شمارهٔ ۳۱
مژدهٔ وصل توام ساخته بیتاب امشب
نیست از شادی دیدار مرا خواب امشب
گریه بس کردهام ای جغد نشین فارغ بال
که خطر نیست در این خانه ز سیلاب امشب
دورم از خاک در یار و به مردن نزدیک
چون کنم چارهٔ من چیست در این باب امشب
بسکه در مجلس ما رفت سخن ز آتش شوق
نفسی گرم نشد دیدهٔ احباب امشب
شمع سان پرگهر اشک کناری دارم
وحشی از دوری آن گوهر سیراب امشب
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مژدهٔ وصل توام ساخته بیتاب امشب
نیست از شادی دیدار مرا خواب امشب
هوش مصنوعی: خبر وصالت مرا بیتاب کرده است، این شب به خاطر شادی دیدار تو خواب از چشمانم رفته است.
گریه بس کردهام ای جغد نشین فارغ بال
که خطر نیست در این خانه ز سیلاب امشب
هوش مصنوعی: من مدتی است که گریه کردهام، ای جغدی که در این خانه نشستهای و آزاد هستی، چون امشب دیگر هیچ خطری از سیلاب در این مکان وجود ندارد.
دورم از خاک در یار و به مردن نزدیک
چون کنم چارهٔ من چیست در این باب امشب
هوش مصنوعی: از خاک دوست دورم و به مرگ نزدیک، اینجا در این شب چه تدبیری برای خود کنم؟
بسکه در مجلس ما رفت سخن ز آتش شوق
نفسی گرم نشد دیدهٔ احباب امشب
هوش مصنوعی: در مجلس ما به قدری در مورد شوق و محبت صحبت شد که هیچ کس نتوانست نفسی گرم کند و این باعث شد تا چشمان دوستانمان در امشب بینوا بماند.
شمع سان پرگهر اشک کناری دارم
وحشی از دوری آن گوهر سیراب امشب
هوش مصنوعی: من در کناری از اشک، مانند شمعی پرنور دارم و وحشیانه از دوری آن گوهر دلانگیز سیراب و غمگینم امشب.
حاشیه ها
1396/04/22 14:07
پسندیدم