گنجور

بخش ۲۰ - گفتار اندر طلب نمودن شیرین استادان پرهنر را برای بنا نمودن قصر شیرین و یافتن خادمان فرهاد را

بنایی را که باشد حسن بانی
نهد اول پیش بر مهربانی
به یک روزش رساند تا بجایی
که گردد چون فلک عالی بنایی
چو وقت آید که بر مسند نهد گام
شراب عیش باید ریخت در جام
کشد یک خشت از بنیاد سستش
کند ویرانتر از روز نخستش
بنای حسن را سست است بنیاد
اساس عشق یارب بی‌خلل باد
گذشته سال‌ها از عصر شیرین
همان برجاست نام قصر شیرین
اساسی کاینچنین آباد مانده‌ست
ز محکم کاری فرهاد مانده‌ست
چنین گفت آنکه این طرح نو انداخت
که چون شیرین به هامون بارگی تاخت
فضایی دید و خوش آب و هوایی
برای کار او فرمود جایی
نه بادش را غباری بود بر روی
نه آبش را گلی آلوده در جوی
بساطش را هوایی رغبت انگیز
طرب ریز و طرب خیز و طرب بیز
طلب فرمود خاصان هنر سنج
در افشان شد ز یاقوت گهر سنج
که می‌خواهم دو استاد و چه استاد
دو استاد هنرورز و هنرزاد
همه کار بزرگان ساز داده
به دولتخانه‌ها در برگشاده
به دست و کار ایشان میمنت یار
بدیشان میمنت همدست و همکار
نخستین پر هنر صنعت نمایی
که از دست آیدش عالی بنایی
شماری رفته با صنعت شناسش
برون ز انگشت رد طرح اساسش
همه طرحش به وضع هندسی راست
فزونی نیزش اندر هر کم و کاست
ولی باید که شیرین کار باشد
به شیرینیش حسنی یار باشد
دگر آهن تنی فولاد جانی
که بربندد مشقت را میانی
بود از سخت جانی سنگ فرسای
به پرکاری سبک دست و سبک پای
به ذوق خود کند این سخت کوشی
بود مستغنی از صنعت فروشی
قیاسی از اساس کارشان کرد
به قدر کار زر در بارشان کرد
به قطع ره درنگ از یاد بردند
گرو ز آتش، سبق از باد بردند
گزیدند از هنرمندان نامی
دو استاد هنرمند گرامی
به کار خویش هر یک سد هنرمند
به هر انگشت هر یک سد هنر بند
یکی از خشت و گل معجز نمایی
خورنق پیش او بی قدر جایی
عجب پاکیزه دست و سخت استاد
خودش چست و بنایش سخت بنیاد
اگربام فلک کردی گل اندود
سرانگشتش نگردیدی گل آلود
بنایی بر سر آب ار نهادی
اساسش تا قیامت ایستادی
به اعجاز هنر بر یک کف دست
هزاران سقف بر یک پایه می‌بست
در آن کاری که با فکرش گرو بود
چنان دستش به صنعت تیز رو بود
که تا در ذهن می‌زد فکر پر کار
به خارج خشت آخر بود در کار
دگر پر صنعتی کز تیشه بر سنگ
نمودی طرح سد چون نقش ارژنگ
قوی بازو قوی گردن، قوی پشت
به فریاد آهن و فولادش از مشت
سر پا گر زدی بر سنگ خاره
چو تیشه کردی آنرا پاره پاره
سبک کردی چو دست تیشه فرسای
تراشیدی مگس را شهد از پای
اگر گشتی گران بر تیشه‌اش دست
به باد دست کوهی ساختی پست
هنرمندی که گاه خورده کاری
چو دادی تیشه را پیکر نگاری
پریدی پشه گر پیشش به تعجیل
نمودی بر پرش سد پیکر پیل
بر آن صنعتگران دانش اندیش
برون دادند زینسان قصهٔ خویش
که زیر پرده ما را حکمرانی‌ست
که چون پرویز او را همعنانی‌ست
به ارمن سکهٔ شاهی به نامش
ولی از ماه تا ماهی غلامش
همایون پیکری تاووس تمثال
بسی باز سپید او را به دنبال
ز خور در پیش روی نور پاشش
بگردد راه مه از دور باشش
جهان در قبضهٔ تسخیر دارد
بسا شاهان که در زنجیر دارد
در آن مجلس که با احسان فتد کار
کسی باید که آنجا زر کند بار
به میلی چند از این آب وهوا دور
بهشتی هست در وی جلوهٔ حور
خوش افتاده‌ستش آنجا عیش رانی
فروچیده بساط شادمانی
هوس دارد یکی قصر دل افروز
به بی‌مثلان صنعت صنعت‌آموز
ز خاره پایه‌اش را زیر پایی
ز استادان در او کار آزمایی
ازین صنعت نگارانی که دیدیم
به این صنعت شما را بر گزیدیم
ندارد دیگری این خط پرگار
شما را رنجه باید شد در این کار

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بنایی را که باشد حسن بانی
نهد اول پیش بر مهربانی
هوش مصنوعی: اگر بنا و سازه‌ای زیبا ایجاد شود، اولین قدم این است که آن را با محبت و مهربانی آغاز کنند.
به یک روزش رساند تا بجایی
که گردد چون فلک عالی بنایی
هوش مصنوعی: به یک روز او را به جایی رساند که مانند آسمان و برجستگی‌هایش، بسیار بلند و باعظمت شود.
چو وقت آید که بر مسند نهد گام
شراب عیش باید ریخت در جام
هوش مصنوعی: زمانی که بر کرسی قدرت بنشیند، باید شادی و لذت را در جام بریزیم.
کشد یک خشت از بنیاد سستش
کند ویرانتر از روز نخستش
هوش مصنوعی: اگر یک خشت از پایهٔ این بنا برداشته شود، این ساختمان را بیش از قبل خراب‌تر خواهد کرد.
بنای حسن را سست است بنیاد
اساس عشق یارب بی‌خلل باد
هوش مصنوعی: بنیاد زیبایی ضعیف است، و ای خدا، عشق باید بدون نقص و استوار باقی بماند.
گذشته سال‌ها از عصر شیرین
همان برجاست نام قصر شیرین
هوش مصنوعی: سال‌ها از زمانی که آن روزهای شیرین گذشت، اما هنوز نام قصر شیرین در یادها باقی مانده است.
اساسی کاینچنین آباد مانده‌ست
ز محکم کاری فرهاد مانده‌ست
هوش مصنوعی: این مکان به دلیل تلاش‌های قوی و استوار فرهاد همچنان در وضعیتی خوب و آباد باقی مانده است.
چنین گفت آنکه این طرح نو انداخت
که چون شیرین به هامون بارگی تاخت
هوش مصنوعی: کسی چنین گفت که طرح جدیدی را آغاز کرده است، مانند شیرین که به سرعت و شجاعت به میدان می‌تازد.
فضایی دید و خوش آب و هوایی
برای کار او فرمود جایی
هوش مصنوعی: او محیطی زیبا و خوش آب و هوا را مشاهده کرد و برای انجام کارش درخواست فضایی مناسب کرد.
نه بادش را غباری بود بر روی
نه آبش را گلی آلوده در جوی
هوش مصنوعی: نه بر روی باد او اثری از غبار بود و نه در آبش آثاری از گل و کثیفی.
بساطش را هوایی رغبت انگیز
طرب ریز و طرب خیز و طرب بیز
هوش مصنوعی: جوابش را با شوق و نشاطی دل‌انگیز و پر انرژی پر کن.
طلب فرمود خاصان هنر سنج
در افشان شد ز یاقوت گهر سنج
هوش مصنوعی: خواص و ویژه‌خواران هنر به دنبال زیبایی هستند و در اثر این جست‌وجو، زیبایی همچون یاقوت و گوهر درخشید.
که می‌خواهم دو استاد و چه استاد
دو استاد هنرورز و هنرزاد
هوش مصنوعی: من به دنبال دو استاد هستم؛ یکی استاد ماهر در هنر و دیگری کسی که از هنر به دنیا آمده است.
همه کار بزرگان ساز داده
به دولتخانه‌ها در برگشاده
هوش مصنوعی: تمام فعالیت‌ها و اقدامات بزرگان به گونه‌ای طراحی شده که در دربار و مکان‌های دولتی به اوج خود رسد.
به دست و کار ایشان میمنت یار
بدیشان میمنت همدست و همکار
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این نکته می‌پردازد که همکاری و همراهی دیگران موجب افزایش برکت و خوشبختی در زندگی می‌شود. اگر افرادی با هم کار کنند و در کنار هم باشند، می‌توانند به موفقیت‌های بیشتری دست پیدا کنند و این همکاری می‌تواند موجب خیر و برکت بیشتری در زندگی‌شان شود.
نخستین پر هنر صنعت نمایی
که از دست آیدش عالی بنایی
هوش مصنوعی: اولین اثر هنری که ساخته می‌شود، نشان از مهارت و توانایی بالای سازنده آن دارد.
شماری رفته با صنعت شناسش
برون ز انگشت رد طرح اساسش
هوش مصنوعی: group of experts در حال بررسی و تحلیل آثار یک هنرمند هستند و نشانه‌های اولیه کار او را دنبال می‌کنند.
همه طرحش به وضع هندسی راست
فزونی نیزش اندر هر کم و کاست
هوش مصنوعی: تمام نقشه‌اش به شکل هندسی است و در هر معیاری که کم یا زیاد باشد، به زیبا بودن و کیفیت آن افزوده می‌شود.
ولی باید که شیرین کار باشد
به شیرینیش حسنی یار باشد
هوش مصنوعی: اما باید هر کار دلنشینی باشد که در آن حسن و زیبایی یار نیز حضور داشته باشد.
دگر آهن تنی فولاد جانی
که بربندد مشقت را میانی
هوش مصنوعی: شخصی توانایی‌های خود را با وجود سختی‌ها و چالش‌ها نشان می‌دهد و با قدرت و اراده‌ای که دارد، می‌تواند بر مشکلات غلبه کند.
بود از سخت جانی سنگ فرسای
به پرکاری سبک دست و سبک پای
هوش مصنوعی: در این بیت، به ویژگی‌های سخت‌کوشی و کارایی اشاره شده است. این به این معناست که افراد با پشتکار و تلاش می‌توانند حتی در شرایط سخت و دشوار هم به موفقیت برسند. همچنین، به اهمیت کار و تلاش در دستیابی به اهداف اشاره می‌شود؛ اینکه داشتن دست و پای سبک، یعنی انجام کارها با سرعت و چابکی، می‌تواند به بهتر انجام دادن امور کمک کند.
به ذوق خود کند این سخت کوشی
بود مستغنی از صنعت فروشی
هوش مصنوعی: این عبارت به این معنی است که تلاش و زحمت فرد بر اساس علاقه‌اش موجب می‌شود که او به مهارت‌های فنی و کارهای دیگر نیاز نداشته باشد. در واقع، عشق و شوق به کار، او را از وابستگی به دیگر صنایع و حرفه‌ها بی‌نیاز می‌کند.
قیاسی از اساس کارشان کرد
به قدر کار زر در بارشان کرد
هوش مصنوعی: آن‌ها به اندازه‌ی زحمت و تلاشی که برای کار خود می‌کشیدند، از آن نتیجه می‌گرفتند و به همان اندازه نیز بر آن‌ها تاثیر می‌گذاشت.
به قطع ره درنگ از یاد بردند
گرو ز آتش، سبق از باد بردند
هوش مصنوعی: گروهی که در راه خود متوقف شدند، یاد خود را از دست دادند و به خاطر آتش، از باد پیشی گرفتند.
گزیدند از هنرمندان نامی
دو استاد هنرمند گرامی
هوش مصنوعی: از میان هنرمندان معروف، دو استاد برجسته را برگزیدند.
به کار خویش هر یک سد هنرمند
به هر انگشت هر یک سد هنر بند
هوش مصنوعی: هر هنرمند توانایی خاصی دارد و با مهارت‌های خود در زمینه‌های مختلف، برحسب سلیقه و استعداد، آثار زیبایی خلق می‌کند. به عبارت دیگر، هر فرد می‌تواند با استعدادها و هنرهای متعدد خود، دنیایی از خلاقیت و زیبایی ایجاد کند.
یکی از خشت و گل معجز نمایی
خورنق پیش او بی قدر جایی
هوش مصنوعی: با استفاده از مصالح ساده مانند خشت و گل، می‌توانی معجزه‌ای را به نمایش بگذاری، به طوری که در برابر عظمت او، حتی یک مکان بی‌ارزش به نظر برسد.
عجب پاکیزه دست و سخت استاد
خودش چست و بنایش سخت بنیاد
هوش مصنوعی: این بیت به ستایش استادی پرداخته که دستانش بسیار تمیز و دقیق است و مهارتش در ساخت و ساز، بنایی محکم و استوار به وجود آورده است. به عبارت دیگر، استاد با دقت و ظرافت کار کرده و نتیجه کارش نشان از استحکام و زیبایی دارد.
اگربام فلک کردی گل اندود
سرانگشتش نگردیدی گل آلود
هوش مصنوعی: اگر با انگشت زیبایش بر آسمان کشید، فراموش نکن که انگشتش خود به گلی آغشته خواهد شد.
بنایی بر سر آب ار نهادی
اساسش تا قیامت ایستادی
هوش مصنوعی: اگر بنایی را بر روی آب بسازی، تا قیامت هم پابرجا نخواهد ماند.
به اعجاز هنر بر یک کف دست
هزاران سقف بر یک پایه می‌بست
هوش مصنوعی: با هنری شگفت‌انگیز، می‌توان هزاران سقف را تنها بر روی یک پایه و در فضای بسیار محدودی قرار داد.
در آن کاری که با فکرش گرو بود
چنان دستش به صنعت تیز رو بود
هوش مصنوعی: در کاری که نیاز به فکر و تدبیر داشت، دستش به گونه‌ای ماهرانه و سریع عمل می‌کرد.
که تا در ذهن می‌زد فکر پر کار
به خارج خشت آخر بود در کار
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هنگامیکه در ذهن فرد ایده‌ها و تفکرات زیادی وجود دارد، او در واقع در حال ساختن نهایت کار خود است. به عبارتی دیگر، اندیشه‌های پرکار او در حال شکل‌گیری و ساختن نتیجه نهایی است.
دگر پر صنعتی کز تیشه بر سنگ
نمودی طرح سد چون نقش ارژنگ
هوش مصنوعی: دیگر پرتوانی که با تیشه بر سنگ، طرحی مانند دیوار را ایجاد کرده، مانند نقشی زیبا و دل‌انگیز است.
قوی بازو قوی گردن، قوی پشت
به فریاد آهن و فولادش از مشت
هوش مصنوعی: کسی که قدرت بدنی دارد و توانایی‌اش را در عمل نشان می‌دهد، با قدرتی که از عرق و تلاش خود به دست آورده، می‌تواند به میدان بیاید و با جسم خود با آهن و فولاد مقابله کند.
سر پا گر زدی بر سنگ خاره
چو تیشه کردی آنرا پاره پاره
هوش مصنوعی: اگر با پای خود بر سنگ سخت بکوبی، مانند تیشه آن را به تکه‌های کوچک تقسیم می‌کنی.
سبک کردی چو دست تیشه فرسای
تراشیدی مگس را شهد از پای
هوش مصنوعی: وقتی که تو با دقت و مهارت به کار خود پرداخته‌ای و زحمت کشیده‌ای، ممکن است در عین حال به جزئیات کوچک و بی‌اهمیت توجه کنی که در نهایت نتیجه کار را تحت تاثیر قرار ندهند.
اگر گشتی گران بر تیشه‌اش دست
به باد دست کوهی ساختی پست
هوش مصنوعی: اگر به تیشه‌اش فشار آوردی و به آن آسیب زدی، کوهی که ساخته شده است، به بلندی‌اش آسیبی نمی‌زند و همچنان محکم و بزرگ باقی می‌ماند.
هنرمندی که گاه خورده کاری
چو دادی تیشه را پیکر نگاری
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هنرمندانی هستند که وقتی به آنها اجازه داده می‌شود، با دقت و مهارت آثار زیبایی خلق می‌کنند، همانند شخصی که با تیشه خود بر روی سنگ، نقش و نگاری می‌سازد. هنر آنها گاه می‌تواند به شکل ظریف و دقیقی به واقعیت‌ها بپردازد و آثار شگفت‌انگیزی را به وجود آورد.
پریدی پشه گر پیشش به تعجیل
نمودی بر پرش سد پیکر پیل
هوش مصنوعی: اگر به سرعت به پشه‌ای نزدیک شوی، نمی‌توانی بر او غلبه کنی مانند اینکه بر یک فیل تسلط پیدا کنی.
بر آن صنعتگران دانش اندیش
برون دادند زینسان قصهٔ خویش
هوش مصنوعی: عطاران و هنرمندان با تفکر و دانش خود، داستان زندگی و تجربیاتشان را به این شکل بیان کردند.
که زیر پرده ما را حکمرانی‌ست
که چون پرویز او را همعنانی‌ست
هوش مصنوعی: در زیر این چهره، یک سلطانی وجود دارد که مانند پرویز، همدم و هم‌زبان اوست.
به ارمن سکهٔ شاهی به نامش
ولی از ماه تا ماهی غلامش
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این نکته اشاره می‌کند که شخصی دارای مقام و ثروت است (سکهٔ شاهی) ولی این ثروت و مقام به خاطر خودش نیست، بلکه به خاطر خدمت و وفاداری که به شخص دیگری (غلامش) دارد، به او تعلق دارد. در واقع، ارزش و اعتبار او به عشق و ارادتش به آن شخص ارتباط دارد و نه فقط به دارایی‌های مادی‌اش.
همایون پیکری تاووس تمثال
بسی باز سپید او را به دنبال
هوش مصنوعی: در این شعر به زیبایی و شکوه یک موجود زیبا اشاره شده است. نویسنده تصویر یک پرنده یا موجودی را که به دلیل ظاهری برجسته و درخشان خود مورد توجه است، توصیف می‌کند. این موجود به خاطر زیبایی‌هایش در جلوه‌گری و تأثیرگذاری بر دیگران، به صورت یک الگو یا نمونه قرار می‌گیرد.
ز خور در پیش روی نور پاشش
بگردد راه مه از دور باشش
هوش مصنوعی: از خورشید که در جلویمان می‌تابد، نوری پراکنده می‌شود و راه را روشن می‌سازد، همچون مه که از دور به آرامی در حال حرکت است.
جهان در قبضهٔ تسخیر دارد
بسا شاهان که در زنجیر دارد
هوش مصنوعی: جهان تحت کنترل کسانی است که قدرت را در دست دارند، اما بسیاری از پادشاهان نیز به نوعی اسیر و محدود شده‌اند.
در آن مجلس که با احسان فتد کار
کسی باید که آنجا زر کند بار
هوش مصنوعی: در آن جمعی که در آن کار خیر انجام می‌شود، کسی باید حضور داشته باشد که بتواند بار مسئولیت را به دوش بکشد و کمک کند.
به میلی چند از این آب وهوا دور
بهشتی هست در وی جلوهٔ حور
هوش مصنوعی: به خاطر دلیلی چند، از این دنیا دور می‌شوم؛ زیرا در آنجا زیبایی‌هایی مانند حورهای بهشتی وجود دارد.
خوش افتاده‌ستش آنجا عیش رانی
فروچیده بساط شادمانی
هوش مصنوعی: در آنجا جشنی برپاست و جشنواره‌ای از شادی و خوشی برپا شده است.
هوس دارد یکی قصر دل افروز
به بی‌مثلان صنعت صنعت‌آموز
هوش مصنوعی: کسی آرزو دارد که قصری زیبا و دلربا داشته باشد که هیچ مشابهی نداشته باشد و به هنرمندانی که در صنعت و هنر تخصص دارند، الهام بخشد.
ز خاره پایه‌اش را زیر پایی
ز استادان در او کار آزمایی
هوش مصنوعی: ز پایه‌ی او با دقت و همت استفاده کن و مهارت‌های خود را در این میدان به نمایش بگذار.
ازین صنعت نگارانی که دیدیم
به این صنعت شما را بر گزیدیم
هوش مصنوعی: ما از میان تمام هنرمندانی که دیدیم، شما را به خاطر هنر خاصتان انتخاب کردیم.
ندارد دیگری این خط پرگار
شما را رنجه باید شد در این کار
هوش مصنوعی: دیگری مانند شما در این کار توانایی ندارد، بنابراین باید زحمت کشید و تلاش کرد.

حاشیه ها

1399/02/11 17:05
روف شاهسواری

در سرفصل "به دنبال استادان و معماران" در بیت "هنرمندی کا گاه خورده کاری/چو دادی تیشه را پیکرنگاری خورده کاری به چه معناست آیا منظور، به راحتی از عهده کار برآمدن است و به اصطلاح کار را درسته قورت دادن است؟ یا کار را کوچک و خرد شمردن است، هر قدر بزرگ هم که بزرگ باشد. در این صورت آیا منظور شاعر خرده کاری نبوده است و احیانا در نسخته پردازی اشتباه شده است؟ دارم شیرین و فرهاد را تصحیح میکنم، در صورت امکان راهنمایی فرمایید. با احترام فراوان

1399/04/06 13:07
سـینا -----

سلام روف شاهسواری گرامی. با این که به گمانم این را خیلی وقت پیش پرسیده بودید اما نمیشد (چون که برای المپیاد ادبی ما داریم قسمتی از همین منبع را هم میخوانیم) پاسخ ندهم: بیتی که گفتید یعنی: هنرمندی که هنگام انجام کار های ظریف (مثل حکاکی نقش های ظریف) هنگامی که با تیشه پیکرنگاری میکرد( یعنی پیکر و مجسمه میساخت و آن را می تراشید و می آراست) .... - خورده کاری: ظریف کاری