفتم که با من همراه نشو، حالا از من بشنو و یاد بگیر.
پیروی آن بدی نه این که بمن
می روی هر طرف بظاهر تن
هوش مصنوعی: اگر به پیروی از بدی بروی، اینطور نیست که به من روی میآوری. هر جا که به ظاهر بروی، تنها خود را نشان میدهی.
پیروی آن بدست در معنی
غیر این گمرهی است هم دعوی
هوش مصنوعی: اگر به معنای واقعی دقت نشود و فقط از ظواهر پیروی شود، به درستی راهی نخواهیم یافت و در این مسیر گمراه خواهیم شد.