شمارهٔ ۳۳۰
مرا با خار غم بگذار و گشت باغ و گلشن کن
پی آرایش بزم حریفان گل به دامن کن
تو شمع مجلس افروزی ، من سرگشته پروانه
مرا آتش به جان زن دیگران را خانه روشن کن
مکن نادیده وز من تند چون بیگانگان مگذر
مرا شاید که جایی دیده باشی چشم بر من کن
چو کار من نخواهد شد به کام دوستان از تو
هلاکم ساز باری فارغم از طعن دشمن کن
ببین وحشی که چون سویت به زهر چشم میبیند
ترا زان پیش کز مجلس براند عزم رفتن کن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا با خار غم بگذار و گشت باغ و گلشن کن
پی آرایش بزم حریفان گل به دامن کن
هوش مصنوعی: مرا به حال خود بگذار و با خوشی به آرایش جشن دوستان بپرداز و با گلها خود را زینت کن.
تو شمع مجلس افروزی ، من سرگشته پروانه
مرا آتش به جان زن دیگران را خانه روشن کن
هوش مصنوعی: تو مانند شمعی هستی که مجلس را روشن میکند و من مانند پروانهای هستم که به دور تو میچرخم و با آتش عشق تو روح و جانم میسوزد. سعی کن دیگران را نیز با نور وجودت روشن کنی و به حیاتشان رنگ و بویی ببخشی.
مکن نادیده وز من تند چون بیگانگان مگذر
مرا شاید که جایی دیده باشی چشم بر من کن
هوش مصنوعی: لطفاً بدون توجه به من از کنارم نگذرو، مثل بیگانگان، شاید تو جایی مرا دیده باشی، پس نگاهی به من بنداز.
چو کار من نخواهد شد به کام دوستان از تو
هلاکم ساز باری فارغم از طعن دشمن کن
هوش مصنوعی: اگر کار من به نفع دوستانم پیش نرود، تو باعث نابودی من شو، اما من از تهمت دشمنان راحت خواهم شد.
ببین وحشی که چون سویت به زهر چشم میبیند
ترا زان پیش کز مجلس براند عزم رفتن کن
هوش مصنوعی: نگاه کن به حال وحشی که چگونه با نگاه مسمومش تو را مینگرد و از این رو، از آنجا که تصمیم به رفتن گرفته، میخواهد تو را از جمع بیرون کند.