گنجور

بخش ۱۱۷ - در بیان آنکه از خدا ترسیدن مقام بزرگ است که «المخلصون علی خطر عظیم» هرگز موش از شیر نترسد، ترس موش از گربه باشد. اهل دنیا موش صفت‌اند چه مرتبهٔ آن دارند که از خدا بترسند؟ بلکه ترسشان از شحنه و عسس باشد که جنس ایشان است. و در تقریر آنکه عقل ترازوی این جهان است، مرد بی‌عقل را تمیز نباشد، مردار را از پاک نداند. و باز عقل تنها تمییز کلی ندارد مگر درد حق با وی یار شود، آن درد عقل را تمییز راست بخشد تا تواند راه خدای تعالی را بُریدن و به منزل وصال رسیدن. درد عقل را آلت خود گرداند در طلب عقبی و ملاقات خدا.

از خدا جز ولی کجا ترسد
مورکی کی ز اژدها ترسد؟
نرود موش پیش گربه دلیر
لیک بی‌ترس می‌رود بر شیر
لایق گربه است موش پلید
نکند قصد موش شیر عنید
خوف خلقان ز شحنه و عسس است
آنکه ترسد ز حق غریب کس است
هیچ گوساله ترسد از مردم؟
یا رضیعی ز مار و از کژدم؟
هر که‌را عقل بیش خوفش بیش
پیش نادان یکی است مرهم و ریش
خوف و دهشت وظیفۀ خرد است
بی‌خرد بی‌خبر ز نیک و بد است
عقل باید که تا کند تمییز
فرق داند میان خوار و عزیز
باز تمییز عقل نیست تمام
زانکه بی‌درد عقل باشد خام
عقل با درد چون قرین گردد
بعد از آن رأی او متین گردد
عقل بی‌درد رهبر دنیاست
چون رسد درد حیدر عقبی است
عقل را درد بخشد آن دیده
که گزیند ره پسندیده
دائماً با خدا شود مشغول
می‌نگردد قرین نفس فضول
همت پست او شود عالی
نهراسد ز شاه و از والی
بر سر چرخ با ملک تا زد
هر نفس رایت نو افرازد
مصحف عشق را ز جان خواند
کی کند فهم آنچه او داند؟
مالک ملک جاودان گردد
در مکان شاه لامکان گردد
این شود بلکه صد چنین ای جان
نشود حال او به شرح بیان
کی کند کفک بحر را پیدا؟
چونکه پرده است آب صافی را
مرغ آبی نخواهد الّا آب
زانکه باشد ورا ز خاک عذاب
بستر ماهیان از آب بود
آبشان نقل و هم شراب بود
غیر آب ار شکر بود به جهان
زهر باشد یقین بر ایشان
اولیا ماهی‌اند و حق دریا
دائماً بحرشان بود مأوی
غیر دریا به نزد ایشان لاست
بحر لاشان مقدم در الاست

بخش ۱۱۶ - در بیان آنکه اجرام موجودات از آسمان و زمین و تمامت نقوش و صور، حجاب و پردهٔ عالم غیب و جهان معنی‌اند. لیکن این پرده بر بیگانگان است نه اولیاء. همچون جوی نیل که در کام سبطیان آب بود و در دهان قبطیان خون. دست آدمی در حق دوست، نوازش و مرهم است و در حق دشمن گرز و زخم است. اکنون اجزای عالم همه آلت حق‌اند چنانکه هفت اعضاء آلت روح‌اند؛ پس با کسانی که حق را خوش است ایشان نیز خوش‌اند و با کسانی که حق خوش نیست ایشان نیز ناخوش‌اند.: همه اجرام کون گشته حجاببخش ۱۱۸ - در بیان آنکه طلب دو است و راه نیز دو، سید برهان‌الدین محقق را رضی‌اللّه عنه پرسیدند که «راه را پایان هست یا نی؟» فرمود که «راه را پایان هست اما منزل را پایان نیست زیرا سیر دو است یکی تا خدا و یکی در خدا؛ آنکه تا خداست پایان دارد زیرا گذر از هستی است و از دنیا و از خود اینهمه را آخر است و پایان اما چون به حق رسیدی بعد از آن سیر در علم و اسرار معرفت خداست و آن را پایان نیست.»: گرچه الاست منزل ره دان

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از خدا جز ولی کجا ترسد
مورکی کی ز اژدها ترسد؟
هوش مصنوعی: هیچ مخلوقی مانند مورچه از خدا ترسی ندارد؛ مانند اینکه مورچه از اژدها نمی‌ترسد.
نرود موش پیش گربه دلیر
لیک بی‌ترس می‌رود بر شیر
هوش مصنوعی: موش نمی‌تواند بی‌هراس و بدون ترس به سراغ گربه‌ای دلیر برود، اما بدون ترس می‌تواند به سمت شیر برود.
لایق گربه است موش پلید
نکند قصد موش شیر عنید
هوش مصنوعی: گربه به موش پلید می‌آید و نمی‌تواند به موش قوی و شجاع فکر کند.
خوف خلقان ز شحنه و عسس است
آنکه ترسد ز حق غریب کس است
هوش مصنوعی: ترس مردم از نگهبانان و پلیس است، اما کسی که از حق و حقیقت بترسد، بی‌گانه‌ای است.
هیچ گوساله ترسد از مردم؟
یا رضیعی ز مار و از کژدم؟
هوش مصنوعی: آیا هیچ گاوی از مردم می‌ترسد؟ یا آیا مردی از مار و عقرب ترس دارد؟
هر که‌را عقل بیش خوفش بیش
پیش نادان یکی است مرهم و ریش
هوش مصنوعی: هر کس که عقلش بیشتر باشد، ترسش نیز بیشتر است. نادان مانند دارویی است که هم تسکین می‌دهد و هم باعث درد.
خوف و دهشت وظیفۀ خرد است
بی‌خرد بی‌خبر ز نیک و بد است
هوش مصنوعی: ترس و اضطراب بخشی از مسئولیت عقل و خرد است، در حالی که کسانی که بی‌خردند، نسبت به خوبی و بدی آگاهی ندارند.
عقل باید که تا کند تمییز
فرق داند میان خوار و عزیز
هوش مصنوعی: انسان باید از عقل خود استفاده کند تا بتواند تفاوت بین افراد قدرتمند و بی‌ارزش را تشخیص دهد.
باز تمییز عقل نیست تمام
زانکه بی‌درد عقل باشد خام
هوش مصنوعی: عقل واقعی زمانی وجود دارد که انسان تجربه و درد را درک کند؛ در غیر این صورت، عقل به تنهایی نارسا و ناقص است.
عقل با درد چون قرین گردد
بعد از آن رأی او متین گردد
هوش مصنوعی: وقتی عقل با درد و رنج همراه شود، پس از آن تصمیماتش محکم‌تر و منطقی‌تر می‌شود.
عقل بی‌درد رهبر دنیاست
چون رسد درد حیدر عقبی است
هوش مصنوعی: عقل بدون مشکلات و چالش‌ها، راهنمای زندگی در دنیاست؛ اما وقتی درد و مشکلات برای انسان پیش می‌آید، عقل نمی‌تواند به خوبی هدایت کند و به نتیجه مطلوب برسد.
عقل را درد بخشد آن دیده
که گزیند ره پسندیده
هوش مصنوعی: عقل را به درد می‌آورد چشمی که راه درست و دلخواه را انتخاب کند.
دائماً با خدا شود مشغول
می‌نگردد قرین نفس فضول
هوش مصنوعی: همیشه باید در یاد خدا بود و از سرگرم شدن با نفس بی‌فایده و حواس‌پرتی دوری جست.
همت پست او شود عالی
نهراسد ز شاه و از والی
هوش مصنوعی: اگر اراده کسی بلند باشد، دیگر از مقام‌های بالا نترسد و به راحتی در برابر هیچ قدرتی قرار نگیرد.
بر سر چرخ با ملک تا زد
هر نفس رایت نو افرازد
هوش مصنوعی: در هر نفس که بر فراز چرخ می‌زند، پرچم جدیدی به اهتزاز درمی‌آید و این نشان از تأثیر و حضور ملک در آنجا می‌باشد.
مصحف عشق را ز جان خواند
کی کند فهم آنچه او داند؟
هوش مصنوعی: کتاب عشق را تنها کسی می‌خواند که از جان خود مایه می‌گذارد، اما چه کسی می‌تواند فهم کند آنچه او می‌داند؟
مالک ملک جاودان گردد
در مکان شاه لامکان گردد
هوش مصنوعی: کسی که صاحب سرزمین دائمی می‌شود، در جایگاه پادشاهی قرار می‌گیرد که هیچ محدودیتی ندارد.
این شود بلکه صد چنین ای جان
نشود حال او به شرح بیان
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است من بتوانم به توصیف حال او پرداخته و توضیحات زیادی بدهم، ولی در نهایت نمی‌توانم به خوبی احساسات و وضعیت واقعی او را بیان کنم.
کی کند کفک بحر را پیدا؟
چونکه پرده است آب صافی را
هوش مصنوعی: کسی نمی‌تواند عمق دریا را پیدا کند، زیرا آب صاف توسط پرده‌ای پوشیده شده است.
مرغ آبی نخواهد الّا آب
زانکه باشد ورا ز خاک عذاب
هوش مصنوعی: پرنده‌ای که آبی است، جز آب چیزی نخواهد، چرا که او از عذاب خاک رنج می‌برد.
بستر ماهیان از آب بود
آبشان نقل و هم شراب بود
هوش مصنوعی: محل زندگی ماهیان در آب قرار دارد و آب آنها هم به مانند شراب است.
غیر آب ار شکر بود به جهان
زهر باشد یقین بر ایشان
هوش مصنوعی: اگر غیر از آب چیزی شیرین در دنیا باشد، یقیناً آن زهر خواهد بود.
اولیا ماهی‌اند و حق دریا
دائماً بحرشان بود مأوی
هوش مصنوعی: اولیا مانند ماهیانی هستند که در دریا زندگی می‌کنند و دائماً حق به عنوان دریا در کنار آنها حضور دارد و مأمن و پناهگاهشان است.
غیر دریا به نزد ایشان لاست
بحر لاشان مقدم در الاست
هوش مصنوعی: غیر از دریا برای آن‌ها اهمیت زیادی ندارد، زیرا در برابر دریا، چیز دیگری برای آن‌ها ارزش ندارد و تنها دریا برایشان مورد توجه است.