گنجور

شمارهٔ ۳۸۳

گر طی کنم طریق ادب را چه می‌کنی
رانم دلیر رخش طلب را چه می‌کنی
گر من به دل فرو نخورم دشنه‌های ناز
آن غمزهٔ حریص غضب را چه می‌کنی
گیرم ز ناز منع توان کرد حسن را
چشم نیازمند طلب را چه می‌کنی
با چشم شوخ نیز گرفتم بر آمدی
آن خندهٔ نهانی لب را چه می‌کنی
ای بی سبب اسیر کش بیگناه سوز
پرسند اگر به حشر سبب را چه می‌کنی
عجز و نیاز روزم اگر بی اثر بود
تأثیر گریهٔ دل شب را چه می‌کنی
وحشی گرفتم آنکه تو از ننگ مدعی
بستی زبان ز شعر لقب را چه می‌کنی

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر طی کنم طریق ادب را چه می‌کنی
رانم دلیر رخش طلب را چه می‌کنی
هوش مصنوعی: اگر من راه ادب را بپیمایم، تو چه خواهی کرد؟ و اگر به دنبال دلیرانه‌ای‌ها بروم، تو چه کار می‌کنی؟
گر من به دل فرو نخورم دشنه‌های ناز
آن غمزهٔ حریص غضب را چه می‌کنی
هوش مصنوعی: اگر من به دل خود احساسی از عشق نداشته باشم، چطور می‌توانم جلوی تیرهای زهرآلود آن نگاه فریبنده و خشمگین را بگیرم؟
گیرم ز ناز منع توان کرد حسن را
چشم نیازمند طلب را چه می‌کنی
هوش مصنوعی: بگذار فرض کنیم که نمی‌توان به خاطر زیبایی او، از زیبایی‌اش خواسته‌ای کرد. اما وقتی چشمان نیازمند در جستجوی او هستند، چه انتظاری می‌توان داشت؟
با چشم شوخ نیز گرفتم بر آمدی
آن خندهٔ نهانی لب را چه می‌کنی
هوش مصنوعی: با نگاهی playful و بازیگوشانه به تو نگاه کردم و تو با آن لبخند پنهانی چه کار می‌خواهی کنی؟
ای بی سبب اسیر کش بیگناه سوز
پرسند اگر به حشر سبب را چه می‌کنی
هوش مصنوعی: اگر تو به علت بی‌دلیل به چنگال عذاب گرفتار شده‌ای، وقتی در روز قیامت پرسشی درباره‌ی علت این گرفتاریت شود، چه پاسخی خواهی داد؟
عجز و نیاز روزم اگر بی اثر بود
تأثیر گریهٔ دل شب را چه می‌کنی
هوش مصنوعی: اگر ناتوانی و نیاز من در روز هیچ تأثیری نداشته باشد، تأثیر اشک‌های شبانه دل را چگونه می‌خواهی توجیه کنی؟
وحشی گرفتم آنکه تو از ننگ مدعی
بستی زبان ز شعر لقب را چه می‌کنی
هوش مصنوعی: وحشی، من کسی را به دام انداختم که تو به خاطر شرمندگی از ادعای خود، زبانت را از شعر قطع کردی. حالا چه معنایی می‌توانی از لقب‌ات داشته باشی؟

خوانش ها

شمارهٔ ۳۸۳ به خوانش عندلیب