گنجور

شمارهٔ ۳۱۵

کاری مکن که رخصت آه سحر دهم
وین تند باد را به چراغ تو سردهم
آبم ز جوی تیغ تغافل مده ، مباد
نخلی شوم که خنجر الماس بردهم
سیلی ز دیده خواهدم آمد دل شبی
اولیتر آنکه من همه کس را خبر دهم
کشتی نوح چیست چو توفان گریه شد
هرتخته زان سفینه به موجی دگر دهم
لرزد دلم که خانه حسنت کند سیاه
گر اندک اختیار به دود جگر دهم
افسردگی بس است که باد خزان شود
آه ار به بوستان جمال تو سر دهم
بیداد کیش من متنبه نمی‌شود
وحشی من این ندای عبث چند دردهم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کاری مکن که رخصت آه سحر دهم
وین تند باد را به چراغ تو سردهم
هوش مصنوعی: باید مراقب باشی که کارهایی نکنی که باعث شود در سپیده دم، اجازه دهم آه حسرتی بکشیم و این باد تند را دروازه‌ای که تو برایش روشن کرده‌ای، سردم کنم.
آبم ز جوی تیغ تغافل مده ، مباد
نخلی شوم که خنجر الماس بردهم
هوش مصنوعی: من آبم، و از جوی بی‌توجهی می‌آیم؛ نخواهم شد چون نخل که با خنجری از الماس آسیب ببینم.
سیلی ز دیده خواهدم آمد دل شبی
اولیتر آنکه من همه کس را خبر دهم
هوش مصنوعی: به زودی اشکی از چشمانم می‌ریزد، دلم می‌خواهد پیش از آنکه به دیگران خبر بدهم، این احساس را به خودم بگویم.
کشتی نوح چیست چو توفان گریه شد
هرتخته زان سفینه به موجی دگر دهم
هوش مصنوعی: کشتی نوح چه ارتباطی دارد وقتی که طوفان به شدت در حال باریدن است؟ هر تخته از آن کشتی را به یک موج دیگر می‌دهم. به عبارتی، وقتی اوضاع به شدت بحرانی و نامساعد است، حتی چیزهایی که قبلاً مستحکم بودند نیز دستخوش تغییر خواهند شد.
لرزد دلم که خانه حسنت کند سیاه
گر اندک اختیار به دود جگر دهم
هوش مصنوعی: دل من از اندیشه تو می‌لرزد و نگران است که مبادا زیبایی‌ات را از دست بدهد. اگر بخواهم، حتی از جان خود نیز برای محافظت از تو و زیبایی‌ات دریغ نمی‌کنم.
افسردگی بس است که باد خزان شود
آه ار به بوستان جمال تو سر دهم
هوش مصنوعی: بس است که افسردگی را بپذیرم، همان‌طور که پاییز، برگ‌ها را می‌ریزد. ای کاش می‌توانستم عشقم را در باغ زیبایی‌ات نثار کنم.
بیداد کیش من متنبه نمی‌شود
وحشی من این ندای عبث چند دردهم
هوش مصنوعی: بیداد و ستم در باور من تأثیری ندارد. این دردی که بیهوده می‌نامم، من را آگاه نمی‌کند.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۱۵ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۳۱۵ به خوانش عندلیب