گنجور

بخش ۱۱۹ - در بیان آنکه اگر عالم اولیا ظاهر گشتی. کفر و ایمان یکسان شدی و اگر کسی را خلاف آید که پیغامبر خود را بهمه نمود ابوجهل با ابوذر چرا یکسان نشد، گوئیم که آن نمودن بقابلان بود زیرا وجود نبی همچون آفتاب است که بر بدو نیک تابان است، خوب را از زشت ممتاز میکند چنانکه در قیامت بدو نیک پیدا شود که یوم تبیض وجوه و تسود وجوه. اما در دنیا پنهان‌اند از آنکه دنیا شب است و آخرت روز همه چیز در شب پنهان باشد و بروز ظاهر شود. پس نمودن آن است که آفتاب بسنگ لعل مینماید و او را گوهر باقیمت میکند، اما باقیان را باین وجه مینماید که سنگ را از لعل میشناسد و شبه را از گوهر، آن نمودن بمقبولان باشد نه بمردودان.

گر نمودی یکی بخلقان رو
همه یکسان شدی ولی و عدو
خلق اغیار یار گ شتندی
مونس و غمگسار گشتندی
بوالحکم از کجا شدی بوجهل
همه دشوارها نمودی سهل
همه گلشن بدی نبودی خار
کس ندیدی قرین یار اغیار
روح گشتی فرید بی جسمی
بر مسمی کجا بدی اسمی
بی حجاب آن جهان نموده شدی
زانکه شرک از همه زدوده شدی
همه گشتی چنان که بود اول
روح صافی شدی ز دام و دغل
لاشدی هرچه آن نمی ‌ باید
بنمودی هر آنچه می شاید
پردۀ کون را خدا آویخت
پس آن گونه گونه خلق انگیخت
نیک و بد صاف و درد پاک و پلید
پس پرده نهان ز شخص بلید
تا که هر گول فهم آن نکند
جهل را تا ز بیخ بر نکند
همچو در لیل تار دیدۀ باز
نکند فرق زاغ را از باز
پیش او گرگ یک بود با میش
نشناسد که کی پس است و که پیش
روز محشر شود همه پیدا
نیک و بد بیش و کم صواب و خطا
این جهان که شب است برخیزد
بعد از آن نیک و بد نیامیزد
همه از همدگر جدا گردند
هر گروهی بجنس واگردند
دانه ها زیر خاک یکسان ‌ اند
زانکه از چشم خلق پنهان ‌ اند
چون ز صور بهار نشر شوند
همه از گور خاک حشر شوند
سر هر دانه ‌ ای شود پیدا
در نظر نیک و بد شوند جدا
میشود زنده بعد مرگ زمین
از دم نوبهار نیکو بین
چون سرافیل نوبهار آید
از زمین مرده دانه ‌ ها زاید
برگها سرکند ز گور شجر
با دو صد غنچه از برای ثمر
حشر خلقان چنین بود در نشر
بیشک این را بدان گذر از نشر
آنکه این حشر میکند بجهان
هم کند حشر جملۀ خلقان
همچنین در قیامت این خلقان
از لحد سرکنند پیر و جوان
یک بود ابیض و یکی اسود
گردد ابیض قبول و اسود رد
کافران را بود مقام جحیم
مؤمنان را بود سرای نعیم
روز از آن خواند حق قیامت را
که نهانها شود در او پیدا
یوم دین گفت بشنو از قرآن
زانکه از وی فناست لیل جهان

بخش ۱۱۸ - در بیان آنکه طلب دو است و راه نیز دو، سید برهان‌الدین محقق را رضی‌اللّه عنه پرسیدند که «راه را پایان هست یا نی؟» فرمود که «راه را پایان هست اما منزل را پایان نیست زیرا سیر دو است یکی تا خدا و یکی در خدا؛ آنکه تا خداست پایان دارد زیرا گذر از هستی است و از دنیا و از خود اینهمه را آخر است و پایان اما چون به حق رسیدی بعد از آن سیر در علم و اسرار معرفت خداست و آن را پایان نیست.»: گرچه الاست منزل ره دانبخش ۱۲۰ - در بیان آنکه دنیا لیل است و آخرت نهار. اهل دنیا مظهر لیل‌اند و اولیاء مظهر نهار و نهار یک چیز است گاه در مظهر می‌نماید و گاه بی مظهر. حق‌تعالی قیامت را یوم دین خواند، پس آخرت روز باشد زیرا در روزِ روشن، بد و نیک پیدا شود؛ دوزخی از بهشتی ممتاز گردد. انبیاء و اولیاء که مظهر نهاراند حکم نهار دارند که از وجود ایشان مؤمن از کافر و منکر از مقر ممتاز می‌شود. از وجود آدم، ابلیس از ملائکه جدا گشت و همچنین از وجود موسی، فرعون و اتباعش و از وجود ابراهیم، نمرود و اشیاعش و از وجود مصطفی، ابوجهل و ابولهب و جنس ایشان. دنیا و اهل دنیا لیل‌اند. لیل خواب آورد از آن سبب خلق درخوابِ غفلت غرقند که در لیل دنیااند. پس باید که به خاصیت، خوابشان گران باشد.: این جهان همچو لیل و آن چو نهار

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر نمودی یکی بخلقان رو
همه یکسان شدی ولی و عدو
هوش مصنوعی: اگر به یکی از مخلوقات بخل ورزی، همه همانند تو می‌شوند، چه دوست و چه دشمن.
خلق اغیار یار گ شتندی
مونس و غمگسار گشتندی
هوش مصنوعی: مردم دیگر، دوستان و یارانی برای همدیگر پیدا کردند و به همدیگر دل‌خوشی و هم‌دردی کردند.
بوالحکم از کجا شدی بوجهل
همه دشوارها نمودی سهل
هوش مصنوعی: ای بوالحکم، تو چگونه به فردی نادان و بی‌خبر تبدیل شدی در حالی که تمام مشکلات را آسان نشان می‌دادی؟
همه گلشن بدی نبودی خار
کس ندیدی قرین یار اغیار
هوش مصنوعی: در این دنیای پر از زیبایی‌ها و نعمت‌ها، هیچ‌کس نبود که بدی‌ها و مشکلات را نبیند. گاهی انسان‌ها در کنار دوستان نادرست قرار می‌گیرند.
روح گشتی فرید بی جسمی
بر مسمی کجا بدی اسمی
هوش مصنوعی: ای روح آزاد، بدون جسم و قالب، کجا هستی و چه نامی داری؟
بی حجاب آن جهان نموده شدی
زانکه شرک از همه زدوده شدی
هوش مصنوعی: در آن دنیای دیگر، تو بدون حجاب نمایان می‌شوی، زیرا تمام شرک و ناپاکی‌ها از بین رفته است.
همه گشتی چنان که بود اول
روح صافی شدی ز دام و دغل
هوش مصنوعی: همه چیز به حالتی که در آغاز بود، بازگشته است و روح تو از فریب و نیرنگ آزاد و خالص شده است.
لاشدی هرچه آن نمی ‌ باید
بنمودی هر آنچه می شاید
هوش مصنوعی: هر چیزی که نمی‌خواهی به نمایش بگذاری، به خاطر آنچه که ممکن است و وجود دارد، نباید نشان داده شود.
پردۀ کون را خدا آویخت
پس آن گونه گونه خلق انگیخت
هوش مصنوعی: خداوند پرده‌ای از وجود جهان را به‌دور انداخت و به این ترتیب، انسان‌ها را با ویژگی‌ها و صفات گوناگون پدید آورد.
نیک و بد صاف و درد پاک و پلید
پس پرده نهان ز شخص بلید
هوش مصنوعی: نیک و بد، درد و پاکی، همه چیز در پشت پرده‌ای پنهان است و انسان‌ها نمی‌توانند به راحتی آن را ببینند.
تا که هر گول فهم آن نکند
جهل را تا ز بیخ بر نکند
هوش مصنوعی: هر کسی که نادانی را درک نکند، به طور کامل نمی‌تواند ریشه‌های آن را بزند و از بین ببرد.
همچو در لیل تار دیدۀ باز
نکند فرق زاغ را از باز
هوش مصنوعی: انسانی که در ظلمت و نادانی زندگی می‌کند، قادر نیست تفاوت‌ها را ببیند و نمی‌تواند میان خوب و بد یا درست و نادرست تمایز قائل شود. درست مانند اینکه در شب تاریک، یک پرنده را از پرنده‌ای دیگر نتوان تشخیص داد.
پیش او گرگ یک بود با میش
نشناسد که کی پس است و که پیش
هوش مصنوعی: در حضور او، گرگ و میش برابرند و او نمی‌تواند تشخیص دهد که کدام یک در جلو است و کدام در عقب.
روز محشر شود همه پیدا
نیک و بد بیش و کم صواب و خطا
هوش مصنوعی: در روز قیامت، همه افراد با نیک و بد خود آشکار خواهند شد و درستی و نادرستی کارهایشان مشخص خواهد گردید.
این جهان که شب است برخیزد
بعد از آن نیک و بد نیامیزد
هوش مصنوعی: این دنیا مانند شب است و پس از آن، همه چیز به خوبی و بدی مخلوط نخواهد شد.
همه از همدگر جدا گردند
هر گروهی بجنس واگردند
هوش مصنوعی: هر گروهی از یکدیگر جدا می‌شود و هرکسی به نوع خاص خود برمی‌گردد.
دانه ها زیر خاک یکسان ‌ اند
زانکه از چشم خلق پنهان ‌ اند
هوش مصنوعی: دانه‌ها زیر خاک به صورت مشابهی قرار دارند، زیرا از دید مردم دور هستند و دیده نمی‌شوند.
چون ز صور بهار نشر شوند
همه از گور خاک حشر شوند
هوش مصنوعی: وقتی بهار فرا می‌رسد و نشانه‌های آن ظاهر می‌شود، همه موجودات از خواب زمستانی بیدار شده و به زندگی جدیدی بازمی‌گردند.
سر هر دانه ‌ ای شود پیدا
در نظر نیک و بد شوند جدا
هوش مصنوعی: هر دانه‌ای در نهایت خودش را نشان می‌دهد و از خوبی و بدی تفکیک می‌شود.
میشود زنده بعد مرگ زمین
از دم نوبهار نیکو بین
هوش مصنوعی: پس از مرگ، زندگی دوباره‌ای ممکن است، شبیه به زنده شدن زمین در فصل بهار. با آمدن بهار، زیبایی و نیکی دوباره به زمین بازمی‌گردد.
چون سرافیل نوبهار آید
از زمین مرده دانه ‌ ها زاید
هوش مصنوعی: وقتی فرشته‌ای مانند سرافیل در بهار از زمین ظهور کند، دانه‌های مرده دوباره جوانه می‌زنند و زندگی تازه‌ای می‌یابند.
برگها سرکند ز گور شجر
با دو صد غنچه از برای ثمر
هوش مصنوعی: برگ‌ها از درون خاک درخت بیرون می‌آیند و همراه با دو صد غنچه به امید میوه دادن رشد می‌کنند.
حشر خلقان چنین بود در نشر
بیشک این را بدان گذر از نشر
هوش مصنوعی: جمع شدن مردم در قیامت به همین شکل خواهد بود. پس، به راستی این را در نظر بگیر که از این نشر و انتشار، باید عبور کرد.
آنکه این حشر میکند بجهان
هم کند حشر جملۀ خلقان
هوش مصنوعی: کسی که این دنیای پر از جمعیت را به وجود می‌آورد، همان‌طور که جمعیت را در این جهان جمع کرده، در آخرت نیز همه را جمع خواهد کرد.
همچنین در قیامت این خلقان
از لحد سرکنند پیر و جوان
هوش مصنوعی: در روز قیامت، همه انسان‌ها چه پیر و چه جوان از قبرهای خود بیرون خواهند آمد.
یک بود ابیض و یکی اسود
گردد ابیض قبول و اسود رد
هوش مصنوعی: یک چیز وجود دارد که سفید و دیگری وجود دارد که سیاه است؛ سفید پذیرفته می‌شود و سیاه رد می‌شود.
کافران را بود مقام جحیم
مؤمنان را بود سرای نعیم
هوش مصنوعی: کافران در آتش جهنم قرار دارند و مؤمنان در بهشت و نعمت‌های الهی زندگی می‌کنند.
روز از آن خواند حق قیامت را
که نهانها شود در او پیدا
هوش مصنوعی: روز قیامت خداوند آشکار خواهد کرد آنچه را که در دل‌ها نهفته است.
یوم دین گفت بشنو از قرآن
زانکه از وی فناست لیل جهان
هوش مصنوعی: در روز جزا، بشنو از قرآن، زیرا که این کتاب از آنِ خداست و دنیا در برابر آن فنا و ناپایدار است.