بخش ۲ - در ستایش پروردگار
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها
شکرپاش زبانهای شکرریز
به شیرین نکتههای حالتانگیز
به شهدی داده خوبان را شکرخند
که دل با دل تواند داد پیوند
نهاد از آتشی بر عاشقان داغ
که داغ او زند صد طعنه بر باغ
یکی را ساخت شیرینکار و طناز
که شیرینی تو شیرین ناز کن ناز
یکی را تیشهای بر سر فرستاد
که جان میکن که فرهادی تو فرهاد
یکی را کرد مجنون مشوش
به لیلی داد زنجیرش که میکش
به هر ناچیز چیزی او دهد او
عزیزان را عزیزی او دهد او
مبادا آنکه او کس را کند خوار
که خوار او شدن کاریست دشوار
گرت عزت دهد رو ناز میکن
و گرنه چشم حسرت باز میکن
چو خواهد کس به سختی شب کند روز
ازو راحت رمد چون آهو از یوز
وگر خواهد که با راحت فتد کار
نهد پا بر سر تخت از سر دار
بلند آن سر که او خواهد بلندش
نژند آن دل که او خواهد نژندش
به سنگی بخشد آنسان اعتباری
که بر تاجش نشاند تاجداری
به خاک تیرهای بخشد عطایش
چنان قدری که گردد دیده جایش
ز گِل تا سنگ وز گُل گیر تا خار
ازو هر چیز با خاصیتی یار
به آن خاری که در صحرا فتاده
دوای درد بیماری نهاده
نروید از زمین شاخ گیایی
که ننوشتهست بر برگش دوایی
در نابستهٔ احسان گشادهست
به هر کس آنچه میبایست دادهست
ضروریات هر کس از کم و بیش
مهیا کرده و بنهادهاش پیش
به ترتیبی نهاده وضع عالم
که نی یک موی باشد بیش و نی کم
تمنابخش هر سرکش هواییست
جرسجنبان هر دلکش نواییست
چراغافروز ناز جانگدازان
نیازآموز طور عشقبازان
کلید قفل و بند آرزوها
نهایتبین راه جستجوها
اگر لطفش قرین حال گردد
همه ادبارها اقبال گردد
وگر توفیق او یک سو نهد پای
نه از تدبیر کار آید نه از رای
در آن موقف که لطفش رویپیچست
همه تدبیرها هیچست، هیچست
خرد را گر نبخشد روشنایی
بماند تا ابد در تیرهرایی
کمال عقل آن باشد در این راه
که گوید نیستم از هیچ آگاه
بخش ۱ - سرآغاز: الهی سینهای ده آتش افروزبخش ۳ - در راز و نیاز با خداوند: خداوندا نه لوح و نه قلم بود
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به نام چاشنیبخش زبانها
حلاوتسنج معنی در بیانها
هوش مصنوعی: به نام کسی که به کلمات زندگی میبخشد و باعث میشود تا معانی در کلام به شیرینی جلوه کنند.
شکرپاش زبانهای شکرریز
به شیرین نکتههای حالتانگیز
هوش مصنوعی: زبانهای شیرین و خوشگفتار تو مانند شکر، نکتههای دلنشینی را درباره حالتهای جذاب و دلانگیز تو بیان میکنند.
به شهدی داده خوبان را شکرخند
که دل با دل تواند داد پیوند
هوش مصنوعی: به زیبایی و شادی شیرینی که خوبان به یکدیگر میبخشند، به دلها ارتباطی عمیق و استوار داده میشود.
نهاد از آتشی بر عاشقان داغ
که داغ او زند صد طعنه بر باغ
هوش مصنوعی: عشق شدت و حرارتی دارد که بر دل عاشقان اثر میگذارد و این داغ دل به گونهای است که میتواند به دیگران نسبت به زیباییها و تجملات زندگی طعنه بزند و آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
یکی را ساخت شیرینکار و طناز
که شیرینی تو شیرین ناز کن ناز
هوش مصنوعی: شخصی به زیبایی و جذابیتی ویژه دست یافته که دیگران را تحت تأثیر قرار میدهد و او را به ناز و افسون دعوت میکند.
یکی را تیشهای بر سر فرستاد
که جان میکن که فرهادی تو فرهاد
هوش مصنوعی: کسی را فرستادند تا به او بگوید که جان خود را حفظ کند، زیرا تو فردی قهرمان و بزرگ هستی.
یکی را کرد مجنون مشوش
به لیلی داد زنجیرش که میکش
هوش مصنوعی: یک نفر را به خاطر لیلی مجنون و بیقرار کرد و زنجیری به او داد که او را بکشد.
به هر ناچیز چیزی او دهد او
عزیزان را عزیزی او دهد او
هوش مصنوعی: هر چیزی که به نظر بیاهمیت میرسد، از سوی او (خدا) به دیگران داده میشود و او برای عزیزان خود ارزش و مقام ویژهای قائل است.
مبادا آنکه او کس را کند خوار
که خوار او شدن کاریست دشوار
هوش مصنوعی: مبادا کسی را تحقیر کند، زیرا تحقیر شدن برای خود او کار آسانی نیست و دشوار است.
گرت عزت دهد رو ناز میکن
و گرنه چشم حسرت باز میکن
هوش مصنوعی: اگر به تو احترام و اعتبار بدهند، با ناز و زیبایی جلوه کن و اگر نه، با حسرت و ناامیدی به زندگی نگاه کن.
چو خواهد کس به سختی شب کند روز
ازو راحت رمد چون آهو از یوز
هوش مصنوعی: وقتی کسی بخواهد از سختی فرار کند، مانند آهو که از یوز میگریزد، روز را به راحتی پیدا میکند.
وگر خواهد که با راحت فتد کار
نهد پا بر سر تخت از سر دار
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به آسایش و آرامش دست یابد، باید با قدرت و اراده خود بر بالاترین جایگاهها و مقامها قدم بگذارد.
بلند آن سر که او خواهد بلندش
نژند آن دل که او خواهد نژندش
هوش مصنوعی: کسی که بخواهد، میتواند به مقامهای بلند برسد و دلهایی که میخواهند، دچار اندوه میشوند.
به سنگی بخشد آنسان اعتباری
که بر تاجش نشاند تاجداری
هوش مصنوعی: به سنگی ارزشی میدهد که به اندازهی تاجی که بر سر دارد، بزرگ و محترم است.
به خاک تیرهای بخشد عطایش
چنان قدری که گردد دیده جایش
هوش مصنوعی: عطا و بخشش او به قدری است که میتواند کسی را به خاکی تیره بکشاند و به آنجا تأثیر عمیقی بگذارد، بهطوریکه جای او در یادها باقی بماند.
ز گِل تا سنگ وز گُل گیر تا خار
ازو هر چیز با خاصیتی یار
هوش مصنوعی: این بیت به بیان این نکته میپردازد که از گل تا سنگ و از گل تا خار، هر چیز خاصیتی دارد و به نوعی میتوان با هر یک از اینها رابطهای داشت. به عبارت دیگر، در میان اشیاء مختلف، هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارند و میتوانند با یکدیگر در ارتباط باشند.
به آن خاری که در صحرا فتاده
دوای درد بیماری نهاده
هوش مصنوعی: به آن خاری که در بیابان افتاده، معالجهای برای درمان درد و بیماری قرار داده شده است.
نروید از زمین شاخ گیایی
که ننوشتهست بر برگش دوایی
هوش مصنوعی: از زمین گیاهی نمیروید که بر روی برگش دارویی نوشته نشده باشد.
در نابستهٔ احسان گشادهست
به هر کس آنچه میبایست دادهست
هوش مصنوعی: در دنیای احسان و نیکی، به هر فردی آنچه که شایسته اوست، ارزانی شده است.
ضروریات هر کس از کم و بیش
مهیا کرده و بنهادهاش پیش
هوش مصنوعی: هر کس نیازهایش را با امکانات موجود برطرف کرده و آنها را در دسترس خود قرار داده است.
به ترتیبی نهاده وضع عالم
که نی یک موی باشد بیش و نی کم
هوش مصنوعی: این جهان به گونهای ساخته شده است که هیچ چیزی نه بیشتر و نه کمتر از مقدار مشخصی وجود ندارد، هر چیز در جای خود قرار دارد و به دقت تنظیم شده است.
تمنابخش هر سرکش هواییست
جرسجنبان هر دلکش نواییست
هوش مصنوعی: خواستهها و آرزوهای هر فرد ناشی از هوای دل اوست، مثل صدای زنگ که دل را به تپش میآورد و دلنشین است.
چراغافروز ناز جانگدازان
نیازآموز طور عشقبازان
هوش مصنوعی: این جمله به معنای آن است که روشنیبخش دلهای عاشق و فدای محبت و نیاز، آموزشی برای عاشقان به فهم عشق است.
کلید قفل و بند آرزوها
نهایتبین راه جستجوها
هوش مصنوعی: کلید حل و فصل آرزوها در انتهای راه کاوش و جستجو نهفته است.
اگر لطفش قرین حال گردد
همه ادبارها اقبال گردد
هوش مصنوعی: اگر محبت و رحمت او با انسان گره بخورد، همه مشکلات و ناگواریها به خوشی و موفقیت تبدیل خواهد شد.
وگر توفیق او یک سو نهد پای
نه از تدبیر کار آید نه از رای
هوش مصنوعی: اگر توفیق و هدایت خداوند در کار نباشد، نه تدبیر انسان کارساز است و نه اندیشه و رأی او به نتیجه خواهد رسید.
در آن موقف که لطفش رویپیچست
همه تدبیرها هیچست، هیچست
هوش مصنوعی: در زمانی که محبت و رحمت او در اوج خود قرار دارد، تمام تدبیرها و برنامهریزیها بیفایده و بیمعناست.
خرد را گر نبخشد روشنایی
بماند تا ابد در تیرهرایی
هوش مصنوعی: اگر عقل و درایت روشنایی نداشته باشد، همیشه در نادانی و جهل باقی خواهد ماند.
کمال عقل آن باشد در این راه
که گوید نیستم از هیچ آگاه
هوش مصنوعی: کمال عقل در این است که آدمی به شک و تردید رو آورد و بداند که از هیچ چیز آگاهی کامل ندارد.
حاشیه ها
1390/07/07 14:10
هادی آقایاری
خیلی زیبا بود مخصوصا ابیات زیر که شاهکار هستند
کی را ساخت شیرین کار و طناز
که شیرین تو شیرین ناز کن ناز
یکی را تیشهای بر سر فرستاد
که جان میکن که فرهادی تو فرهاد
یکی را کرد مجنون مشوش
به لیلی داد زنجیرش که میکش
1393/07/12 12:10
نوشا
به نظر میرسه بیت پنجم اینطوری درست تره:
یکی را ساخت شیرین کار و طناز
که شیرینی تو شیرین ناز کن ناز
1395/06/20 05:09
بابک
که داغ او زند صد* طعنه بر باغ
1396/06/12 06:09
ابراهیم رمضانلی
به نام چاشنی بخش زبان ها حلاوت بخش معنی در بیان ها
گویا در بعضی نسخ به جای "حلاوت بخش" "حلاوت سنج" ضبط شده است.
کدام ضبط رساتر است؟

وحشی بافقی