شمارهٔ ۳۷۱
قلب سپه ماست به یک حمله شکسته
با غمزه بگو تا نزند تیغ دو دسته
پیکان ز جگر جسته و زخمی شده جان هم
وین طرفه که تیرت ز کمانخانه نجسته
امید من از طایر وصل تو بریدهست
نتوان پر او بست به این تار گسسته
از دور من و دست و دعایی اگرم تو
بر خوان ثنائی در دریوزه نبسته
نگذاشت کسادی که غباری بنشانیم
زین جنس محبت که بر او گرد نشسته
هرگز نرهد آنکه تواش بند نهادی
میرد به قفس مرغ پر و بال شکسته
وحشی نتوان خرمن امید نهادن
زین تخم تمنا که تو کشتی و نرسته
شمارهٔ ۳۷۰: در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نهشمارهٔ ۳۷۲: آخر ای بیگانه خو ناآشنایی اینهمه
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قلب سپه ماست به یک حمله شکسته
با غمزه بگو تا نزند تیغ دو دسته
هوش مصنوعی: قلب ما به یک نگاه محبتآمیز شکسته شده است، بگو تا کسی با دو تیغ به ما حمله نکند.
پیکان ز جگر جسته و زخمی شده جان هم
وین طرفه که تیرت ز کمانخانه نجسته
هوش مصنوعی: پیکانی که از جگر رنجیده و زخمی شده، نشاندهندهی حالتی است که جان را میگرفتی؛ جالب اینکه تیر تو هنوز از کمان رها نشده است.
امید من از طایر وصل تو بریدهست
نتوان پر او بست به این تار گسسته
هوش مصنوعی: امید من از پرندهای که به وصال تو برسد، برید است و نمیتوانم به این رشتههای قطع شده، پرش را دوباره وصل کنم.
از دور من و دست و دعایی اگرم تو
بر خوان ثنائی در دریوزه نبسته
هوش مصنوعی: اگرچه من دور هستم و تنها به دعا و درخواست میپردازم، اما اگر تو بر خوان عظمت خود مرا قبول کنی، هیچ درخواستی برای من بیفایده نخواهد بود.
نگذاشت کسادی که غباری بنشانیم
زین جنس محبت که بر او گرد نشسته
هوش مصنوعی: هیچکس به ما اجازه نداد که غباری از روی این عشق پاک بزنیم، زیرا بر روی آن گرد و غبار نشسته است.
هرگز نرهد آنکه تواش بند نهادی
میرد به قفس مرغ پر و بال شکسته
هوش مصنوعی: کسی که در قفس قرار میگیرد و از پر و بال شکستهاش رنج میبرد، هرگز آرام نمیشود.
وحشی نتوان خرمن امید نهادن
زین تخم تمنا که تو کشتی و نرسته
هوش مصنوعی: امیدها و آرزوها را نمیتوان از این دانهی تمنا به دست آورد که تو کاشتی و هنوز به ثمر نرسیده است.