گنجور

شمارهٔ ۳۷۰

در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه
به من کم می‌کنی لطفی که داری این زمان یا نه
گمان دارند خلقی کز تو خواریها کشم آخر
عزیز من یقین خواهد شد آخر این گمان یا نه
سخن باشد بسی کز غیر باید داشت پوشیده
نمی‌دانم که شد حرف منت خاطرنشان یا نه
بود هر آستانی را سگی ای من سگ کویت
تو می‌خواهی که من باشم سگ این آستان یا نه
نهانی چند حرفی با تو از احوال خود دارم
در این اندیشه‌ام کز غیر می‌ماند نهان یا نه
اگر زینسان تماشای جمال او کنی وحشی
تماشا کن که خواهی گشت رسوای جهان یا نه

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه
به من کم می‌کنی لطفی که داری این زمان یا نه
هوش مصنوعی: من در این فکر هستم که آیا تو همچنان با من مهربان خواهی ماند یا نه. آیا لطفی که اکنون داری را کم می‌کنی یا نه.
گمان دارند خلقی کز تو خواریها کشم آخر
عزیز من یقین خواهد شد آخر این گمان یا نه
هوش مصنوعی: برخی از مردم گمان می‌کنند که من به خاطر تو دچار سختی‌ها و ذلت‌ها شده‌ام. اما ای عزیزم، در نهایت مشخص خواهد شد که آیا این تصور صحیح است یا نه.
سخن باشد بسی کز غیر باید داشت پوشیده
نمی‌دانم که شد حرف منت خاطرنشان یا نه
هوش مصنوعی: موضوعات زیادی وجود دارد که باید پنهان بمانند و من نمی‌دانم که آیا به یادآوری یک مطلب مهم پرداخته‌ام یا نه.
بود هر آستانی را سگی ای من سگ کویت
تو می‌خواهی که من باشم سگ این آستان یا نه
هوش مصنوعی: هر درگاهی سگی دارد و من هم به یاد تو می‌خواهم بدانم آیا آماده‌ام که برای این درگاه وفادار و خدمتگزار باشم یا نه.
نهانی چند حرفی با تو از احوال خود دارم
در این اندیشه‌ام کز غیر می‌ماند نهان یا نه
هوش مصنوعی: به آرامی و زیرلب با تو درباره‌ حال و روز خود صحبت می‌کنم و در فکر این هستم که آیا این رازها از یافتن دیگران پنهان می‌مانند یا نه.
اگر زینسان تماشای جمال او کنی وحشی
تماشا کن که خواهی گشت رسوای جهان یا نه
هوش مصنوعی: اگر به تماشای زیبایی او ادامه دهی، وحشی و سرگردان خواهی شد، پس ببین که آیا در این راه رسوا خواهی شد یا نه.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۷۰ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۳۷۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/01/05 17:04
کسرا

عشق میسوزونه آدمو... غرور رو از ریشه در میاره...
تا اونجایی که عاشق به معشوقش میگه.. . بود هر آستانی را سگی ای من سگ کویت...
خداحافظ دنیا...

1395/10/21 22:12
پوریا

قطعا منظور جناب وحشی عشق زمینی نبوده
و میشه فهمید که مخاطب عشق زمینی نیست
و این غزل
کاملا یک غزل آئینی هستش

1403/09/24 21:11
یار سیستانی

نمی‌توان با قطعیت در مورد زمینی یا آسمانی بودن معشوق در این شعر نظر داد

وحشی شاعر ِ سبک ِ واسوخت است و البته که این شعر متمایل به سبک عراقی است