گنجور

شمارهٔ ۳۸۲

چون کوه غم تاب آورد جسمی بدین فرسودگی
غم بر نتابد بیش ازین باید تن فرمودگی
نی ناله‌ای نزدیک لب نی گریه‌ای در دل گره
یارب نصیب من مکن اینست اگر آسودگی
گفتی به عشق دیگری آلوده‌ای تهمت مکن
حاشا معاذالله کجا عشق من و آلودگی
رفت آن سوار تندرو ماند این سگ دنباله‌دو
بشتاب ای پای طلب یارب مبادت سودگی

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون کوه غم تاب آورد جسمی بدین فرسودگی
غم بر نتابد بیش ازین باید تن فرمودگی
هوش مصنوعی: به دلیل فشار و سنگینی غم، جسمی که به شدت آسیب دیده و فرسوده شده، دیگر توانایی تحمل بیشتر این بار را ندارد و باید به آن استراحت داد.
نی ناله‌ای نزدیک لب نی گریه‌ای در دل گره
یارب نصیب من مکن اینست اگر آسودگی
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده از حالتی شکایت دارد که مانند ناله‌ای از نی و گریه‌ای در دلش وجود دارد. او از خداوند می‌خواهد که این وضعیت را برایش مقدر نکند، زیرا آسودگی و آرامش در زندگی‌اش در این شرایط ممکن نیست.
گفتی به عشق دیگری آلوده‌ای تهمت مکن
حاشا معاذالله کجا عشق من و آلودگی
هوش مصنوعی: گفتی که به عشق دیگری وابسته‌ای، اما این ادعا را نکن، هرگز! عشق من هیچ‌گونه آلودگی ندارد.
رفت آن سوار تندرو ماند این سگ دنباله‌دو
بشتاب ای پای طلب یارب مبادت سودگی
هوش مصنوعی: سوار تندرو رفت و تنها این سگ دنباله‌رو باقی ماند. ای پای طلب، زودتر حرکت کن، کاش به بی‌هدفی نیفتی.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۸۲ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/12/27 18:02
رضاt

به نظر میاد بیتی از این غزل جا مونده کسی اطلاعی داره