گنجور

شمارهٔ ۴۰ - وفا داری

رفت محیا شبی به خانه و دید
زن خود با غیاث بازاری
گفت ای قحبه این چه اطوار است
دیگران را به خانه می‌آری
سخنی در جواب شوهر گفت
که از آن فهم شد وفاداری :
چکنم کان نمی‌توانی کرد
تو که سد من دل و شکم داری
«اسب لاغر میان به کار آید
روز میدان نه گاو پرواری »

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رفت محیا شبی به خانه و دید
زن خود با غیاث بازاری
هوش مصنوعی: مردی به خانه‌اش رفت و دید که همسرش با یک بازاری به نام غیاث در حال گفتگو یا معاشرت است.
گفت ای قحبه این چه اطوار است
دیگران را به خانه می‌آری
هوش مصنوعی: از شخصی پرسیده می‌شود که چرا رفتار و برخوردش با دیگران متفاوت است و آن‌ها را به خانه می‌آورد. این سوال به نوعی انتقاد از آن شخص است که می‌خواهد بداند چرا این کار را انجام می‌دهد.
سخنی در جواب شوهر گفت
که از آن فهم شد وفاداری :
هوش مصنوعی: زنی پاسخی به همسرش داد که نشان از وفاداری او داشت.
چکنم کان نمی‌توانی کرد
تو که سد من دل و شکم داری
هوش مصنوعی: چه کنم که تو نمی‌توانی کاری کنی، در حالی که من دل و شکم دارم و نیازهایم مرا محدود می‌کند.
«اسب لاغر میان به کار آید
روز میدان نه گاو پرواری »
هوش مصنوعی: اسب لاغر در میدان جنگ عمل کرد و کارآمد است، ولی گاو چاق و پرواری به درد نمی‌خورد.