گنجور

بخش ۱۳ - گفتار در ستایش عشق

زبان دان رموز کیمیا کیست
که گویم حل و عقد کیمیا چیست
نه بحث ما در آن امر محال است
که در اثبات و نفیش قیل و قال است
سخن در کیمیای جسم و جانست
که گر خود کیمیایی هست آنست
بیا زین کیمیا زر کن مست را
غنی گردان وجود مفلست را
مراد از کیمیا تأثیر عشق است
که اکسیر وجود اکسیر عشق است
بر این اکسیر اگر خود را زند خاک
طلایی گردد از هر تیرگی پاک
اگر زین کیمیا بویی برد سنگ
عیار سنگ را باشد ز زر ننگ
صفات عشق را اندازه‌ای نیست
کجا کز عشق حرف تازه‌ای نیست
خواص عشق بسیار است، بسیار
جهان را عشق در کار است، در کار
ز جام عشق اگر مدخل خورد می
کند منسوخ جود حاتم طی
نهیب عشق اگر باشد ز دنبال
زند زالی به سد چون رستم زال
گدا را سر فرو ناید به شاهی
اگر عشقش دهد صاحب کلاهی
ز بحر عشق اگر بارد بخاری
شود هر شوره زاری مرغزاری
ز کوی عشق اگر آید نسیمی
شود هر گلخنی باغ نعیمی
همه دشوارها آسان کند عشق
غم وشادی همه یکسان کند عشق
گرت سد قلزم آید در گذرگاه
به هر گامی نهنگی بر سر راه
توجه کن به عشق و پیش نه گام
ببین اعجاز عشق قلزم آشام
ورت سد بند بر هر دست و پایی‌ست
که هر بندی از آن دام بلایی‌ست
مدد از عشق جو و ز عشق یاری
ببین وارستگی و رستگاری
منادی می‌کند عشق از چپ و راست
که حد هر کمال اینجاست اینجاست
کمال اینجاست، دیگر جا، چه پویی
زهی ناقص ز دیگر جا چه جویی
اگر اینجا زن آید مرد گردد
رسد بی‌درد صاحب درد گردد
به یاقوتی برآید سنگ را نام
بر او یک جرعه‌گر ریزی ازین جام
مگو نتوان دوباره زندگانی
که گر عشقت مدد بخشد توانی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زبان دان رموز کیمیا کیست
که گویم حل و عقد کیمیا چیست
هوش مصنوعی: کیست که زبان رموز کیمیا را بداند تا بگوید روش‌ها و اسرار کیمیاگری چه هستند؟
نه بحث ما در آن امر محال است
که در اثبات و نفیش قیل و قال است
هوش مصنوعی: ما درباره‌ی موضوعی که امکان‌پذیر نیست، صحبت نمی‌کنیم؛ زیرا در تأیید یا رد آن، بحث‌ها و جدل‌های بی‌فایده‌ای وجود دارد.
سخن در کیمیای جسم و جانست
که گر خود کیمیایی هست آنست
هوش مصنوعی: سخن درباره‌ی ارزش و تحول روح و جسم است و اگر خود تمایل و قابلیت تغییر را داشته باشد، به معنای واقعی کیمیاگری خواهد بود.
بیا زین کیمیا زر کن مست را
غنی گردان وجود مفلست را
هوش مصنوعی: بیا از این جادو طلا بساز، شراب‌خواره را غنی کن و وجود بی‌چیز را پر بار کن.
مراد از کیمیا تأثیر عشق است
که اکسیر وجود اکسیر عشق است
هوش مصنوعی: عشق مانند کیمیاگری است که می‌تواند وجود انسان را تغییر دهد و به او ارزش و معنا ببخشد. این تأثیر عشق همچون اکسیر یا داروئی است که جان را حیات می‌بخشد.
بر این اکسیر اگر خود را زند خاک
طلایی گردد از هر تیرگی پاک
هوش مصنوعی: اگر کسی با این اکسیر خود را بیاراید، به مانند خاکی خواهد شد که طلا می‌درخشد و از همه ناپاکی‌ها و تیرگی‌ها پاک می‌گردد.
اگر زین کیمیا بویی برد سنگ
عیار سنگ را باشد ز زر ننگ
هوش مصنوعی: اگر سنگی از کیمیا بوی خوشی بگیرد، دیگر آن سنگ نمی‌تواند با طلا یکجا باشد و از طلا خجالت خواهد کشید.
صفات عشق را اندازه‌ای نیست
کجا کز عشق حرف تازه‌ای نیست
هوش مصنوعی: عشق ویژگی‌هایی دارد که هیچ‌گاه قابل سنجش و اندازه‌گیری نیست. در هر جا که به عشق پرداخته شود، همواره نکات و نکته‌های جدید و تازه‌ای وجود خواهد داشت.
خواص عشق بسیار است، بسیار
جهان را عشق در کار است، در کار
هوش مصنوعی: عشق دارای ویژگی‌ها و اثرات بسیاری است و در واقع، عشق نقشی مهمی در زندگی و دنیای ما ایفا می‌کند.
ز جام عشق اگر مدخل خورد می
کند منسوخ جود حاتم طی
هوش مصنوعی: اگر از جام عشق بنوشی، سخاوت و generosity حاتم طایی نیز بی‌اهمیت می‌شود و از یاد می‌رود.
نهیب عشق اگر باشد ز دنبال
زند زالی به سد چون رستم زال
هوش مصنوعی: اگر عشق به شدت به سراغ کسی بیاید، او را به سختی وادار می‌کند تا همانند رستم زال، با چالشی بزرگ روبرو شود و با تمام قدرتش مبارزه کند.
گدا را سر فرو ناید به شاهی
اگر عشقش دهد صاحب کلاهی
هوش مصنوعی: هرگز اجتماعی و ظاهری برتر نمی‌تواند ارزش یک انسان را تعیین کند، چرا که اگر کسی عشق واقعی داشته باشد، مقام و جایگاه او از هر چیزی بالاتر است.
ز بحر عشق اگر بارد بخاری
شود هر شوره زاری مرغزاری
هوش مصنوعی: اگر عشق مانند بخاری از دریا ببارد، هر زمین خشک و شور به یک دشت سرسبز تبدیل می‌شود.
ز کوی عشق اگر آید نسیمی
شود هر گلخنی باغ نعیمی
هوش مصنوعی: اگر نسیمی از راه عشق بیاید، هر جایی که باشد به مانند باغی پر از نعمت و خوشبویی تبدیل می‌شود.
همه دشوارها آسان کند عشق
غم وشادی همه یکسان کند عشق
هوش مصنوعی: عشق می‌تواند هر سختی را به آسانی تبدیل کند و خوشی و ناخوشی را به یک شکل درآورد.
گرت سد قلزم آید در گذرگاه
به هر گامی نهنگی بر سر راه
هوش مصنوعی: اگر در مسیرت به یک دریاچه بزرگ برخورد کنی، به ازای هر قدمی که برمی‌داری، یک ماهی بزرگ در مقابلت ظاهر می‌شود.
توجه کن به عشق و پیش نه گام
ببین اعجاز عشق قلزم آشام
هوش مصنوعی: به عشق توجه کن و قدم‌های خود را در مسیر آن ببین که معجزه عشق همچون دریاست که نوشیدنی‌اش دلپذیر است.
ورت سد بند بر هر دست و پایی‌ست
که هر بندی از آن دام بلایی‌ست
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هر محدودیتی که وجود دارد، برای انسان‌ها به عنوان یک مانع عمل می‌کند و این موانع می‌توانند باعث ایجاد مشکلات و چالش‌ها در زندگی شوند. به عبارتی دیگر، هر نوع بندی که برای ما وجود دارد، می‌تواند ما را در خطر قرار دهد و به نوعی به عنوان بلایی بر سرمان باشد.
مدد از عشق جو و ز عشق یاری
ببین وارستگی و رستگاری
هوش مصنوعی: از عشق کمک بخواه و از آن عشق یاری بگیر تا رهایی و نجات را تجربه کنی.
منادی می‌کند عشق از چپ و راست
که حد هر کمال اینجاست اینجاست
هوش مصنوعی: عشق از هر سو خبر می‌دهد که کمال و تمامیت در همینجا قرار دارد.
کمال اینجاست، دیگر جا، چه پویی
زهی ناقص ز دیگر جا چه جویی
هوش مصنوعی: کمال و تکامل در همین جا و این لحظه قرار دارد، پس چرا به دنبال آن در جاهای دیگر باشی؟ به بیان دیگر، تلاش برای یافتن کمال در مکان‌های دیگر بی‌فایده است و انسان باید بر نقاط قوت و قابلیت‌های خود تمرکز کند.
اگر اینجا زن آید مرد گردد
رسد بی‌درد صاحب درد گردد
هوش مصنوعی: اگر زنی به اینجا بیاید، مردی در می‌آید و به این ترتیب، کسی که در غم و درد است، بی‌درد خواهد شد.
به یاقوتی برآید سنگ را نام
بر او یک جرعه‌گر ریزی ازین جام
هوش مصنوعی: اگر سنگی به زیبایی یاقوت باشد، بر آن نامی خواهیم گذاشت و اگر از این جام قطره‌ای بریزی، زیباتر خواهد شد.
مگو نتوان دوباره زندگانی
که گر عشقت مدد بخشد توانی
هوش مصنوعی: نزار بگو که دوباره نمی‌توان زندگی کرد، زیرا اگر عشق تو یاری‌گر باشد، امکان‌پذیر است.

حاشیه ها

1390/11/10 12:02
چکامه

از آخر، بیت هفتم؛
"سد" به گمانم اشتباه است و باید "صد" نوشته می‌شد.
این اشتباه را در بخش‌های دیگر نیز به کرّات دیده‌ام.

1391/07/26 04:09
الهام

کلمه "مدخل" در بیت
"ز جام عشق اگر مدخل خورد می کند منسوخ جود حاتم طی"
چگونه معنی می شود؟
با تشکر

1397/11/12 00:02
حبیب قربانی

با سلام به خانم الهام ، در عربی سه وزن برای اسم مکان وجود دارد که یکی از آن سه وزن مفعل است که با فتح اول ، سکون دوم و فتح سوم و سکون چهارم تلفظ می شود. پس مدخل یعنی محل داخل شدن دقیقا نقطه ی مقابل مخرج . برای هر مدخلی بناچار مخرجی وجود دارد اما در این جام عشق مدخل و مخرج یکی است . دو دیگر آنکه مدخل در این بیت بای مجاز به قرینه ی جزئیه باشد ، یعنی جزئی از یک کل را گفته اما منظور کل است (مدخل را گفته اما منظور کلیت جام منظور نظر است ) . در این بیت خود واژه ی مدخل معنا نمی شود پس باتوضیحات گذشته به این برآیند می رسیم که : اگر کسی از جام عشق می خورد ، در بخشش چنان بیخود شود که یادبود حاتم طایی را خواهد شکست و برخواهد انداخت .