گنجور

شمارهٔ ۳۴۳

گهی از بزم بر می‌خیز و طرف بام جا می‌کن
زکات بزم عشرت عشوه‌ای در کار ما می‌کن
قصوری نیست در بیگانگی اما نه هر وقتی
نگه را با نگه در وقت فرصت آشنا می‌کن
نگه خوبست مستغنی زد اما آن نه در هر جا
بود جایی که باید گفت چشمی بر قفا می‌کن
چو داری غمزه را بگذار تا عالم زند بر هم
نگه گو باش شرم آلود و اظهار حیا می‌کن
تو زخم ناز بر جان میزن و می‌آزما بازو
دهان پر تبسم گو علاج خونبها می‌کن
سر و جانست در راهت نه آخر سنگ خاکست این
به استغنات میرم گه نگاهی زیر پا می‌کن
تغافل رطل پر کرده‌ست وحشی ظرف می‌باید
نگاهی جانب این کاسهٔ مرد آزما می‌کن

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گهی از بزم بر می‌خیز و طرف بام جا می‌کن
زکات بزم عشرت عشوه‌ای در کار ما می‌کن
هوش مصنوعی: گاهی از میانه‌ی جشن و شادمانی بلند شو و در گوشه‌ای از بام نشسته و خود را آماده کن. در این بزم خوشی، حرکتی زیبا و دلربا برای ما انجام بده.
قصوری نیست در بیگانگی اما نه هر وقتی
نگه را با نگه در وقت فرصت آشنا می‌کن
هوش مصنوعی: دلیلی ندارد که در بیگانگی با دیگران گناهی باشد، اما در هر زمانی نباید فرصت آشنایی با نگاه دیگران را از دست داد.
نگه خوبست مستغنی زد اما آن نه در هر جا
بود جایی که باید گفت چشمی بر قفا می‌کن
هوش مصنوعی: نگاه زیبا خوب است و نیاز به تظاهر ندارد، اما باید در مکان‌های مناسب و درست انجام شود. در جاهایی که لازم است، بهتر است چشم را به عقب برگرداند و درستی را بررسی کرد.
چو داری غمزه را بگذار تا عالم زند بر هم
نگه گو باش شرم آلود و اظهار حیا می‌کن
هوش مصنوعی: وقتی کسی زیبایی و جذابیت دارد، بهتر است که در برابر او خجالت بکشی و حیا کنی، حتی اگر جهان در حال تغییر باشد و همه چیز دگرگون شود.
تو زخم ناز بر جان میزن و می‌آزما بازو
دهان پر تبسم گو علاج خونبها می‌کن
هوش مصنوعی: تو با ناز و زیبایی‌ات دل مرا می‌زنی و آزمایش می‌کنی، اما لبخند بر لبت است. بیا تا با محبتت، درد دل مرا درمان کنی.
سر و جانست در راهت نه آخر سنگ خاکست این
به استغنات میرم گه نگاهی زیر پا می‌کن
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به فداکاری و تعهد خود در مسیر عشق اشاره می‌کند. او می‌گوید که عشق برای او باارزش‌تر از هر چیزی است و حتی اگر موانع و سختی‌هایی مواجه شود، همچنان با اشتیاق به ادامه راهش ادامه می‌دهد. عشقش آنقدر عمیق است که حاضر است برای آن جانش را نیز فدای کند و به هیچ چیزی جز عشق اهمیت نمی‌دهد.
تغافل رطل پر کرده‌ست وحشی ظرف می‌باید
نگاهی جانب این کاسهٔ مرد آزما می‌کن
هوش مصنوعی: غفلت و بی‌خبری باعث شده است که وحشی مقدار زیادی از بار را به دوش بکشد. در اینجا، نیاز است نگاهی به این کاسه‌ی آزمایشی که در دست مردی آزموده است بیندازید.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۴۳ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۳۴۳ به خوانش عندلیب