شمارهٔ ۲۴ - به مفت نیز نیرزد
زری که میطلبم دوش لطف فرمودی
ز من کسی نستاند به سد هزار نیاز
به مفت نیز نیرزد و گرنه هم خود گوی
که من چرا زر مفتی چنین دهم به تو باز
به هزل دست به دستش برند و اندازند
به جان رسیدم از این دست بر دو دست انداز
زریست لایق همیان و کیسهٔ تاجر
چرا که خرج نگردد به سالهای دراز
شمارهٔ ۲۳ - عباس بیگ گردون قدر: یگانهٔ دو جهان زبده و خلاصه عهدشمارهٔ ۲۵ - ماه نا تمام: مهی که از افق طبع بنده طالع شد
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زری که میطلبم دوش لطف فرمودی
ز من کسی نستاند به سد هزار نیاز
هوش مصنوعی: دیروز وقتی از تو درخواست زری کردم، تو با لطف خود به من عطا کردی. هیچکس نتواند به راحتی درخواستهای بیشماری که دارم، برآورده کند.
به مفت نیز نیرزد و گرنه هم خود گوی
که من چرا زر مفتی چنین دهم به تو باز
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که ارزش چیزی به حق و حقیقت آن بستگی دارد و حتی اگر به رایگان هم باشد، ارزش ندارد اگر چیزی برای آن قیمتی تعیین نشده باشد. شاعر به نوعی خود را از این مسئله جدا کرده و به پرسش میپردازد که چرا باید چیزی را که بیارزش است، حتی به رایگان، به دیگری بدهد.
به هزل دست به دستش برند و اندازند
به جان رسیدم از این دست بر دو دست انداز
هوش مصنوعی: به شوخی و بازی، او را از دست و به دیگری میسپارند و به من رسیدن از این وضعیت سخت شده است. از این رو، دست به دو دست دیگر میزنم.
زریست لایق همیان و کیسهٔ تاجر
چرا که خرج نگردد به سالهای دراز
هوش مصنوعی: زری مناسب است برای همیان و کیسهٔ تاجر، زیرا که خرج آن در طول سالهای طولانی تمام نمیشود.