گنجور

شمارهٔ ۳۲۰

چو دیدم خوار خود را از در آن بیوفا رفتم
رسد روزی که قدر من بداند حالیا رفتم
بر آن بودم که در راه وفایش عمرها باشم
چو می‌دیدم که ازحد می‌برد جور و جفا رفتم
دلم گر آید از کویش برون آگه کنید او را
که گر خواهد مرا من جانب شهر وفا رفتم
شدم سویش به تکلیف کسان اما پشیمانم
نمی‌بایست رفتن سوی او دیگر چرا رفتم
ز من عشقی بگو دیوانگان عشق را وحشی
که من زنجیر کردم پاره در دارالشفا رفتم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو دیدم خوار خود را از در آن بیوفا رفتم
رسد روزی که قدر من بداند حالیا رفتم
هوش مصنوعی: وقتی دیدم که به من توجهی نمی‌شود و از طرف او خوار و خفیف شده‌ام، تصمیم گرفتم بروم و امیدوارم روزی بیاید که ارزش و مقام من را بشناسد. اکنون از آنجا رفته‌ام.
بر آن بودم که در راه وفایش عمرها باشم
چو می‌دیدم که ازحد می‌برد جور و جفا رفتم
هوش مصنوعی: من تصمیم داشتم تا به خاطر وفاداری‌ام، عمرهای زیادی را صرف کنم، اما وقتی دیدم که ظلم و آسیب‌دیدگی از حد فراتر رفته است، از آنجا کنار کشیدم.
دلم گر آید از کویش برون آگه کنید او را
که گر خواهد مرا من جانب شهر وفا رفتم
هوش مصنوعی: اگر دل من از کوی تو بیرون آید، به او خبر دهید که اگر بخواهد من به سمت شهر وفا رفته‌ام.
شدم سویش به تکلیف کسان اما پشیمانم
نمی‌بایست رفتن سوی او دیگر چرا رفتم
هوش مصنوعی: به خاطر مسئولیت‌های دیگران به سمت او رفتم، اما حالا پشیمانم. نباید به سوی او می‌رفتم، حالا نمی‌دانم چرا این کار را کردم.
ز من عشقی بگو دیوانگان عشق را وحشی
که من زنجیر کردم پاره در دارالشفا رفتم
هوش مصنوعی: از من بپرسید که دیوانگان عشق چه حالتی دارند، چون من همواره عشق را در خود احساس کرده‌ام و حالا به مکانی امن و آرام رفته‌ام.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۲۰ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۳۲۰ به خوانش عندلیب