گنجور

شمارهٔ ۶

من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را
به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را
نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل
به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را
چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانم
که گر دستم دهد از خویش هم سازم جدا خود را
گر این وضع است می‌ترسم که با چندین وفاداری
شود لازم که پیشت وانمایم بیوفا خود را
چو از اظهار عشقم خویش را بیگانه می‌داری
نمی‌بایست کرد اول به این حرف آشنا خود را
ببین وحشی که در خوناب حسرت ماند پا در گل
کسی کو بگذراندی تشنه از آب بقا خود را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را
به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را
هوش مصنوعی: من مانند مرغی هستم که در دام مشکلات گرفتار شدم و به خاطر یک پرواز ناگهانی خود را به این وضعیت دچار کرده‌ام.
نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل
به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را
هوش مصنوعی: من نه حمایتی داشتم و نه راهی برای پیشرفت. اما با تلاش خود توانستم به اینجا برسم، حتی بدون دست و پا.
چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانم
که گر دستم دهد از خویش هم سازم جدا خود را
هوش مصنوعی: من آنقدر از وضعیت ناخوشایند و ناپسند خود فراری هستم که اگر امکانش باشد، حتی خودم را از وجود خودم جدا می‌کنم.
گر این وضع است می‌ترسم که با چندین وفاداری
شود لازم که پیشت وانمایم بیوفا خود را
هوش مصنوعی: اگر اوضاع این‌گونه باشد، می‌ترسم که با این همه وفاداری، لازم شود که بی‌وفایی خود را به تو نشان دهم.
چو از اظهار عشقم خویش را بیگانه می‌داری
نمی‌بایست کرد اول به این حرف آشنا خود را
هوش مصنوعی: زمانی که عشق خود را ابراز می‌کنم و تو خود را از من دور می‌کنی، نباید ابتدا به این موضوع و این حرف‌ها به خوبی آشنا می‌شدی.
ببین وحشی که در خوناب حسرت ماند پا در گل
کسی کو بگذراندی تشنه از آب بقا خود را
هوش مصنوعی: ببین وحشی که در غم و اندوه عمیق و حسرت مانده، پایش در گل چسبیده و کسی که هنوز از آب بقا و زندگی سیراب نشده، گام به جلو نمی‌گذارد.

خوانش ها

غزل شماره 6 به خوانش سجاد شیربهار
غزل ۶ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"نی و آواز (نوا)"
با صدای علی زند وکیلی (آلبوم عبور از مه)

حاشیه ها

1389/05/06 02:08
رضا

در بیت اول با توجه به معنی "صد بلا" درست هست نه "سد بلا"
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1389/09/19 02:12
ناشناس

با درود
از همه ی هم میهنان ادب دوست خواهش دارم، نخست زبان ملی ما (پارسی) را خوب بشناسند و آنگاه دیدگاه خود را بنویسند!
سد, سددرسد یک واژه ی پارسی است و باید با بندواژه ی سین نوشته شود!
زبان پارسی را با ناآگاهیهای خود بیش از این تیشه نزنید.
با سپاس
و بدرود

1389/09/19 02:12
ناشناس

با درود
از همه ی هم میهنان ادب دوست خواهش دارم، نخست زبان ملی ما (پارسی) را خوب بشناسند و آنگاه دیدگاه خود را بنویسند!
سد, سددرسد یک واژه ی پارسی است و باید با بندواژه ی سین نوشته شود! زبان پارسی را با ناآگاهیهای خود بیش از این تیشه نزنید.
با سپاس
و بدرود

1390/11/17 00:02
بیژن

خسته نباشید،
همان "سد بلا" درست بود. درست است.
هم‌چنان که خانم و یا آقای "ناشناس" نوشته‌اند.

1393/06/04 08:09
خودم

از اونجا که الفبای ما همش فارسی ست , چرا اعتراض کنندگان حرف س را فارسی یا پارسی میدونن ولی حرف ص را غیر پارسی و احتمالاً عربی میشناسند . اگر اینطوره پس باید حرف صاد (ص) و چندین حرف دیگر از الفبای پارسی حذف شود

1393/06/04 08:09
خودم

در ضمن اگر صاد در (صد=100) از الفبای پارسی نیست , پس چرا بین 32 حرف الفبای پارسی وجود دارد ؟؟!!! چرا مانند پ , ژ , چ , گ , که در الفبای عرب نیستند با بقیه ی حروف غیر پارسی از الفبای پارسی حذف نشده اند ؟؟!!
و اگر بقول اعتراض کنندگان نوشتن( 100= سد ) صحیح است چگونه میتوان فرق آنرا با (سد =آب بند ) فهمید ؟؟!!

1403/05/08 12:08
محمد کیانی

سد به معنای آب بند واژه ای عربی است و سد به معنای شماره 100 واژه ای پارسی است. خواهش می کنم اگر دانشی نداری چیزی ننویس. سپاس. 

1393/06/05 09:09
باز خودت

همه زبانها واژه های زیادی دارند که همپوشانی دارند .من از عربی نمونه می آورم .شما بگو چرا یصلی یعنی نماز می خواند و یصلی یعنی می رسد ؟ این هم ایرادی است ؟ الفبای فارسی برای ادای واژه ها کافی نیست .یا باید حرف جدید بیفزاییم یا باید واژه حذف کنیم مثل گذشته و بهایش را بدهیم و یا الفبای جدیدی بیاوریم .

1395/11/08 01:02
کاظم

با عرض سلام
وحشیه بافقی کلمه ی صد را سد نوشته چرا که در ان زمان این گونه بوده حالا مخالفت شماها در چیه مگر میشود شما برید تخت جمشیدو خراب کنید بگید این ستون به فرض مثال طبق استاندارد های امروز نبوده پس الان خرابش میکنم شما سعی بفرمایید چیزی که به فرهنگ ایران و تاریخ ایران مربوط میشه لطفا دست نخورده نگه دارید شما در چه حدی اخر کاوش کردی در ادبیات فارسی که به این نتیجه رسیدی که وحشی ادبیات نمیدونه و شما الان آمدی ظهور کردی و رسالتت هم ایت هست که وحشی نوشته صد چقد بی سواد بوده من واقعا متاسفم برای اون دسته از حضراتی که فکر میکنن در اندازه ی شخصی مثل وحشی بافقی هستند و باید بگم اون شخصی که نوشته چرا ص را عربی میدونن باید بگم درسته که ما با الفبای عربی مینویسیم شکی درش نیست ولی از ابتدا با سین نوشته شده بحث بر عربی بودن و فارسی بودت نیست ولی یک سری حروف جایگاهی در جملات و کلمات فارسی نداره مثلا ث چه کلنه فارسی شما دبدی با ث اصلا تلفظ این حرف رو ما نداریم کاری هم باهاش نداریم یا ص اوایی که ص و ث در تلفظ های فارسی نیست

1396/12/13 16:03
مرتضی عمرانی

با درود به دوستان عزیز بحث جالبی هست که هر دو طرف درست میگن و البته اشتباه
اول اینکه سد و سده یعنی عدد صد و در این شغر درست بیان شده و سد به معنای آب بند فارسی نیست و از واژه عربی میاد یکی از صرف های اون مسدود هست در خالیکه در فارسی یند هست نه سد
دوم -- هر زبانی و یا فرهنگی برای پویایی و دوام نیاز به ورود واژه از زباتهای دیگر و خروج واژه به زبانهای دیگر داره .. و این چیز بدی نیست و صد البته خوبه .. ولی اگر ما با داشتن واژه مناسب واژه دیگری و یا به دلیل برتر دانستن یک زبان یا فرهنگ .اژه و یا رسمی رو جایگزین کنیم اینجا دچار مشکل میشیم
سوم .. ریشه خط فارسی و عربی یکی هست (منظورم خط هست نه زبان) که تکامل یافته خط کوفی که در عراق فعلی( که پایتحت ایران تیسفون هم در عراق فعلی بود ) رواج داشت و نوع ساده شده خط پهلوی بود و این خط عربی نیست بلکه نوع ساده شده خط پهلویست که خط مذهبی زرتشتی بود
چهارم ..

1399/07/15 03:10
پریشان

واژه ی "سد" در غزل تغییر کرده اما در فهرست شعرها و دسترسی سریع تغییر نکرده.

1399/11/27 20:01
شیخ خویی

با سلام.
به نظر بنده، نگارش 'بی‌وفا' بجای "بیوفا" بهتر است.

1400/06/12 17:09
رضا

به نظر من به جای دقت و تمرکز بر واژه سد یا صد ، بر خواندن دوست عزیزمان و درست یا نادرست ادا کردن سیلابها و واژه ها تمرکز کنید بهتر است که به نظر جاهایی را درست نخواندند

1400/06/12 17:09
رضا

مثلا در اینجا " شود لازم که پیشت وانمایم بیوفا خود را " مقصود این است که خود را بی وفا نشان دهم و ترس شاعر از این است

1403/06/08 10:09
وصال پارسی (وصال کشاورز)

سلام و درود خدمت بزرگان 

اول از همه، ای کاش به جای جنگ و جدل بر سر "س یا ص"، شرحی بر این غزل می‌نوشتید تا برای امثال بنده که با خوانش و درک صحیح اشعار بیگانه‌ هستیم، ایجاد شفافیت کنید.

و دوم اینکه اگر امکانش هست، یکی از دوستان تنفسیری بر ابیات این شعر بنویسند،‌ مخصوصاً بیت آخر. چون برای بنده خیلی گیج کننده بود درک اون، مخصوصا مصرع آخر.

 

سپاس فراوان