گنجور

شمارهٔ ۳۲۳

به استغنات میرم سرو استغنا بلند من
که خوش راضیست از تو جان استغنا پسند من
سرت گردم به رقص آور دلم را گرم سویم بین
که نیک است از برای چشم بد دود سپند من
من این تار نگه را حلقه حلقه می‌کنم اما
شکاری را که من دیدم زیاد است از کمند من
حلاوت بخشیی گاهی به شکر خنده میفرما
به زهر چشم خود مگذار کار زهر خند من
شکاری نیستم کارایش فتراک را شایم
به صید من چه سعی است اینکه دارد صید بند من
مرا بایست کشتن تا نه من رسوا شوم نی او
نصیحت نشنو من گوش اگر می‌کرد پند من
ز وحشی بر در او بدترم بلک از سگ کویم
ازین بدتر شوم اینست اگر بخت نژند من

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به استغنات میرم سرو استغنا بلند من
که خوش راضیست از تو جان استغنا پسند من
هوش مصنوعی: من به بی‌نیازی و استقلال خود می‌روم، مانند درختی بسیار بلند که همیشه راضی است و جان من نیز از بی‌نیازی خوشنود و پسندیده است.
سرت گردم به رقص آور دلم را گرم سویم بین
که نیک است از برای چشم بد دود سپند من
هوش مصنوعی: من برای تو می‌رقصم و قلبم را گرم می‌کنم، به سوی من نگاه کن که این کار برای تو خوب است؛ و برای دور کردن چشم بد، دود اسپند به راه می‌اندازم.
من این تار نگه را حلقه حلقه می‌کنم اما
شکاری را که من دیدم زیاد است از کمند من
هوش مصنوعی: من به زبان ساده می‌گویم که من در تلاش هستم که این دنیای پیچیده و تاریک را به دقت مدیریت کنم، اما شکارچیانی که در اطراف من هستند، بسیار بیشتر از قدرت من در کنترل این وضعیت هستند. در واقع، با وجود تلاش من، مسائل و چالش‌های زیادی وجود دارند که فراتر از توان من است.
حلاوت بخشیی گاهی به شکر خنده میفرما
به زهر چشم خود مگذار کار زهر خند من
هوش مصنوعی: گاهی لبخند شیرینت را به من ببخش و نگذار که زهر چشمانت باعث شود کار من به زهر تلخ بدل شود.
شکاری نیستم کارایش فتراک را شایم
به صید من چه سعی است اینکه دارد صید بند من
هوش مصنوعی: من شکارچی نیستم و اگر هم تلاشی برای به دام انداختن من شود، نتیجه‌ای نخواهد داشت؛ چرا که تلاش برای صید من کار دشواری است.
مرا بایست کشتن تا نه من رسوا شوم نی او
نصیحت نشنو من گوش اگر می‌کرد پند من
هوش مصنوعی: برای اینکه من رسوا نشوم، باید کشتن من را بپذیری، چون او هیچ‌گاه به نصیحت من گوش نخواهد داد. اگر گوش می‌کرد، ممکن بود به نصیحت من عمل کند.
ز وحشی بر در او بدترم بلک از سگ کویم
ازین بدتر شوم اینست اگر بخت نژند من
هوش مصنوعی: من از وحشی بالاتر از در او هستم، بدتر از سگ او هم می‌شوم. اگر اینچنین باشد که بخت من چنین شوم، خیلی دردناک است.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۲۳ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۳۲۳ به خوانش عندلیب