شمارهٔ ۳۷۲
آخر ای بیگانه خو ناآشنایی اینهمه
تا به این غایت مروت بیوفایی اینهمه
جسم و جانم را زهم پیوند بگسستی بس است
با ضعیفی همچو من زور آزمایی اینهمه
استخوانم سوده شد از روی خویشم شرم باد
بر زمین از آرزو رخساره سایی اینهمه
هر که بود از وصل شد دلگیر و هجر ما همان
نیست ما را طاقت و تاب جدایی اینهمه
وحشی این دریوزهٔ دیدار دولت تا به کی
عرض خود بردی چه وضعست این گدایی اینهمه
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آخر ای بیگانه خو ناآشنایی اینهمه
تا به این غایت مروت بیوفایی اینهمه
هوش مصنوعی: ای بیگانه، با این که من به تو آشنا نیستم، اما به خاطر این همه وفایی که نشان دادی، دلم نمیخواهد به این حد از بیوفایی برسم.
جسم و جانم را زهم پیوند بگسستی بس است
با ضعیفی همچو من زور آزمایی اینهمه
هوش مصنوعی: جسم و روحم از هم جدا شدند، دیگر کافی است که با ناتوانی چون من بجنگی و زورآزمایی کنی.
استخوانم سوده شد از روی خویشم شرم باد
بر زمین از آرزو رخساره سایی اینهمه
هوش مصنوعی: من از روی خودم به شدت خجالت میکشم؛ حالا که این همه آرزو و خواستههایم به خاک افتاده و به جایی نرسیدهاند.
هر که بود از وصل شد دلگیر و هجر ما همان
نیست ما را طاقت و تاب جدایی اینهمه
هوش مصنوعی: هر کسی که به وصال محبوب دست یافته، از آن رابطه ناراحت شده و ما با جداییمان چنین نیستیم که تحمل این همه دوری برایمان آسان باشد.
وحشی این دریوزهٔ دیدار دولت تا به کی
عرض خود بردی چه وضعست این گدایی اینهمه
هوش مصنوعی: ای وحشی، این آکنده از فقر و نیاز دیدار با یار تا چه زمانی ادامه دارد؟ چه وضعیتی است این begging و گدایی تا این حد؟