گنجور

شمارهٔ ۸ - ده بافق

ایا آفتاب معلا جناب
که از سایه‌ات آسمان پایه جوست
در اظهار انعام حکام بافق
سخن بر لب و گریه‌ام در گلوست
در آن ده مجاور شدم هفت ماه
نپرسید حالم ،نه دشمن نه دوست
جواب سلامم ندادند باز
از آن رو که اطلاق دادن پراوست

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ایا آفتاب معلا جناب
که از سایه‌ات آسمان پایه جوست
هوش مصنوعی: آیا تو همان خورشید درخشان هستی که آسمان به خاطر وجود سایه‌ات اساسی دارد؟
در اظهار انعام حکام بافق
سخن بر لب و گریه‌ام در گلوست
هوش مصنوعی: من در مورد لطف و محبت حکام بافق صحبت می‌کنم، اما در دل من احساس درد و اندوهی عمیق وجود دارد که مانع از بیان آزادانه‌ام می‌شود.
در آن ده مجاور شدم هفت ماه
نپرسید حالم ،نه دشمن نه دوست
هوش مصنوعی: در آنجا به مدت هفت ماه زندگی کردم و هیچ‌کس، نه دشمن و نه دوست، احوال من را نپرسید.
جواب سلامم ندادند باز
از آن رو که اطلاق دادن پراوست
هوش مصنوعی: جواب سلام من را ندادند و این به خاطر آن است که به کسی که با محبت و احترام به آنها سلام می‌کند، بی‌اعتنایی کردند.