گنجور

شمارهٔ ۲۷ - بر تخت نشستن شاه اسماعیل

شاه تهماسب خسرو عادل
که ز شاهان کسش ندیده عدیل
داد انصاف و عدل داد الحق
تا قیامت گذاشت ذکر جمیل
به پسر داد نوبت شاهی
زد به آهنگ خلد طبل رحیل
نوبت او گذشت و شد تاریخ :
نوبت داد شاه اسمعیل

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاه تهماسب خسرو عادل
که ز شاهان کسش ندیده عدیل
هوش مصنوعی: شاه تهماسب، که خود را عادل می‌دانست، از میان تمام شاهان، هیچ‌کس را در عدالت نزدیک به خود نمی‌بیند.
داد انصاف و عدل داد الحق
تا قیامت گذاشت ذکر جمیل
هوش مصنوعی: داد و انصاف و عدالت، یاد و نام نیک و زیبایی را تا ابد بر جای گذاشت.
به پسر داد نوبت شاهی
زد به آهنگ خلد طبل رحیل
هوش مصنوعی: پدر خود را آماده کرد تا سلطنت را به پسرش منتقل کند و از آنجا به سمت بهشت حرکت کند.
نوبت او گذشت و شد تاریخ :
نوبت داد شاه اسمعیل
هوش مصنوعی: زمان او به پایان رسید و تاریخ جدیدی رقم خورد: زمانی که شاه اسماعیل فرمانروایی کرد.