گنجور

شمارهٔ ۳۰۰

در راه عشق با دل شیدا فتاده‌ایم
چندان دویده‌ایم که از پا فتاده‌ایم
عاشق بسی به کوی تو افتاده است لیک
ما در میانهٔ همه رسوا فتاده‌ایم
پشت رقیب را همه قربست و منزلت
مردود درگه تو همین ما فتاده‌ایم
ما بیکسیم و ساکن ویرانهٔ غمت
دیوانه‌های طرفه به یک جا فتاده‌ایم
وحشی نکرده‌ایم قد از بار فتنه راست
تا در هوای آن قد رعنا فتاده‌ایم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در راه عشق با دل شیدا فتاده‌ایم
چندان دویده‌ایم که از پا فتاده‌ایم
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، با دلی سرشار از شوق و هیجان گام نهاده‌ایم به اندازه‌ای که خسته و ناتوان شده‌ایم.
عاشق بسی به کوی تو افتاده است لیک
ما در میانهٔ همه رسوا فتاده‌ایم
هوش مصنوعی: بسیاری از عاشقان در کوی تو به زمین افتاده‌اند، اما ما در میان همه، به طرز رسوا و زشتی افتاده‌ایم.
پشت رقیب را همه قربست و منزلت
مردود درگه تو همین ما فتاده‌ایم
هوش مصنوعی: همه پشت سر رقیب را می‌بینند و جایگاه او را در نظر می‌گیرند، اما شأن و مقام ما نزد تو پذیرفته نشده است و ما در عین حال در این قضاوت به زانو درآمده‌ایم.
ما بیکسیم و ساکن ویرانهٔ غمت
دیوانه‌های طرفه به یک جا فتاده‌ایم
هوش مصنوعی: ما تنها و آرام در خرابه‌های غم تو هستیم، و دیوانه‌های شگفت‌انگیز در یک جا جمع شده‌ایم.
وحشی نکرده‌ایم قد از بار فتنه راست
تا در هوای آن قد رعنا فتاده‌ایم
هوش مصنوعی: ما از شدت تأثیر فتنه چنان دچار تغییر شده‌ایم که حتی نتوانسته‌ایم قامت خود را به خاطر جاذبه آن زیبایی استوار نگه داریم.

خوانش ها

شمارهٔ ۳۰۰ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۳۰۰ به خوانش عندلیب