برگردان به زبان ساده
ای کیدی مستراح بردار
دم در کش و شاعری مکن بار
هوش مصنوعی: ای کسی که در گوشهای نشستهای و نمایش خود را به رخ میکشی، بهتر است که اول آنچه را که بر دوش داری بر زمین بگذاری و شاعرانه سخن نگویی.
بر حدت طبعم آفرین کن
گر هجو کسی کنی چنین کن
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به کسی طعنه بزنیک، باید دقت کنی که این کار تو در حد تواناییهایت باشد و به نوعی با ادب و زیبایی انجام شود.
ای ننگ تمام کفشدوزان
ضایع ز تو نام کفش دوزان
هوش مصنوعی: ای رسوایی تمام کفشدوزان، به خاطر تو نام کفشدوزی هم ناپسند شده است.
همدوش به کیر موش مرده
همرنگ به مردهٔ فسرده
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به وصلهپینهکردن و همسانسازی با چیزهای بیارزش و نامطلوب اشاره دارد. در واقع، منظور این است که در کنار چیزهای بیفایده و مرده، خود را در همان سطح قرار دادن و به نوعی غفلت کردن از ارزشهای واقعی و زنده است.
با رویک سخت و قدک پست
با آن منیی که در سرت هست
هوش مصنوعی: با چهرهای عبوس و قدی کوتاه، تو همان کسی هستی که در دلش اندیشههایی بزرگ و مهم دارد.
مسمار سم خرت توان گفت
قفل کس استرت توان گفت
هوش مصنوعی: اگر قصد دارید که بیان کنید که در برابر مشکلات و موانع، تنها باِزار و وسایل خودتان میتوانید به نتیجه برسید، این به این معناست که هیچکس نمیتواند شما را از رسیدن به هدفتان بازدارد و تنها خودتان هستید که میتوانید ارزشی واقعی برای خودتان بسازید.
ای پیکر تو چو شیشهٔ شاش
ای شیشه شاش جسته شاباش
هوش مصنوعی: ای بدن تو مانند شیشهای است که پر از مایعات است؛ ای شیشهای که مملو از مایعات هستی، به تو تبریک میگویم!
قارورهٔ شاش اهل سودا
طفل دو سه روزهٔ یهودا
هوش مصنوعی: ظاهراً اشاره به وضعیت یا سرنوشت یک چیز نامطلوب و بیارزش دارد که به نوعی به یک واقعیت تلخ یا ناکامی اشاره میکند. کنایه به این است که چیزی ظاهراً زیبا یا باارزش در واقعیت با چیزی کوچک و ناپسند مقایسه میشود که ارزش واقعیاش چندان قابل توجه نیست.
پر گنده دماغ و گه نهادی
از کون کدام سگ فتادی
هوش مصنوعی: چرا اینقدر خود را بزرگ جلوه میدهی و از کجا آمدهای که اینطور خود را قابل میدانی؟
کرم گه کیستی؟ عیان کن
وز مبرز کیستی؟ بیان کن
هوش مصنوعی: ای کرم، تو کیستی؟ خودت را نشان بده و بگو که از کجا آمدهای!
این کرم ز معده که افتاد
این بچهٔ چار ماهه چون زاد
هوش مصنوعی: این کرم که از معده بیرون آمد، به دلیل تولد این نوزاد چهار ماهه است.
ای ریش تو در کمال زردی
این را ز گه که رنگ کردی؟
هوش مصنوعی: ای ریش تو با آن رنگ زردش، این رنگ چطور و از کجا به این حال درآمده است؟
ای گوزک چرخی از کجایی؟
از کون کدام چارپایی؟
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی کنایه و شوخی است و سوالی پرسیده میشود درباره منشاء یک موجود کوچک و خُرخُرکننده. گوینده از این موجود میپرسد که از کجا آمده و به کدام چهارپایان نسبت دارد، به این ترتیب به طور غیرمستقیم به جنبههای طنزآمیز و غیرمعمول این موجود اشاره میکند.
این زنگلک گردن خر کیست؟
این گوزک کون استر کیست؟
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف و شناسایی موجوداتی با ویژگیهای خاص میپردازد و به نوعی کنایهآمیز است. در واقع، شاعر با استفاده از تصویرهایی طنزآمیز، به نقد یا شوخی با برخی افراد یا وضعیتها میپردازد. گردن خر و کون استر به تصاویری از رفتار یا حالتهای خاص اشاره دارند که ممکن است در زندگی واقعی دیده شوند. به طور کلی، شعر با لحنی خندهآور به ما میگوید که لازم است گاهی به اطراف خود نگاهی دقیقتر بیندازیم و از قالبهای رایج فراتر رویم.
چالاکتر از خران شهر است
این لوله خرک تمام دهر است
هوش مصنوعی: این لوله، که به نوعی نماد زندگی و تحرک است، پرسرعتتر و چابکتر از موجودات دیگری مانند خر است. به عبارتی، این لوله به نوعی نماد کسانی است که در این دنیا برای زندگی و گذران امور خود تلاش میکنند.
این توله سگک ز ترکمانیست
در راه غریب پاسبانیست
هوش مصنوعی: این توله سگ کوچک از ترکمنهاست و در مسیر غریب، در حال نگهبانی است.
فرزندک خرد ارده است این
یا بچهٔ موش مرده است این
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی اشاره دارد به این که فرزند یا موجودی که به آن اشاره شده، نشاندهنده حالتی غیرعادی یا نامطلوب است. به طور کلی میتواند به مسألهای اشاره کند که در آن چیزها به درستی و به طور طبیعی پیش نمیروند و ممکن است از نظر ارزش یا کیفیت ضعف داشته باشند.
ای قامت تو برابر کیر
شکل تو یکی به پیکر کیر
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت فردی اشاره دارد که در قامت و شکلش ویژگیهایی خاص و منحصر به فردی وجود دارد. به عبارتی، چهره و اندام او به قدری خوشایند و دلنشین است که شبیه به یک اثر هنری و زیبا تصور میشود.
این هجو که هست شهرهٔ دهر
آوازه او فتاده در شهر
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که شعری که در آن از کسی انتقاد یا عیبجویی میشود، به قدری معروف و شناخته شده است که نامش در تمامی شهرها به گوش میرسد.
هجویست که همچو طوق لعنت
در گردن تست تا قیامت
هوش مصنوعی: این یک انتقاد شدید است که مانند گردنبند لعنتی به دوش تو خواهد ماند و تا ابد در زندگیات تاثیر خواهد گذاشت.
این هجو که برق سینه سوزیست
داغ جگر سیاه روزیست
هوش مصنوعی: این هجو، مانند یک آتش در سینه میسوزد و نشانهای از درد و رنج عمیق در دل است که به یاد روزهای تلخ گذشته بوجود آمده.
سخت است برای کون یاری
زان تازه شود جنون پاری
هوش مصنوعی: سخت است که برای موجودی جدید، دوستی پیدا شود که به جنونش دامن بزند.
یاری چه کس است ناتمامی
زین هرزه درای بد کلامی
هوش مصنوعی: یاریت را چه کسی میداند که در این گفتوگوهای بیمعنا و ناامیدکننده غرق شدهای؟
هر جا به سخنوری نشیند
کناس دود که فضله چیند
هوش مصنوعی: هر جا که کسی با هنر و زیبایی سخن میگوید، مثل کسی است که زبالهای را به خوبی جمعآوری میکند.
مزدور قراچهٔ قرشمال
حمامی پخ سگلمش ابدال
هوش مصنوعی: این بیت به نظر میرسد به توصیف شخصی با ویژگیهای خاص و شاید منفی اشاره دارد. به طور کلی، به نوعی از افراد یا مصالحی اشاره دارد که ممکن است برای دیگران کار میکنند و در عین حال، ویژگیهای خاصی دارند که آنها را متمایز میکند. در این متن، کلماتی مانند "مزدور" و "حمامی" نشاندهنده وابستگی به گروهی خاص یا نقشی در جامعه هستند. تمام این عناصر ممکن است به نوعی به انتقاد از این افراد یا موضوعات مرتبط با آنها اشاره داشته باشند.
کز دسته مهتر ایشک اغلی
دستور بزرگ کوچک اغلی
هوش مصنوعی: از میان دسته بزرگترها، کسی که در رأس است، برتر از دیگران میباشد، حتی اگر دیگران کوچکتر باشند.
جوکی سر و روی ارمنیوش
حمال مجوسیان گه کش
هوش مصنوعی: دوست یا یاری با چهرهای زیبا و جذاب که کارش حمل و نقل بار است، میگوید که گاهی با دیگران که به نوعی با آیینهای مجوسها مرتبط هستند، در ارتباط است.
داماد کشیش دیر مینا
ناقوسنواز کنج ترسا
هوش مصنوعی: داماد روحانی در گوشهای از کلیسا به نوازندگی ناقوس مشغول است.
ملا گه سنده ریش شاعر
یاریست علیه تر و الغر
هوش مصنوعی: در اینجا به نوعی بیان شده است که ملا، که به معنای معلم یا عالم دینی است، با ریش خود در خدمت شاعری است که به کمک او آمده است تا به جنگ با ناملایمات و مشکلات بپردازد. این تصویر به همبستگی و همکاری میان افراد مختلف اشاره دارد.
مویی که به فرق او عیان است
هر یک رقم هزارگان است
هوش مصنوعی: مویی که بر بالای سر او نمایان است، به تنهایی هزاران شکل و نوع دارد.
پیشانی تیرهرنگ یاری
کز سجدهٔ ایزد است عاری
هوش مصنوعی: پیشانی تیره رنگ یاری که از سجده و عبادت خداوند خالی است.
نیمیست ز خشت آبخانه
ماندهست به روز گه نشانه
هوش مصنوعی: نیمی از خشتهای آبانبار، در روز روشن باقی مانده است.
بیوجه به خلق خشم و کینش
بر گه زده صد گره جبینش
هوش مصنوعی: به خاطر هیچ دلی، او خشم و کینهای را بر مردم وارد کرده و نشان میدهد که بر پیشانیاش مشکلات و تنشهای زیادی وجود دارد.
او را گرهی که بر جبین است
چون بر گه گاو نقش چین است
هوش مصنوعی: این شخص دارای نشانهای بر پیشانی است که به اندازهی نقش و نگارهای روی پوزهی گاو، بارز و مشخص است.
تا آن گرهش ز گه گشاید
ابروش گرهگشا نماید
هوش مصنوعی: تا وقتی که ابرویش را باز کند، گرههای زندگیاش را نیز باز خواهد کرد.
هست آن گه گربه، نیست ابرو
افتاده بر او گره ز هر سو
هوش مصنوعی: در زمانهایی خاص، وقتی که مشکل یا مانعی وجود ندارد، همه چیز به خوبی پیش میرود و هیچ گونه گرفتاری یا پیچیدگی در کارها مشاهده نمیشود.
یا پارهای از زغال تاغ است
یا بر سر گه پر کلاغ است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که یا قسمتی از زغال سوخته بر روی زمین است، یا جایی است که پرندگان سیاه در آنجا نشستهاند. به نوعی میتوان گفت که ما در اینجا با حالتی نامشخص و دو گزینه مواجهایم.
یا صورت نون نکبت است آن
یا طاق سرای محنت است آن
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که یا شکل اصلی موضوعی از نظر ناخوشایندی و بدبختی است، یا نمادی از درد و رنجی که بر ما میگذرد. در واقع، این عبارت به دو جنبه منفی و تلخ زندگی اشاره دارد.
آن حلقهٔ چشم چرک بسته
کونیست ولی ز گه نشسته
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف دایرهای از چشم اشاره دارد که به نظر میرسد به دلیل نشستن بر روی غباری، رنگی تیره و کثیف پیدا کردهاست. این حالت میتواند نشانهای از غفلت یا عدم توجه به خود باشد.
آن نیست سواد، چیست یارب
انگورک کون کیست یا رب
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به جستجوی هویت و حقیقت میپردازد. شاعر در پرسشی عمیق از خداوند میخواهد تا او را در فهم چیزی که در زندگیاش رخ میدهد، یاری کند. شاعر به وجود و مفهوم خاصی اشاره دارد و از خداوند خواسته میشود تا به او روشنایی بخشد و حقیقت را نمایان سازد. احساسات و جستجوی دانایی در این ابیات به خوبی حس میشود.
ای زاغ بیا که مرد یاری
تن را به سگان سپرد باری
هوش مصنوعی: ای زاغ، بیا و ببین که مردی برای یاری، بدنش را به سگان سپرده است.
بیزنگله پای خویش مپسند
چشمش بکن و به پای خود بند
هوش مصنوعی: بهتر است که به زنگولهای که شائبه یا نشانهای از نفاق دارد، وابسته نشوید. به خودتان و پای خودتان تکیه کنید و از نگاه به دیگران پرهیز کنید.
آن بینی بد ز روی تشبیه
چون پوزهٔ پیهسوز ِ پُر پیه
هوش مصنوعی: آن را که میبینی، به خاطر شباهتش، چون پوزهای است که پر از چربی است و بد به نظر میرسد.
دربند در سرای کون است
تا صورت بادهٔ نگون است
هوش مصنوعی: در این دنیا و زندگی، ما درگیر و وابسته به چیزهایی هستیم که در حالت فانی و ناپایدار قرار دارند. زمانی که زندگی و زیباییها به شکلی بیثبات و ناپایدار هستند، ما نیز در محدودیتها و قیدهای آنها به سر میبریم.
آن جفت سبیل تاب داده
کز فضله بر او گره فتاده
هوش مصنوعی: آن سبیلهای زیبا و خوش حالت که به خاطر کثیفی در فضله به هم گره خوردهاند.
گویی تو که عقربی ز سوراخ
آورده پی برون شدن شاخ
هوش مصنوعی: به نظر میرسد تو همانند عقرب هستی که از سوراخش خارج شده و در حال نشان دادن نیش خود به دنیا است.
ریشش به در دهان مردار
چون بر لب مبرزی سیه مار
هوش مصنوعی: ریشهاش را در دهان جسد بگذار، مانند ماری سیاه که بر لبان مرده نشسته است.
آن ریش که هست همبَرِ گه
خاک سیه است بر سر گه
هوش مصنوعی: آن ریشی که بر روی سر است، در حقیقت بخشی از خاک سیاه است که به آن نسبت داده میشود.
زنبیل گه است آن دهان نیست
یک پاره گه است آن زبان نیست
هوش مصنوعی: این جمله میگوید که دهان مانند زنبیلی پر از گفتار و ارتباطات است، اما گاهی سکوت و زبان بسته است. به این معنا که در بعضی مواقع، شرایط یا احساسات باعث میشوند که انسان نتواند یا نخواهد سخن بگوید.
دندان سیاه او که پیداست
در کون سگ استخوان حرباست
هوش مصنوعی: دندانهای سیاه او که از دور پیداست، مانند استخوانی است که در نیروی جنگ (حرب) قرار دارد.
نی نی که درون آبخانه
ریدهست سگی سیاه دانه
هوش مصنوعی: یک سگ سیاه دانه درون آبخانه ادرار کرده است.
هستش بن گوش ظرف زرنیخ
وآن ریش گهی به طرف زرنیخ
هوش مصنوعی: در اینجا به وجود درختی اشاره شده که در آن میوه یا طعمی خاص وجود دارد و فردی هم با ریشی خاص در نزدیکی آن قرار دارد. به نوعی نشاندهندهای از زیبایی و ویژگیهای خاص است که در طبیعت و اطراف ما وجود دارد.
گوشش که بریده باد از بیخ
چون کفچه بود به روی زرنیخ
هوش مصنوعی: گوش او که مانند کفچه از ریشه بریده شده، به سمت زرنیخ است.
در چرت زدن سرش مه و سال
همچون سر کیر بعد از انزال
هوش مصنوعی: در حالت خواب و بیخبری، سرش به گونهای سرد و گنگ است که شبیه حالتی است بعد از یک تجربهای خاص.
شرط است که پرسی آخر کار
پرسش ببرد به جانب دار
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به حقیقت و پاسخ نهایی برسید، باید در مورد مسائل مهم سوالاتی مطرح کنی و در پی آنها بروی.
اینست که با سر شکسته
یا گردن خرد و دست بسته
هوش مصنوعی: این نشاندهنده این است که با وضعیت نامناسب و آسیبدیده، و با محدودیتهایی که دارم، مواجه هستم.
با جامهٔ دلق میکشندش
وز دار به حلق میکشندش
هوش مصنوعی: او را با لباس رنج و فقر به زنجیر میکشند و به دار میآویزند.
انگشت ز کون به در نیاری
معلوم شود که حَکه داری
هوش مصنوعی: اگر انگشت خود را از جای حساسی بیرون نکشی، مشخص میشود که چه چیز درون آن وجود دارد.
ای آمده پشت پشت بر پشت
کی حکهٔ تو رود به انگشت
هوش مصنوعی: ای کسی که همیشه بر سر مردم میآیی و بر آنها سلطه داری، آیا لاحق تو به آسانی در دستانت قرار میگیرد؟
کیری بطلب که از بلندی
بر دوش فلک کند کمندی
هوش مصنوعی: به دنبال قدرتی باش که بتواند از آسمانها آویزان شود و بر دوش آسمان تأثیرگذار باشد.
کیری که چو بر سرش نشینی
اندر ته پا سپهر بینی
هوش مصنوعی: اگر بر قلهی یک کوه بنشینی، میتوانی وسعت آسمان را زیر پا ببینی.
کیری که اگر سری فشاند
بر سقف فلک خلل رساند
هوش مصنوعی: سری که اگر به سقف آسمان فشار بیاورد، به آن آسیب میزند.
کیری که کند بروت بر باد
صد رخنه کند به سد فولاد
هوش مصنوعی: قدرتی که میتواند دلی را بشکافد، حتی از سختترین موانع نیز عبور میکند.
کیری که چو بر فلک بر آید
با صورت کهکشان سر آید
هوش مصنوعی: ستارهای که در آسمان میدرخشد، با زیباییاش مانند کهکشان جلوهگری میکند.
سر سخت چنان که جمله عالم
در گردن او نیاورد خم
هوش مصنوعی: از استقامت و قوی بودن او به گونهای است که هیچ کسی نمیتواند او را تحت فشار قرار دهد یا کنترل کند.
زین کیر که میدهم نشانت
از حکه مگر دهم امانت
هوش مصنوعی: من از این چیزی که به تو نشان میدهم، تنها به عنوان امانت به تو میدهم.
ای کیدی مرده رنگ چونی؟
وی کلهپز دبنگ چونی؟
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالت و وضعیت شخصی میپردازد. در آن، از فردی پرسیده میشود که چه ویژگی و رنگی دارد و به نوعی از او خواسته میشود تا خود را معرفی کند. سوالات به گونهای مطرح شده که نشاندهنده کنجکاوی و ایستایی در مورد اوست. یکی از سوالات به شغل یا حرفه شخص اشاره دارد که به نوعی میتواند به ویژگیهای او وابسته باشد. در کل، شاعر به دنبال شناسایی و شناخت بیشتری از فرد مورد نظر است.
هر بیت که گفتهام نشانت
مار سیهیست بهر جانت
هوش مصنوعی: هر شعری که نوشتهام، نشانهای است از عشق و محبت، مثل یک مار سیاه که در دل تو جا دارد و برای جان تو اهمیت دارد.
گویی که ز شاعران شهرم
همپنجهٔ نادران دهرم
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که من همتراز با بهترین و نادرترین شاعران زمان خود هستم.
رو، رو، که بسی ز شعر دوری
از کسوت نظم و نثر دوری
هوش مصنوعی: برو و از شعر دوری کن، زیرا در این کار نخواهی توانست به زیبایی نظم و نثر دست یابی.
تو هجو تمام شاعرانی
ننگ همه نکتهپرورانی
هوش مصنوعی: تو تمام شاعران را به تمسخر گرفتهای و برای نکتهسنجان، ننگ و عیب به حساب میآیی.
خود را ز سخنوران شماری
مردک تو کدام شعر داری؟
هوش مصنوعی: خودت را جزو سخنوران حساب نکن، چون هیچ شعری از تو وجود ندارد.
ای کیدی مستراح بردار
دم درکش و شاعری مکن بار
هوش مصنوعی: ای کسی که به میگساری مشغولی، بیخیال شو و شاعر نشو.
دوشینه به گه کشی رسیدم
بر خاک رهش فتاده دیدم
هوش مصنوعی: دیشب به مکانی رفتم و در راه او، بر روی زمین او را در حال افتاده دیدم.
پرسیدم از او که چیست حالت
زینگونه که ساخت پایمالت
هوش مصنوعی: از او پرسیدم که چه حالتی داری که اینقدر زیر پا افتادهای؟
کرد از سر درد ناله بنیاد
کز یاری نادرست فریاد
هوش مصنوعی: به خاطر درد و رنجی که دارد، از عمق دل فریاد میزند، زیرا دوستی نادرست او را به این حال و روز انداخته است.
شد قحط در این دیار سرگین
خوش حال نماند هیچ گه چین
هوش مصنوعی: در این سرزمین کمبود فراوانی حاکم شده و حال خوب هیچکس باقی نمانده است.
هر جا که ز گه شنید بویی
از شوق کشید های و هویی
هوش مصنوعی: هر جا که بویی از شوق به مشامش میرسد، احساساتی از شادی و سرور در او برمیخیزد و به تلاطم میآید.
خورد از سر رغبت تمامش
آنگاه نهاد شعر نامش
هوش مصنوعی: با اشتیاق تمام آن را نوشید و سپس نامش را شعر گذاشت.
گه میخورد این سخنوری نیست
این داخل شعر و شاعری نیست
هوش مصنوعی: گاهی پیش میآید که بعضی از افراد با سخنوری و ادعاهای خود، از اصول واقعی شعر و شاعری فاصله میگیرند و این نوع سخن گفتن در قالب شعر نمیگنجد.
گویند که مردکی چو یاری
از عقل برون ز شعر عاری
هوش مصنوعی: میگویند که مردی که در کمک به دیگران از عقل خود بهره نگیرد، از شعر و ادبیات بیبهره است.
آلود به گه زبان خامه
اندود به گه تمام نامه
هوش مصنوعی: زبان و قلم گاهی به چیزهای ناپسند آلوده میشوند و این میتواند تمامی نوشتهها و سخنها را تحت تأثیر قرار دهد.
گه خورد و نهاد شعر نامش
میخواند به نزد خاص و عامش
هوش مصنوعی: گاهی اوقات شعر به خوبی مطرح میشود و نامش در میان مردم خاص و عام بر سر زبانها میافتد.
طفلی به رفاقت پدر بود
کز معنیش اندکی خبر بود
هوش مصنوعی: کودکی بود که به دوستی پدرش افتخار میکرد، اما از مفهوم این دوستی چندان آگاهی نداشت.
زان حسن سخن چو غنچه بشکفت
خندید و نهفته با پدر گفت
هوش مصنوعی: از آن زیبایی کلام، مانند غنچهای که شکفته میشود، خندید و به طور پنهانی با پدرش صحبت کرد.
کاین مردک غلتبان چه چیز است
اینها که کند بیان چه چیز است
هوش مصنوعی: این شخصی که در حال غلتیدن است، چه چیزی را بیان میکند و منظورش چیست؟
اینست اگر ز شعر مطلوب
گوسالهٔ ماست شاعر خوب
هوش مصنوعی: اگر سخن زیبا و دلنشینی که میسراییم، تنها به خاطر خوشایند گوسالهمان است، پس شاعر خوبی هستیم.
بگذار که شاعری نه اینست
آیین سخن نه اینچنین است
هوش مصنوعی: اجازه بده که شاعری به این شکل نیست؛ اینطور سخن گفتن، روش صحیحی نیست.
از شعر تو شروه لران به
گر قطع شود ترا زبان به
هوش مصنوعی: اگر سخن تو قطع شود، شاعران و نوازندگان لرا شاخهای از درخت شعر را از دست میدهند.
در شروه اگر هزار حال است
در شعر تو یک ادا محال است
هوش مصنوعی: در شعر تو، به اندازهی هزار حالت که در شروه وجود دارد، هیچ نوع نمایشی غیرممکن نیست.
زین حسن سخن زبان بیاموز
راه و روش بیان بیاموز
هوش مصنوعی: از زیباییهای این سخن بیاموز و طرز بیان کردن را یاد بگیر.
بر حدت طبعم آفرین کن
گر هجو کسی کنی چنین کن
هوش مصنوعی: اگر میخواهی کسی را به طعنه بگیری، ابتدا به تمجید و ستایش خودت بپرداز تا نشان دهی که چه اندازه قابلیت و استعداد داری.