گنجور

شمارهٔ ۳۴۷

تو پاک دامن نوگلی من بلبل نالان تو
پاک از همه آلایشی عشق من و دامان تو
زینسان متاز ای سنگدل ترسم بلغزد توسنت
کز خون ناحق کشتگان گل شد سر میدان تو
از جا بجنبد لشکری کز فتنه عالم پرشود
گر غمزه را فرمان دهد جنبیدن مژگان تو
تو خوش بیا جولان کنان گو جان ما بر باد رو
ای خاک جان عالمی در عرصه جولان تو
سهلست قتل عالمی بنشین تو و نظاره کن
کز عهد می‌آید برون یک دیدن پنهان تو
بردل اگر خنجر خورد بر دیده گر نشتر خلد
آگه نگردم بسکه شد چشم و دلم حیران تو
وحشی چه پرهیزی برو خود را بزن بر تیغ او
آخر تو را چون می‌کشد این درد بی درمان تو

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو پاک دامن نوگلی من بلبل نالان تو
پاک از همه آلایشی عشق من و دامان تو
هوش مصنوعی: تو مانند گلی با دامن پاک هستی و من بلبل ناله‌کننده‌ام. عشق من به تو، تو را از هر گونه آلودگی دور نگه داشته است.
زینسان متاز ای سنگدل ترسم بلغزد توسنت
کز خون ناحق کشتگان گل شد سر میدان تو
هوش مصنوعی: هرگز ناراحت و بی‌احساس نباش، زیرا که ممکن است به خاطر خون بی‌گناهانی که در میدان جنگ کشته شدند، زهره‌ات بلرزد و احساس خطر کنی.
از جا بجنبد لشکری کز فتنه عالم پرشود
گر غمزه را فرمان دهد جنبیدن مژگان تو
هوش مصنوعی: اگر چشمان تو اشاره‌ای کنند، لشکری از جا حرکت می‌کند و دنیای پر از فتنه را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
تو خوش بیا جولان کنان گو جان ما بر باد رو
ای خاک جان عالمی در عرصه جولان تو
هوش مصنوعی: تو با شادی و سرور به اینجا بیا و در میان ما به گردش بپرداز، ای روحی که جان ما را به خطر می‌اندازی و روح جهانی در فضایی که تو در آن می‌رقصانی، به وضوح نمایان است.
سهلست قتل عالمی بنشین تو و نظاره کن
کز عهد می‌آید برون یک دیدن پنهان تو
هوش مصنوعی: آسان است که انسانی را بکشند، تنبیه‌اش کنند. کافی است تو بنشینی و ببینی که چگونه یک حقیقت پنهان از زمان قدیم نمایان می‌شود.
بردل اگر خنجر خورد بر دیده گر نشتر خلد
آگه نگردم بسکه شد چشم و دلم حیران تو
هوش مصنوعی: اگر بر دلم خنجر بزنند و بر چشمانم نیز نشتر (تیغ) بکشند، باز هم از بهشت باخبر نخواهم شد؛ زیرا چشمانم و دلم به شدت مجذوب تو هستند.
وحشی چه پرهیزی برو خود را بزن بر تیغ او
آخر تو را چون می‌کشد این درد بی درمان تو
هوش مصنوعی: ای وحشی، چرا از درد و رنج فرار می‌کنی؟ بهتر است با شجاعت با آن روبه‌رو شوی، چون این درد بی‌پایان، تو را در هر حال خواهد آزار داد.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۴۷ به خوانش محمدرضا خوشدل