گنجور

شمارهٔ ۳۴۱

زین سان که تند می‌گذرد خوش‌خرام من
کی ملتفت شود به جواب سلام من
گفتم بگو از آن لبِ شیرین حکایتی
سد تلخ گفت دلبر شیرین‌کلام من
آن شمع گر ز سوز دل من خبر نداشت
بهر چه برفروخت چو بشنید نام من
کامی نیافتم ز لب او به بوسه‌ای
هرگز نبود آن لب شیرین به کام من
وحشی غزال من که به من آرمیده بود
وحشی چنان نشد که شود باز رام من

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زین سان که تند می‌گذرد خوش‌خرام من
کی ملتفت شود به جواب سلام من
هوش مصنوعی: چنین که زمان به سرعت می‌گذرد، خوش‌قدم من، کی خواهد توانست به پاس سلام من توجهی کند؟
گفتم بگو از آن لبِ شیرین حکایتی
سد تلخ گفت دلبر شیرین‌کلام من
هوش مصنوعی: به او گفتم از لب‌های شیرینش داستانی بگوید، اما او فقط قصه‌ای تلخ را برایم تعریف کرد.
آن شمع گر ز سوز دل من خبر نداشت
بهر چه برفروخت چو بشنید نام من
هوش مصنوعی: اگر آن شمع از تیرگی دل من آگاه بود، به چه دلیل شعله‌ور شد؟ وقتی نام من را شنید، سوختن را آغاز کرد.
کامی نیافتم ز لب او به بوسه‌ای
هرگز نبود آن لب شیرین به کام من
هوش مصنوعی: هرگز نتوانستم از لبان او بوسه‌ای بگیرم، چرا که آن لب‌های شیرین هرگز به کام من نیامدند.
وحشی غزال من که به من آرمیده بود
وحشی چنان نشد که شود باز رام من
هوش مصنوعی: غزالی که به من نزدیک بود و در دلم جا داشت، هرگز به آرامش و تسکین نرسید و همچنان وحشی باقی ماند.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۴۱ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1390/11/05 22:02
بهروز

با سلام
در مصرع دوم بیت دوم سد نوشته شده آیا در مقابل حکایتی مصرع اول نباید صد باشد ؟
فکر کنم اشتباه چاپی رخ داده
با سپاس

1401/06/26 18:08
نیما نجاری

خوش خرام در لغتنامه ها به ناز و آهسته رفتار نمودن آمده است، فکر میکنم جناب بافقی در مصرع اول میخواهد این موضوع را برساند که دلبر حتی با ناز و به آهستگی هم که راه برود در نظر عاشق تند و سریع است و مجال توجه به تمام و کمال نمی‌ماند.

که در بیت چهارم هم باز اشاره به این عدم دسترسی عاشقانه دارد ؛

کامی نیافتم ز لب او به بوسه ای...

 

و باز هم در بیت آخر نام غزال را می آورد که تیز پاست(ترکیب دو کلمه وحشی+غزال)  و بعد از آن کلمه ی آرمیدند که نشان آهستگی و طمانینه را دارد 

گمان میکنم جناب بافقی در این غزل سراسر سعی بر این داشت که به مخاطب بگوید دلبر با آن همه آرامش و خرامانی اش در نظر عاشق سریع است و زمان با او بودن بسیار کوتاه است گویی.

1403/10/17 12:01
متین میرزائی

درود، معنی و مفهوم بیت آخر رو میگین لطفا