گنجور

بخش ۱۲ - حکایت

یکی فرهاد را در بیستون دید
ز وضع بیستونش باز پرسید
ز شیرین گفت در هر سو نشانی‌ست
به هر سنگی ز شیرین داستانی است
فلان روز این طرف فرمود آهنگ
فرود آمد ز گلگون در فلان سنگ
فلان جا ایستاد و سوی من دید
فلان نقش فلان سنگم پسندید
فلان جا ماند گلگون از تک و پو
به گردن بردم او را تا فلان سوی
غرض کز گفتگو بودش همین کام
که شیرین را به تقریبی برد نام

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یکی فرهاد را در بیستون دید
ز وضع بیستونش باز پرسید
هوش مصنوعی: یک نفر فرهاد را در بیستون دید و از او درباره وضعیت بیستون سوال کرد.
ز شیرین گفت در هر سو نشانی‌ست
به هر سنگی ز شیرین داستانی است
هوش مصنوعی: در هر گوشه و کنار، نشانه‌هایی از شیرین وجود دارد و بر روی هر سنگی داستانی از او حک شده است.
فلان روز این طرف فرمود آهنگ
فرود آمد ز گلگون در فلان سنگ
هوش مصنوعی: در روز مشخصی، اینجا اعلام کردند که قصد دارند از جایی به نام "گلگون" به سمت یک سنگ خاص فرود بیایند.
فلان جا ایستاد و سوی من دید
فلان نقش فلان سنگم پسندید
هوش مصنوعی: در آن مکان ایستاد و به سمت من نگاه کرد، و شیء زیبایی را از سنگی که مورد پسندش بود، مشاهده کرد.
فلان جا ماند گلگون از تک و پو
به گردن بردم او را تا فلان سوی
هوش مصنوعی: در همان جا، نشانه‌های زیبایی و سرزندگی باقی مانده است. من او را به گردن گرفتم و به سمت فلان مکان بردم.
غرض کز گفتگو بودش همین کام
که شیرین را به تقریبی برد نام
هوش مصنوعی: هدف از این گفت‌وگو، فقط رسیدن به این نتیجه بود که نام شیرین را به شکلی دلپذیر مطرح کنیم.

حاشیه ها

1391/02/23 17:04
فیروزه

من عاشق این شعر بوده و هستم ولی نام شاعر شیرین سخن ان را نمی دانستم! روحش شاد!