گنجور

شمارهٔ ۳۴۰

ما را میازار اینهمه چندین جفا بر ما مکن
آغاز عشق است ای پسر اینها مکن اینها مکن
ول یاری بدان رسمی‌ست خوبان را کهن
ای از همه بی رحم تر رسم نوی پیدا مکن
گاهی نگاهی می‌کنی آن هم به چندین خشم و ناز
گو کارها یکباره شو این چشم هم بالا مکن
مشهور شهری گشته‌ای وحشی چه رسوایی‌ست این
چندین به کوی او مرو خود را دگر رسوا مکن

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما را میازار اینهمه چندین جفا بر ما مکن
آغاز عشق است ای پسر اینها مکن اینها مکن
هوش مصنوعی: به ما بدی نکن و ما را بی‌جهت آزار نده. شروع عشق است و این نوع رفتارها را انجام نده.
ول یاری بدان رسمی‌ست خوبان را کهن
ای از همه بی رحم تر رسم نوی پیدا مکن
هوش مصنوعی: دوستان و یاران خوب همواره در عشق و وفاداری الگویی قدیمی دارند، اما کسی که به قصد نیکوکاری به شکلی جدید و ناپسند وارد می‌شود، ممکن است بیشتر از همه بی‌رحم باشد.
گاهی نگاهی می‌کنی آن هم به چندین خشم و ناز
گو کارها یکباره شو این چشم هم بالا مکن
هوش مصنوعی: گاهی نگاهی به من می‌کنی که با چهره‌ای پر از خشم و ناز است. می‌گویم از کارهایت یکجا و یکباره انجام بده و نیازی به بالا بردن چشمانت نیست.
مشهور شهری گشته‌ای وحشی چه رسوایی‌ست این
چندین به کوی او مرو خود را دگر رسوا مکن
هوش مصنوعی: تو در آن شهر به شهرت رسیده‌ای، وحشی! چه رسوایی است که این همه به کوی او می‌روی؟ خود را بیشتر از این رسوا نکن.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۴۰ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۳۴۰ به خوانش عندلیب