شمارهٔ ۳۶۸
ناوکت بر سینهٔ این ناتوان آمد همه
آفرین بادا که تیرت بر نشان آمد همه
شد نشان تیر بیداد تو جسم لاغرم
سد خدنگ انداختی، بر استخوان آمد همه
جان و دل کردم نشان پیش خدنگ غمزهات
جست تیرت از دل زار و به جان آمد همه
جان من گویا نشان تیر بیداد تو بود
زانکه بر جان من بیخانمان آمد همه
بر تن خم گشته وحشی زخمها خوردم از او
تیر پرکش کرده زان ابرو کمان آمد همه
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ناوکت بر سینهٔ این ناتوان آمد همه
آفرین بادا که تیرت بر نشان آمد همه
هوش مصنوعی: تیر تو بر هدف نشسته و بر سینهٔ این ناتوان اثری از قدرت تو بر جای گذاشته است. درود بر تو که توانستهای به این دقت و مهارت عمل کنی.
شد نشان تیر بیداد تو جسم لاغرم
سد خدنگ انداختی، بر استخوان آمد همه
هوش مصنوعی: شاهد بیعدالتی تو، جسم نحیف و لاغر من شده است. تیر تو به من زده شده و مانند پرندهای با تیرک تیراندازی به استخوانهایم آسیب رساندهای.
جان و دل کردم نشان پیش خدنگ غمزهات
جست تیرت از دل زار و به جان آمد همه
هوش مصنوعی: من جان و دل خود را فدای زیبایی و طنازی تو کردم و تیر محبت تو به قلب مجروح من اصابت کرده و همه وجودم را تحت تأثیر قرار داده است.
جان من گویا نشان تیر بیداد تو بود
زانکه بر جان من بیخانمان آمد همه
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که درد و رنجی که در زندگی متحمل شدهام، نشانهای از ظلم و بیعدالتی تو بوده است. به همین دلیل، تمام وجودم بیخانمان و آواره شده است.
بر تن خم گشته وحشی زخمها خوردم از او
تیر پرکش کرده زان ابرو کمان آمد همه
هوش مصنوعی: زخمهای زیادی بر تن خمیدهام ایجاد شده است، این درد و رنج را از تیر زدن چشمان کماندار او احساس میکنم.