گنجور

شمارهٔ ۳۱۱

من که چون شمع از تف دل جانگدازی می‌کنم
گر سرم برداری از تن سرفرازی می‌کنم
با چنین تندی و بی باکی که آن عاشق کشست
آه اگر داند که با او عشقبازی می‌کنم
می‌کشد آنم که خنجر می‌زند وانگه به ناز
باز می پرسد که چون عاشق نوازی می‌کنم
ای عزیزان بار خواهم بست یار من کجاست
حاضرش سازید تا من کار سازی می‌کنم
همچو وحشی نیم بسمل در میان خاک و خون
می‌تپم و آن شوخ پندارد که بازی می‌کنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من که چون شمع از تف دل جانگدازی می‌کنم
گر سرم برداری از تن سرفرازی می‌کنم
هوش مصنوعی: من مانند شمعی هستم که از عشق و غم می‌سوزم و جانم در آتش است. اگر تو سرم را از بدنم جدا کنی، باز هم با افتخار و سربلندی زندگی‌ام را ادامه می‌دهم.
با چنین تندی و بی باکی که آن عاشق کشست
آه اگر داند که با او عشقبازی می‌کنم
هوش مصنوعی: با این شجاعت و جسارتی که آن عاشق‌کش دارد، ای کاش بداند که با او در حال عشق‌بازی هستم.
می‌کشد آنم که خنجر می‌زند وانگه به ناز
باز می پرسد که چون عاشق نوازی می‌کنم
هوش مصنوعی: کسی که به من آسیب می‌زند و به من خنجر می‌زند، پس از آن با محبت و ناز از من می‌پرسد که چگونه به او عشق می‌ورزم.
ای عزیزان بار خواهم بست یار من کجاست
حاضرش سازید تا من کار سازی می‌کنم
هوش مصنوعی: ای دوستان، می‌خواهم سفر کنم، یارم کجاست؟ او را حاضر کنید تا من کارهایم را انجام دهم.
همچو وحشی نیم بسمل در میان خاک و خون
می‌تپم و آن شوخ پندارد که بازی می‌کنم
هوش مصنوعی: مانند یک حیوان زخمی در وضعیت سخت و در میان مشکلات و دردها تلاش می‌کنم و آن شخص خوش خیال فکر می‌کند که من در حال خوش گذرانی هستم.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۱۱ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۳۱۱ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1403/09/25 14:11
محمدرضا خوشدل

بیت اول تف با فتحه یعنی داغ و تف دل به معنی داغ دل است.