شمارهٔ ۳۲ - سر کل
نشستم دوش در کنجی که سازم
سر کل را به زیر فوطه پنهان
در آن ساعت حکیمی در گذر بود
مرا چون دید زانسان گشت خندان
پریشان حال خود بودم در آن وقت
ز فعل او شدم از سر پریشان
به من گفتا که دارویی مرا هست
کز آن دارو سر کل راست درمان
بیا تا بر سرت پاشم که روید
تو را موی سر از خاصیت آن
کشیدم از جگر آهی و گفتم
مگر نشنیدهای حرف بزرگان:
«زمین شوره سنبل بر نیارد
در او تخم و عمل ضایع مگردان»
شمارهٔ ۳۱ - فغان از ابروی پرچین: سرورا از حاجب و دربان عالی حضرتتشمارهٔ ۳۳ - بزم تاریک: شرفا ساقی عنایت تو
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نشستم دوش در کنجی که سازم
سر کل را به زیر فوطه پنهان
هوش مصنوعی: نشستم در گوشهای، به طوری که بتوانم سرم را زیر چادر پنهان کنم.
در آن ساعت حکیمی در گذر بود
مرا چون دید زانسان گشت خندان
هوش مصنوعی: در آن لحظه، یک حکیم در حال عبور بود و وقتی مرا دید، به خاطر من خندید.
پریشان حال خود بودم در آن وقت
ز فعل او شدم از سر پریشان
هوش مصنوعی: در آن زمان که حال و روزم بهم ریخته بود، به خاطر رفتار او دوباره دچار پریشانی شدم.
به من گفتا که دارویی مرا هست
کز آن دارو سر کل راست درمان
هوش مصنوعی: به من گفتند که دارویی دارم که با آن میتوانم تمام دردهایم را درمان کنم.
بیا تا بر سرت پاشم که روید
تو را موی سر از خاصیت آن
هوش مصنوعی: بیا تا بر سرت بپاشم تا به خاطر خاصیت آن، موهای سر تو بروید.
کشیدم از جگر آهی و گفتم
مگر نشنیدهای حرف بزرگان:
هوش مصنوعی: از دل خود آهی کشیدم و گفتم آیا حرفهای بزرگان را نشنیدهای؟
«زمین شوره سنبل بر نیارد
در او تخم و عمل ضایع مگردان»
هوش مصنوعی: زمینهای شور و بایر نمیتوانند گیاه و محصولی خوب به بار بیاورند، پس نباید وقت و انرژی خود را در کارهای بیفایده هدر داد.
حاشیه ها
1398/09/01 20:12
محمد!
سلام
شاعر، بیت آخر رو از مرحوم سعدی تضمین کرده.
این بیت رو سعدی در حکایت چهارم از باب اول گلستان (در سیرت پادشاهان) به کار برده. برای خواندن این حکایت بسیار شیرین به این آدرس از سایت گنجور مراجعه کنید:
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴/
1398/09/01 20:12
محمد!
سلام
شاعر، بیت آخر رو از مرحوم سعدی تضمین کرده.
این بیت رو سعدی در حکایت چهارم از باب اول گلستان (در سیرت پادشاهان) به کار برده. برای خواندن این حکایت بسیار شیرین به این آدرس از سایت گنجور مراجعه کنید:
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۴/