گنجور

شمارهٔ ۳۰۴

مدتی شد کز گلستانی جدا افتاده‌ام
عندلیبم سخت بی برگ و نوا افتاده‌ام
نوبهاری می‌دماند از خاک من گل وان گذشت
گشته‌ام پژمرده و ز نشو و نما افتاده‌ام
در هوای گلشنی سد ره چو مرغ بسته‌بال
کرده‌ام آهنگ پرواز و بجا افتاده‌ام
گر نمی‌پویم ره دیدار عذرم ظاهر است
بسکه در زنجیر غم ماندم ز پا افتاده‌ام
نه گمان رستگی دارم نه امید خلاص
سخت در تشویش و محکم در بلا افتاده‌ام
مایهٔ هستی تمامی سوختم بر یاد وصل
مفلسم وحشی به فکر کیمیا افتاده‌ام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مدتی شد کز گلستانی جدا افتاده‌ام
عندلیبم سخت بی برگ و نوا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: مدتی است که از باغ و بوستان دور افتاده‌ام و مانند قناری، بی‌برگ و بی‌صدا به حالتی دشوار در آمده‌ام.
نوبهاری می‌دماند از خاک من گل وان گذشت
گشته‌ام پژمرده و ز نشو و نما افتاده‌ام
هوش مصنوعی: بهار تازه و زیبایی از دلم رفته و گل‌های زندگی‌ام پژمرده شده‌اند. احساس می‌کنم که از رشد و شکوفایی دور افتاده‌ام و در حال زوال هستم.
در هوای گلشنی سد ره چو مرغ بسته‌بال
کرده‌ام آهنگ پرواز و بجا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: در فضایی که پر از گل و گیاه است، مانند پرنده‌ای که بال‌هایش بسته شده، تلاش می‌کنم تا پرواز کنم اما به خاطر شرایط موجود نمی‌توانم.
گر نمی‌پویم ره دیدار عذرم ظاهر است
بسکه در زنجیر غم ماندم ز پا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: اگر به مسیر دیدار تو نمی‌روم، دلیلش واضح است؛ چون به خاطر غم و اندوهی که گرفتار آن هستم، از پا افتاده‌ام.
نه گمان رستگی دارم نه امید خلاص
سخت در تشویش و محکم در بلا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: نه به نجات خود امیدوارم و نه به آزادی، به شدت در نگرانی هستم و در شرایط دشوار قرار دارم.
مایهٔ هستی تمامی سوختم بر یاد وصل
مفلسم وحشی به فکر کیمیا افتاده‌ام
هوش مصنوعی: من تمام وجودم را بر سر یاد وصال معشوقم سوزانده‌ام و حالا در افکارم به دنبال راه حلی جادویی برای برطرف کردن ناداری‌ام هستم.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۰۴ به خوانش رضا خوشدل
شمارهٔ ۳۰۴ به خوانش یاسین ریاحی
شمارهٔ ۳۰۴ به خوانش عندلیب