شمارهٔ ۳۸۱
چه شود گرم نوازی به عنایت خطابی
نه اگر برای لطفی به بهانهٔ عتابی
ته پای جان شکاری دل من به خون زند پر
چو کبوتری که افتد به تصرف عقابی
چو منش رکاب بوسم چه سبک عنان سواری
چو به غیر همعنان شد چو بلا گران رکابی
همه خرقهٔ صلاحم شده خارخار و گل گل
ز میی که داغ آن می نرود به هیچ بابی
بگذار درس دانش که نهایتی ندارد
ز کتاب عشق وحشی بنویس یک دو بابی
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه شود گرم نوازی به عنایت خطابی
نه اگر برای لطفی به بهانهٔ عتابی
هوش مصنوعی: اگر به خاطر محبت و مهربانی گرم پذیرایی کنی، چه اشکالی دارد؟ حتی اگر بهانهای برای این کار، انتقادی باشد، باز هم خوب است.
ته پای جان شکاری دل من به خون زند پر
چو کبوتری که افتد به تصرف عقابی
هوش مصنوعی: در انتهای زندگی، دل من به شدت دچار درد و رنج است، مانند کبوتر بیچارهای که به چنگال عقابی افتاده و گرفتار شده است.
چو منش رکاب بوسم چه سبک عنان سواری
چو به غیر همعنان شد چو بلا گران رکابی
هوش مصنوعی: وقتی به کسی که در مقام و شخصیت همردیف من است احترام میگذارم و او را میپرستم، سواریام سبک و آزاد میشود. اما اگر با کسی که در مقام و موقعیت پایینتری قرار دارد، همراه شوم، بار سنگینی به دوشم میافتد که من را آزار میدهد.
همه خرقهٔ صلاحم شده خارخار و گل گل
ز میی که داغ آن می نرود به هیچ بابی
هوش مصنوعی: همه لباسهای دینیام مثل خار و گل شدهاند و از شراب عشق، نشان آن بر دل من باقی است و از هیچ دردی نمیکاهد.
بگذار درس دانش که نهایتی ندارد
ز کتاب عشق وحشی بنویس یک دو بابی
هوش مصنوعی: اجازه بده که موضوع آموزش دانش که هیچ پایانی ندارد را کنار بگذاریم و به جای آن درباره عشق پرشور و آزاد بنویسیم، حتی اگر شده فقط یک یا دو فصل.
خوانش ها
شمارهٔ ۳۸۱ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1390/11/15 19:02
محمود قاهری
این از شعر های نوستالژیک دوران نوجوانی من است که قصه اش اینجا نیست ولی مصرع اول آشکارا سکته دارد و پیشنهاد من اینست:
چه شود اگر نوازی به عنایتم خطایی......
1399/11/06 20:02
تک بیت
شعر هیچ ایرادی نداره
خواهش میکنم بخاطر یه اسم در کردن دست به شعر بزرگان نبرید
1403/09/02 06:12
محمدرضا خوشدل
آغاز بیت دوم در بیشتر نسخهها خط خوردگی گفته شده و به این صورت چاپ شده که:
ته ران جان شکاری دل من به خون زند پر
ولی تنها در نسخه م درویش با مقدمه سعید نفیسی به این صورت و البته زیباتر آمده:
تو همای جان شکاری دل من به خون زند پر
جهت اطلاع
محمدرضا خوشدل