گنجور

شمارهٔ ۳۰۷

آتش به جگر زان رخ افروخته دارم
وین گریهٔ تلخ از جگر سوخته دارم
گفتی تو چه اندوخته‌ای ز آتش دوری
این داغ که بر جان غم اندوخته دارم
انداخته‌ام صید مراد از نظر خویش
یعنی صفت باز نظر دوخته دارم
در دام غمت تازه فتادم نگهم دار
من عادت مرغان نو آموخته دارم
وحشی به دل این آتش سوزنده‌ چو فانوس
از پرتو آن شمع بر افروخته دارم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آتش به جگر زان رخ افروخته دارم
وین گریهٔ تلخ از جگر سوخته دارم
هوش مصنوعی: من از چهرهٔ درخشان و خشمگین او داغ در دل دارم و این اشک‌های تلخی که می‌ریزم حاصل سوختگی درونم است.
گفتی تو چه اندوخته‌ای ز آتش دوری
این داغ که بر جان غم اندوخته دارم
هوش مصنوعی: گفتی چه چیزی از دوری آتش ذخیره کرده‌ای. من هم این درد سنگینی را که بر دل دارم، با خود دارم.
انداخته‌ام صید مراد از نظر خویش
یعنی صفت باز نظر دوخته دارم
هوش مصنوعی: من آرزوهایم را از چشم خود دور نکرده‌ام و به دقت به آن‌ها توجه و نگاه می‌کنم.
در دام غمت تازه فتادم نگهم دار
من عادت مرغان نو آموخته دارم
هوش مصنوعی: در دام غمت تازه افتاده‌ام، نگه‌ام‌دار. من به گونه‌ای یاد گرفته‌ام که مثل پرندگان تازه‌کار گرفتار می‌شوم.
وحشی به دل این آتش سوزنده‌ چو فانوس
از پرتو آن شمع بر افروخته دارم
هوش مصنوعی: دل من مانند آتش سوزانی می‌سوزد، و چون لامپ که از نور شمع روشن می‌شود، من نیز از این شعله به روشنی و زندگی ادامه می‌دهم.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۰۷ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۳۰۷ به خوانش عندلیب