گنجور

در هجو کیدی

هله کیدی غلام ناقابل
فکر خود کن که کار شد مشکل
تا نمیری نمیشوی آزاد
این غل هجو تو مبارک باد
السلام ای سیاه ساز و نیاز
به اجازت که هجو کردم ساز
خامه کردم به فکر هجو تو تیز
ای سیاه گریز پا بگریز
هله کیدی غلام ناقابل
فکر خود کن که کار شد مشکل
قلمم باز در سیاهی شد
تو دگر چون سفید خواهی شد
هجوت ای دزد پربها کردم
دیگرت بر چراغ پا کردم
خویش را زنده می‌گذاری تو
رگ مردی مگر نداری تو
ای سکندر بسی بداندامی
خرک لولهٔ سیه کامی
فچه موش خسته‌ای، آقا
گربهٔ پا شکسته‌ای آقا
گه سگ چیست، جسم ناپاکت
پشم آن موی روی ناپاکت
ریش بز بسته‌ای، برو آقا
بد اگر گفته‌ام بگو آقا
چون گه گربه است پیکر تو
ای گه گربه خاک بر سر تو
گوز کون پلید شیطانی
جعل مبرز جهودانی
پخ سقل، بد عمل، جعل سیما
زشت گو، یاوه گو، کریه لقا
کون دهن، خایه سر، ذکر قامت
بی‌حیا، بد لقا، نجس خلقت
کیسه‌بر، دزد کاسه هرجا بر
مهرهٔ خر فروش، بد گوهر
روبه حیله ساز پر تزویر
گربهٔ اسود کبوتر گیر
کیک گهناک دلق کناسان
کنِهٔ کون گاو خَراسان
هیچ دندان نمانده در دهنت
که کسی بشکند گه سخنت
آنکه پرورده‌ای به نعمت او
می‌کنی صبح و شام غیبت او
وانکه آدم شدی ز اقبالش
چون سگ افتاده‌ای به دنبالش
از تو بد بیند آنکه با تو نکوست
این‌همه جرم آن رگ هندوست
زین ترا عیب چون توان کردن‌؟
هست کار کلاغ گه خوردن
انتقام فلک نمی‌دانی
حق نان و نمک نمی‌دانی
تف به روی تو بی‌حقیقت، تف
تف بر آن طبع و آن طبیعت تف
تف بر آن طبع بی‌تمیزانه
تف بر آن روی و ریش هیزانه
کشتنت را که کام مرد و زن است
کار موقوف نیم گز رسن است
اینک از بافق می‌رسد اسباب
دو سه گز ریسمان ولی پُر تاب
روزها گرد بافق گردیدم
تحفهٔ لایقت همین دیدم
تحفهٔ من که یک دو گز رسن است
گر پسندی به جای خویشتن است
زود از این سر فراز خواهی شد
و ز سر خلق باز خواهی شد
تا نمیری نمی‌شوی آزاد
این غل هجو تو مبارک باد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هله کیدی غلام ناقابل
فکر خود کن که کار شد مشکل
هوش مصنوعی: ای فرد نازنین، به خودت توجه کن و ببین که مشکلاتی به وجود آمده است.
تا نمیری نمیشوی آزاد
این غل هجو تو مبارک باد
هوش مصنوعی: تا زمانی که نمیرى، آزاد نخواهى شد. این مسئولیت و قید و بند تو ستایش برانگیز است.
السلام ای سیاه ساز و نیاز
به اجازت که هجو کردم ساز
هوش مصنوعی: سلام ای کسی که دل را به غم می‌آوری و من به اجازه‌ات می‌خواهم بیان کنم که من تو را به تمسخر گرفته‌ام.
خامه کردم به فکر هجو تو تیز
ای سیاه گریز پا بگریز
هوش مصنوعی: قلم را برای نوشتن انتقاد از تو تند و تیز کرده‌ام، ای سیاه‌چهره‌ی فراری، بگریز!
هله کیدی غلام ناقابل
فکر خود کن که کار شد مشکل
هوش مصنوعی: فکر نکن که من غلام ناچیزی هستم، چون کار به مشکل تبدیل شده است.
قلمم باز در سیاهی شد
تو دگر چون سفید خواهی شد
هوش مصنوعی: قلمم در تاریکی نوشت و تو حالا می‌خواهی که در روشنی قرار بگیری.
هجوت ای دزد پربها کردم
دیگرت بر چراغ پا کردم
هوش مصنوعی: به تو بی احترامی کردم و ارزش و مقام تو را پایین آوردم و به سمت روشنی و حقیقت هدایتت کردم.
خویش را زنده می‌گذاری تو
رگ مردی مگر نداری تو
هوش مصنوعی: شما خودتان را به حیات می‌آورید، اما آیا در درون شما مردانگی و شجاعت وجود ندارد؟
ای سکندر بسی بداندامی
خرک لولهٔ سیه کامی
هوش مصنوعی: ای سکندر، تو بسیار از انسان‌ها و موجودات ضعیف و ناتوان دیده‌ای که در عین حال توانسته‌اند موفقیتی بزرگ و به دست آوردن در خوشبختی را تجربه کنند.
فچه موش خسته‌ای، آقا
گربهٔ پا شکسته‌ای آقا
هوش مصنوعی: یک موش خسته و یأس‌زده است که با نگاهی به گربه‌ای که پاهایش آسیب دیده، به وضعیت خود اشاره می‌کند. در واقع، این جمله به نوعی بیانگر ناتوانی و کم‌عرضگی در برابر شرایط سخت و دشوار است.
گه سگ چیست، جسم ناپاکت
پشم آن موی روی ناپاکت
هوش مصنوعی: گاه به خود می‌نگرم و می‌بینم که آیا من مانند سگی ناپاک هستم، زیرا موهای بدنم به این شکل است و نشان‌دهنده ناپاکی من است.
ریش بز بسته‌ای، برو آقا
بد اگر گفته‌ام بگو آقا
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که فردی در حال بیان احساساتش است و از کسی که در رابطه با او صحبت کرده، درخواست دارد که اگر چیزی بد درباره‌اش گفته، آن را اعلام کند. او نمی‌خواهد چیزی را پنهان کند و می‌خواهد روشن شود که آیا حقیقتی در مورد او وجود دارد یا نه.
چون گه گربه است پیکر تو
ای گه گربه خاک بر سر تو
هوش مصنوعی: وقتی که تو مانند گربه‌ای، هر جا می‌روی، نشانه‌های ناپسند و بی‌مبالاتی از خود باقی می‌گذاری، باید بر خود بگویی که چقدر برایت تأسف‌آور است.
گوز کون پلید شیطانی
جعل مبرز جهودانی
هوش مصنوعی: در این بیت به کثیف بودن و حقه‌بازی دشمنان اشاره شده است که به طور خاص به گروهی از افراد با ویژگی‌های منفی و شیطانی نسبت داده شده‌اند. در کل، موضوع به فساد و نقشه‌های پلید آنها مربوط می‌شود.
پخ سقل، بد عمل، جعل سیما
زشت گو، یاوه گو، کریه لقا
هوش مصنوعی: کسی که بد عمل باشد و چهره‌اش زشت و خالی از زیبایی، بهتر است که از گفتن حرف‌های بیهوده و بی‌مقدار خودداری کند.
کون دهن، خایه سر، ذکر قامت
بی‌حیا، بد لقا، نجس خلقت
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف وضعیت و احوالات شخصی می‌پردازد که به نظر می‌رسد از نظر ظاهری و رفتاری ناپسند و ناهنجار باشد. از واژه‌هایی استفاده شده که به نوعی به زشت بودن و بی‌ادبی اشاره دارد و قضاوت منفی نسبت به شخص مورد نظر دارد. به طور کلی، حال و وضعیت فرد به گونه‌ای است که نشان‌دهنده ناپسند بودن اوست.
کیسه‌بر، دزد کاسه هرجا بر
مهرهٔ خر فروش، بد گوهر
هوش مصنوعی: کیسه‌بر، دزد کاسه به این معنی است که فردی که دزدی می‌کند، به هر جایی که می‌رود مشکلی ایجاد می‌کند و برای کسانی که به دنبال خرید و فروش هستند، دردسر به وجود می‌آورد. در واقع، این جمله به نوعی به ناپاکی و بدی رفتار افرادی اشاره دارد که باعث آسیب به دیگران می‌شوند.
روبه حیله ساز پر تزویر
گربهٔ اسود کبوتر گیر
هوش مصنوعی: به دقت و با احتیاط به مخلوقات فریبکار و حیله‌گر توجه کن، زیرا ممکن است در دامی گرفتار شوی که به ظاهر بی‌خطر به نظر می‌رسد.
کیک گهناک دلق کناسان
کنِهٔ کون گاو خَراسان
آس دو سنگ گرد و مسطح است که بر هم نهاده و به وسیله آن غلات را آرد کنند. اگر با چارپا بگردانند آنرا «خراس» و اگر با آب بگردانند «آسیاب» و نیز آسیاب نام عام این محل نیز هست.  و نوع کوچک دستی را ‌«دستاس‌» نامند.
هیچ دندان نمانده در دهنت
که کسی بشکند گه سخنت
هوش مصنوعی: در دهانت هیچ دندانی نمانده که کسی حرف‌های تو را بشکند و به چالش بکشد.
آنکه پرورده‌ای به نعمت او
می‌کنی صبح و شام غیبت او
هوش مصنوعی: کسی که تو را در نعمت خود تربیت کرده، تو هر صبح و شام از او غافلی و یادش را فراموش می‌کنی.
وانکه آدم شدی ز اقبالش
چون سگ افتاده‌ای به دنبالش
هوش مصنوعی: کسی که به مقام انسانی رسیده، به واسطه نعمت و لطف خداوند است، اما تو مانند سگی هستی که فقط در پی او به دنبال می‌دوی.
از تو بد بیند آنکه با تو نکوست
این‌همه جرم آن رگ هندوست
هوش مصنوعی: آنکه به تو بد می‌نگرد، در حقیقت خودش نیکو نیست. این همه بدی و خطا از خاطر و طبیعت هندی او ناشی می‌شود.
زین ترا عیب چون توان کردن‌؟
هست کار کلاغ گه خوردن
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم عیب تو را بپوشانم وقتی که کار کلاغ فقط خوردن است؟
انتقام فلک نمی‌دانی
حق نان و نمک نمی‌دانی
هوش مصنوعی: انتقام آسمان را نمی‌دانی و حق نان و نمک را نمی‌فهمی.
تف به روی تو بی‌حقیقت، تف
تف بر آن طبع و آن طبیعت تف
هوش مصنوعی: به چهره تو که بی‌اعتبار است، ناسزا می‌گویم. بدم به آن خوی و آن رفتار که از آن ناشی می‌شود.
تف بر آن طبع بی‌تمیزانه
تف بر آن روی و ریش هیزانه
هوش مصنوعی: به کسانی که ناپاک و بی‌شرم هستند، بی‌احترامی می‌شود و به زیبایی‌ها و ظاهر فریبنده‌ای که دارند، اعتراض می‌شود.
کشتنت را که کام مرد و زن است
کار موقوف نیم گز رسن است
هوش مصنوعی: اگر تو را بکشند، این خواسته‌ی مردان و زنان است و این کار به راحتی انجام نمی‌شود و نیاز به تلاشی فراوان دارد.
اینک از بافق می‌رسد اسباب
دو سه گز ریسمان ولی پُر تاب
هوش مصنوعی: اکنون از بافق مقداری ریسمان به همراه چند وسیله می‌رسد، ولی این ریسمان پر از تاب و پیچیدگی است.
روزها گرد بافق گردیدم
تحفهٔ لایقت همین دیدم
هوش مصنوعی: در طول روزها در بافق سفر کردم و در نهایت تنها چیزی که ارزش دیدن داشت همین بود.
تحفهٔ من که یک دو گز رسن است
گر پسندی به جای خویشتن است
هوش مصنوعی: هدیهٔ من که یک تکه طناب است، اگر برای خودت مناسب است، بپذیر.
زود از این سر فراز خواهی شد
و ز سر خلق باز خواهی شد
هوش مصنوعی: به زودی از این وضعیت بلند خواهی شد و از جمع مردم جدا خواهی گشت.
تا نمیری نمی‌شوی آزاد
این غل هجو تو مبارک باد
هوش مصنوعی: تا زمانی که نمیری، نمیتوانی از این زندان رهایی پیدا کنی. این قید و بند تو، خوشا به حال تو که چنین هستی.

حاشیه ها

1396/01/15 01:04
۷

فچه موش خسته‌ای، آقا
گربهٔ پا شکسته‌ای آقا
شاید مسخره به نظر آید ولی وآژه "آقا" که ترکی است کم به واژه "هخا" شبیه نیست و تو گویی از یک جنس هستند.
هخامنش>آقامنش