گنجور

در سوگواری حضرت حسین«ع»

روزیست اینکه حادثه کوس بلازده‌ست
کوس بلا به معرکهٔ کربلا زده‌ست
روزیست اینکه دست ستم ، تیشه جفا
بر پای گلبن چمن مصطفا زده‌ست
روزیست اینکه بسته تتق آه اهل بیت
چتر سیاه بر سر آل عبا زده‌ست
روزیست اینکه خشک شد از تاب تشنگی
آن چشمه‌ای که خنده بر آب بقا زده‌ست
روزیست اینکه کشتهٔ بیداد کربلا
زانوی داد در حرم کبریا زده‌ست
امروز آن عزاست که چرخ کبود پوش
بر نیل جامه خاصه پی این عزا زده‌ست
امروز ماتمی‌ست که زهرا گشاده موی
بر سر زده ز حسرت و واحسرتا زده‌ست
یعنی محرم آمد و روز ندامت است
روز ندامت چه ، که روز قیامت است
روح القدس که پیش لسان فرشته‌هاست
از پیروان مرثیه خوانان کربلاست
این ماتم بزرگ نگنجد در این جهان
آری در آن جهان دگر تیر این عزاست
کرده سیاه حله نور این عزای کیست
خیرالنسا که مردمک چشم مصطفاست
بنگر به نور چشم پیمبر چه می‌کنند
این چشم کوفیان چه بلا چشم بی‌حیاست
یاقوت تشنگی شکند از چه گشت خشک
آن لب که یک ترشح از او چشمهٔ بقاست
بلبل اگر ز واقعه کربلا نگفت
گل را چه واقعست که پیراهنش قباست
از پا فتاده است درخت سعادتی
کزبوستان دهر چو او گلبنی نخاست
شاخ گلی شکست ز بستان مصطفا
کز رنگ و بو فتاد گلستان مصطفا
ای کوفیان چه شد سخن بیعت حسین
و آن نامه‌ها و آرزوی خدمت حسین
ای قوم بی‌حیا چه شد آن شوق و اشتیاق
آن جد و هد درطلب حضرت حسین
از نامه‌های شوم شما مسلم عقیل
با خویش کرد خوش الم فرقت حسین
با خود هزار گونه مشقت قرار داد
اول یکی جدا شدن از صحبت حسین
او را به دست اهل مشقت گذاشتید
کو حرمت پیمبر و کو حرمت حسین
ای وای بر شما و به محرومی شما
افتد چو کار با نظر رحمت حسین
دیوان حشر چون شود و آورد بتول
پر خون به پای عرش خدا کسوت حسین
حالی شود که پرده ز قهر خدا فتد
و ز بیم لرزه بر بدن انبیا فتد
یا حضرت رسول حسین تو مضطر است
وی یک تن است و روی زمین پر ز لشکر است
یا حضرت رسول ببین بر حسین خویش
کز هر طرف که می‌نگرد تیغ و خنجر است
یا حضرت رسول ، میان مخالفان
بر خاک و خون فتاده ز پشت تکاور است
یا مرتضا ، حسین تو از ضرب دشمنان
بنگر که چون حسین تو بی‌یار و یاور است
هیهات تو کجایی و کو ذوالفقار تو
امروز دست و ضربت تو سخت درخور است
یا حضرت حسن ز جفای ستمگران
جان بر لب برادر با جان برابر است
ای فاطمه یتیم تو خفته‌ست و بر سرش
نی مادر است و نی پدر و نی برادر است
زین العباد ماند و کسش همنفس نماند
در خیمه غیر پردگیان هیچ کس نماند
یاری نماند و کار ازین و از آن گذشت
آه مخدرات حرم ز آسمان گذشت
واحسرتای تعزیه داران اهل بیت
نی از مکان گذشت که از لامکان گذشت
دست ستم قوی شد و بازوی کین گشاد
تیغ آنچنان براند که از استخوان گذشت
یا شاه انس و جان تویی آن کز برای تو
از صد هزار جان و جهان می‌توان گذشت
ای من شهید رشک کسی کز وفای تو
بنهاد پای بر سر جان وز جهان گذشت
جانها فدای حر شهید و عقیده‌اش
که آزاده وار از سر جان در جهان گذشت
آنرا که رفت و سر به ره به ذوالجناح باخت
این پای مزد بس که به سوی جنان گذشت
وحشی کسی چه دغدغه دارد ز حشر و نشر
کش روز نشر با شهدا می‌کنند حشر

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: ترکیب بند
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روزیست اینکه حادثه کوس بلازده‌ست
کوس بلا به معرکهٔ کربلا زده‌ست
هوش مصنوعی: روزی خواهد آمد که فریاد و صدای دردناکی به گوش خواهد رسید، این صدا نشانگر حوادث تلخی است که در کربلا رخ داده است.
روزیست اینکه دست ستم ، تیشه جفا
بر پای گلبن چمن مصطفا زده‌ست
هوش مصنوعی: یک روز خواهد رسید که ظلم و ستم، با خشونت و بی‌رحمی، آسیب جدی به گل‌های زیبای باغ محمد (ص) وارد خواهد کرد.
روزیست اینکه بسته تتق آه اهل بیت
چتر سیاه بر سر آل عبا زده‌ست
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که به خاطر مظلومیت اهل بیت، چتر سیاهی بر سر خاندان پیامبر گشوده خواهد شد.
روزیست اینکه خشک شد از تاب تشنگی
آن چشمه‌ای که خنده بر آب بقا زده‌ست
هوش مصنوعی: روزی خواهد آمد که آن چشمه، به خاطر شدت عطش خشک می‌شود، چشمه‌ای که سابقاً زندگی و شادابی را بر آبش جاری کرده بود.
روزیست اینکه کشتهٔ بیداد کربلا
زانوی داد در حرم کبریا زده‌ست
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که در کربلا، قربانی ظلم و ستم، در مکان مقدس خدا، برای طلب عدالت زانو زده است.
امروز آن عزاست که چرخ کبود پوش
بر نیل جامه خاصه پی این عزا زده‌ست
هوش مصنوعی: امروز روز عزا و سوگواری است که آسمان، به رنگ آبی تیره درآمده و برای این مراسم خاص پوشیده شده است.
امروز ماتمی‌ست که زهرا گشاده موی
بر سر زده ز حسرت و واحسرتا زده‌ست
هوش مصنوعی: امروز روزی است پر از غم و اندوه که زهرای بزرگوار با موهای باز، به نشانی از حسرت و ناراحتی به حال خود گریه می‌کند.
یعنی محرم آمد و روز ندامت است
روز ندامت چه ، که روز قیامت است
هوش مصنوعی: محرم آمده و زمانی برای پشیمانی است. اما پشیمانی چه فایده‌ای دارد وقتی که روز قیامت در پیش است؟
روح القدس که پیش لسان فرشته‌هاست
از پیروان مرثیه خوانان کربلاست
هوش مصنوعی: روحی که در نزد فرشتگان مقام ویژه‌ای دارد، از عاشقان و پیروان کسانی است که در سوگ شهدای کربلا نوحه‌خوانی می‌کنند.
این ماتم بزرگ نگنجد در این جهان
آری در آن جهان دگر تیر این عزاست
هوش مصنوعی: این درد و اندوه بزرگ در این دنیا گنجایش ندارد، ولی در دنیای دیگر می‌توان آن را احساس کرد و در آنجا بار سنگین این عزا را تجربه کرد.
کرده سیاه حله نور این عزای کیست
خیرالنسا که مردمک چشم مصطفاست
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و اهمیت شخصیتی می‌پردازد که در مراسم عزا، به مانند نوری در دل تاریکی می‌درخشد. اشاره به خوبی‌ها و ارزش‌هایی دارد که این شخص به همراه دارد و به نوعی برتری او را در میان انسان‌ها نشان می‌دهد. به طور کلی، این شعر به زیبایی، معنویت و جایگاه افراد در زندگی اشاره دارد.
بنگر به نور چشم پیمبر چه می‌کنند
این چشم کوفیان چه بلا چشم بی‌حیاست
هوش مصنوعی: به نور چشم پیامبر نگاه کن و ببین که این کوفیان با چشم‌های بی‌حیا چه کارها می‌کردند.
یاقوت تشنگی شکند از چه گشت خشک
آن لب که یک ترشح از او چشمهٔ بقاست
هوش مصنوعی: عطش و نیاز به محبت و زندگی، آنچنان شدید است که حتی زیبایی و طراوتی که از یک لب مرطوب نشأت می‌گیرد، می‌تواند گنجینه‌ای بی‌نظیر باشد. اما اگر آن لب خشک شود، تمام آن زیبایی و طراوت از بین می‌رود و دیگر نمی‌تواند نیازهای عاطفی و روحی را برآورده کند.
بلبل اگر ز واقعه کربلا نگفت
گل را چه واقعست که پیراهنش قباست
هوش مصنوعی: اگر بلبل از حادثه کربلا صحبت نکند، برای گل چه اتفاقی می‌افتد که پیراهنش را بپوشد و زیبا جلوه کند؟
از پا فتاده است درخت سعادتی
کزبوستان دهر چو او گلبنی نخاست
هوش مصنوعی: درخت خوشبختی که از زمان‌های قدیم آن را از باغ دنیا خواسته بودند، اکنون از پا افتاده است.
شاخ گلی شکست ز بستان مصطفا
کز رنگ و بو فتاد گلستان مصطفا
هوش مصنوعی: شاخ گلی از باغ پیامبر (مصطفی) شکسته شد که به خاطر رنگ و عطرش گلستان او به زمین افتاد.
ای کوفیان چه شد سخن بیعت حسین
و آن نامه‌ها و آرزوی خدمت حسین
هوش مصنوعی: ای مردم کوفه، شما چه شده‌اید؟ آن قول و قرارهایی که برای بیعت با حسین داشتید و آن همه نامه‌هایی که برای او نوشتید و آرزوی خدمت به او در دل‌هایتان بود.
ای قوم بی‌حیا چه شد آن شوق و اشتیاق
آن جد و هد درطلب حضرت حسین
هوش مصنوعی: ای مردم بی‌شرم، آن عشق و علاقه‌ای که به دنبال حضرت حسین بودید، کجا رفت؟
از نامه‌های شوم شما مسلم عقیل
با خویش کرد خوش الم فرقت حسین
هوش مصنوعی: از نامه‌های بد شما، مسلم عقیل در دل خود از جدایی حسین احساس شادی می‌کند.
با خود هزار گونه مشقت قرار داد
اول یکی جدا شدن از صحبت حسین
هوش مصنوعی: من با خودم هزاران نوع سختی را پذیرفتم، که نخستین آن جدا شدن از همراهی حسین است.
او را به دست اهل مشقت گذاشتید
کو حرمت پیمبر و کو حرمت حسین
هوش مصنوعی: شما او را به کسانی سپردید که در سختی‌ها هستند؛ پس کجاست احترام پیامبر و کجاست احترام حسین؟
ای وای بر شما و به محرومی شما
افتد چو کار با نظر رحمت حسین
هوش مصنوعی: آه بر شما! اگر کارها به چشم رحمت حسین مورد نظر قرار گیرد، چه به روزی خواهید افتاد!
دیوان حشر چون شود و آورد بتول
پر خون به پای عرش خدا کسوت حسین
هوش مصنوعی: در روز قیامت، هنگامی که حساب و کتاب انسان‌ها آغاز می‌شود، حضرت زهراء (سلام‌الله‌علیها) با پای پوشیده‌اش که پر از خون است، در آستانه عرش خداوند حاضر می‌شود و این نشان از مقام والای حسین (علیه‌السلام) دارد.
حالی شود که پرده ز قهر خدا فتد
و ز بیم لرزه بر بدن انبیا فتد
هوش مصنوعی: روزگاری خواهد آمد که خشم خداوند پرده‌ها را کنار بزند و پیامبران نیز از ترس دچار لرزش شوند.
یا حضرت رسول حسین تو مضطر است
وی یک تن است و روی زمین پر ز لشکر است
هوش مصنوعی: حضرت حسین در حال ناله و در شرایط سختی است و تنهاست، در حالی که زمین پر از لشکرها و نیروهای دشمن است.
یا حضرت رسول ببین بر حسین خویش
کز هر طرف که می‌نگرد تیغ و خنجر است
هوش مصنوعی: ای پیامبر خدا، نگاهی به حسین پسر خویش بینداز! او در هر سو که نگاه می‌کند، با تیغ و خنجر روبروست.
یا حضرت رسول ، میان مخالفان
بر خاک و خون فتاده ز پشت تکاور است
هوش مصنوعی: ای پیامبر، در میان دشمنان، به زمین افتاده و در خون خود غوطه‌ور هستی، در حالی که از پشت حمله‌ای به تو شده است.
یا مرتضا ، حسین تو از ضرب دشمنان
بنگر که چون حسین تو بی‌یار و یاور است
هوش مصنوعی: ای مرتضا، به حسین نگاه کن که چگونه با ضربات دشمنان روبروست و در این حال بی‌یار و یاور است.
هیهات تو کجایی و کو ذوالفقار تو
امروز دست و ضربت تو سخت درخور است
هوش مصنوعی: این بیت به آرزوی وجود کسی اشاره دارد که به کمک و حمایت او نیاز است. احساس می‌شود که آن شخص با قدرت و توانمندی‌اش، به ویژه با سلاحی به نام ذوالفقار، در شرایط سخت و خطیر می‌تواند مؤثر باشد. در واقع، گوینده به نبود آن فرد، که می‌تواند به موفقیت کمک کند اشاره می‌کند و از جایگاه او در این زمان سخت ابراز نگرانی می‌کند.
یا حضرت حسن ز جفای ستمگران
جان بر لب برادر با جان برابر است
هوش مصنوعی: ای حضرت حسن، برادر جانش به لب رسیده به خاطر ظلم و ستمی که بر او و دیگران رفته است.
ای فاطمه یتیم تو خفته‌ست و بر سرش
نی مادر است و نی پدر و نی برادر است
هوش مصنوعی: ای فاطمه، یتیم تو در خواب است و بر سرش هیچ‌کس نیست؛ نه مادری هست، نه پدری و نه برادری.
زین العباد ماند و کسش همنفس نماند
در خیمه غیر پردگیان هیچ کس نماند
هوش مصنوعی: از این بند از بندگان تنها او باقی مانده و هیچ کس به جز پرده‌داران در خیمه نمانده است.
یاری نماند و کار ازین و از آن گذشت
آه مخدرات حرم ز آسمان گذشت
هوش مصنوعی: دیگر از یاری خبری نیست و مشکلات از هر سو برطرف نمی‌شود. آه، حتی زنان محترم حرم هم از آسمان عبور کردند و دیگر در دسترس نیستند.
واحسرتای تعزیه داران اهل بیت
نی از مکان گذشت که از لامکان گذشت
هوش مصنوعی: ای کاش که تعزیه‌داران اهل بیت، از مکان و زمان خود بگذرند و به عالم لامکان پیوند بزنند.
دست ستم قوی شد و بازوی کین گشاد
تیغ آنچنان براند که از استخوان گذشت
هوش مصنوعی: دست ظلم و ستم قوی‌تر شد و قدرت انتقام به حدی رسید که آن‌قدر بر بدن ضربه زد که از استخوان هم عبور کرد.
یا شاه انس و جان تویی آن کز برای تو
از صد هزار جان و جهان می‌توان گذشت
هوش مصنوعی: ای پادشاهِ عشق و زندگی، تو آن کسی هستی که برای تو می‌توان از صدها جان و دنیا گذشت.
ای من شهید رشک کسی کز وفای تو
بنهاد پای بر سر جان وز جهان گذشت
هوش مصنوعی: ای محبوب من، تو در وفاداری‌ات به قدری بالی که کسی نمی‌تواند به پای تو برسد و جان و جهان را به خاطر تو ترک کرده‌ام.
جانها فدای حر شهید و عقیده‌اش
که آزاده وار از سر جان در جهان گذشت
هوش مصنوعی: زندگی‌ها فدای روح شهید و باور اوست که با شجاعت و آزادمنشی جان خود را در راه آرمان‌هایش نثار کرد و در دنیا از آن گذشت.
آنرا که رفت و سر به ره به ذوالجناح باخت
این پای مزد بس که به سوی جنان گذشت
هوش مصنوعی: شخصی که در مسیر خود با ذوالجناح (اسب معروفی) سر و کار داشت و در این راه از دستش رفت، به خاطر پاهایی که او را به سوی بهشت هدایت کردند، پاداشی عظیم دریافت کرد.
وحشی کسی چه دغدغه دارد ز حشر و نشر
کش روز نشر با شهدا می‌کنند حشر
هوش مصنوعی: وحشی به چه چیزی فکر می‌کند که در روز قیامت و برپا شدن مجمع عمومی در کنار شهدا قرار می‌گیرد.

حاشیه ها

1389/05/04 13:08
ناشناس

سلام
فقط دلم گرفت و به یاد مظلومیت حسین افتادم

1389/09/09 02:12
زهرا

سلام، ممنون از این همه زحمت،
به نظر می رسه صد هزار صحیح است:
از سد هزار جان و جهان می‌توان گذشت
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1390/09/30 23:11
امیر

به نظر می رسد که در مصرع زیر وزن رعایت نشده است:
"آنرا که رفت و سر به ره به ذوالجناح باخت"

1393/08/18 22:11

اشتباه نوشتاری:
آن جد و "هد" درطلب حضرت حسین
صحیح:
جد و جهد
آنرا که رفت و سر به ره "به" ذوالجناح باخت
صحیح:
آنرا که رفت و سر به رهِ ذوالجناح باخت

1394/06/08 11:09
بیک بابا

در بیت ای فاطمه یتیم تو خفته‌ست و بر سرش
نی مادر است و نی پدر و نی برادر است
کلمه یتیم در فرهنگ لغات به فرزند پدر مرده اطلاق شده( فرزندی که خود به مردی نرسیده) و معنی دیگر یتیم بی مثل و بی همتاست. از آ«جاییکه حضرت حسین ع در زمان شهادت به مردی رسیده بود پس معنی دوم بر آن مترتب می شود.یعنی ای فاطمه فرزند بی همتای تو خفته و بالای سرش(برسرش کلمه کنایه ای وعاطفی است) نی به عنوان مادروپدر و برادر است)
نی منظور چوب خیزران که سر مبارک بر آن بود.

1395/07/08 19:10
بیک بابا

سلام
کلمه صد در 5 بیت مانده به آخربیشتر به کلمه سد نزدیک است چرا که کلمه صد بحث ریاضی می کند ولی کلمه سد بحث از استوار و جداکننده دارد و جان انسان از سد هایی است که مانع از رسیدن به خدا می شود در این شعر،ارزش شهدا هم به گذشتن از جان برای خداست که به می یابد.شاعر وقتی به پادشاهی مطلق خدا می رسد عنوان می کند که ازهزاران سد استوار برای رسیدن به تو می توان گذشت. پس بحث ریاضی و عددی نیست.

1398/05/14 20:08
توانای دانا

زهرا خانم در قدیم سد (عدد) این شکلی بود که البته درست هم بود ولی در چند دهه اخیر برای اشتباه نگرفتن با سد (مانع) این عدد رو نوشتن صد ، بنابراین سد درسته و وحشی هم از این فن ادبی استفاده کرده