شمارهٔ ۳۴۴
مییابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این
آمادهٔ سد گریهام از اشتیاق کیست این
سد جوق حسرت بر گذشت اکنون هزاران گرد شد
گر نیست هجران کسی پس طمطراق کیست این
رطل گران و اندر او دریای زهری موج زن
یارب نصیب کس مکن بهر مذاق کیست این
اسباب سد زندان سرا چندست بر بالای هم
جایی استخوش آراسته آیا وثاق کیست این
ای شحنه بیجرم کش این سر که در خون میکشی
گفتی که میآویزمش از پیش طاق کیست این
وصلی نمودی ای فلک پوشیده سد هجران در او
تو خود موافق گشته ای کار نفاق کیست این
هجر اینچنین نزدیک و تو در صحبت فارغ دلی
وحشی دلیرت یافتم از اتفاق کیست این
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مییابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این
آمادهٔ سد گریهام از اشتیاق کیست این
هوش مصنوعی: از خودم احساس حسرت میکنم به خاطر جدایی. نمیدانم این کیست که آماده است تا برای عشق و اشتیاق من بگرید.
سد جوق حسرت بر گذشت اکنون هزاران گرد شد
گر نیست هجران کسی پس طمطراق کیست این
هوش مصنوعی: حسرت و غم دیگران بر گذشتهها بسیار زیاد شده است. اگر کسی را نمیخواهیم و در فراق او نیستیم، پس این چه شکوه و زندگی پر زرق و برق است که داریم؟
رطل گران و اندر او دریای زهری موج زن
یارب نصیب کس مکن بهر مذاق کیست این
هوش مصنوعی: چیزی سنگین و خطرناک به زیر فشار است، ای کاش برای کسی پیش نیاید که طعم آن را بچشد. این وضعیت چه کسی است؟
اسباب سد زندان سرا چندست بر بالای هم
جایی استخوش آراسته آیا وثاق کیست این
هوش مصنوعی: چندین وسیله برای جلوگیری از خروج از زندان روی هم قرار گرفته است و در جایی زیبا چیده شدهاند. آیا این بست و محدودیت چیست که بر گرد ماست؟
ای شحنه بیجرم کش این سر که در خون میکشی
گفتی که میآویزمش از پیش طاق کیست این
هوش مصنوعی: ای نگهبان بیدلیل، چرا این سر را که در خون غرق شده میکشی؟ گفتی که آن را از پیش میبرم؛ پس کیست این شخص؟
وصلی نمودی ای فلک پوشیده سد هجران در او
تو خود موافق گشته ای کار نفاق کیست این
هوش مصنوعی: ای آسمان، تو با کارهای پنهان خود بر این جدایی فائق آمدی، حالا خودت نیز در این بازی نفاق چه کسی را میخواهی فریب بدهی؟
هجر اینچنین نزدیک و تو در صحبت فارغ دلی
وحشی دلیرت یافتم از اتفاق کیست این
هوش مصنوعی: غیبت تو اینقدر نزدیک است و تو در محفل خود مشغول هستی، ناگهان دلی شجاع و بیباک را ملاقات کردم. این دل کیست؟