شمارهٔ ۲۹۹
دلی و طاقت سد آه آتشین دارم
همین منم که دل و طاقت چنین دارم
نعوذباله اگر بگذری به جانب غیر
تو میخرامی و من رشک بر زمین دارم
به راندن از تو شکایت کنم خدا مکناد
شکایت ار کنم آزار بیش ازین دارم
محیط جانب من بین و عذر رفته بخواه
که سخت رخش گریزی به زیر زین دارم
مکن تغافل و مگذارم از کمند برون
که صید بیشهٔ بسیار در کمین دارم
بیا بیا که تو از عافیت گریزانی
که من گمان یکی عشق آفرین دارم
کدام صبر و چه طاقت چه دین و دل وحشی
ازو نه صبر و نه طاقت نه دل نه دین دارم
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلی و طاقت سد آه آتشین دارم
همین منم که دل و طاقت چنین دارم
هوش مصنوعی: من دلی دارم که از آتش درد به شدت میسوزد و توانم نیز در برابر این درد زیاد است. این خود من هستم که چنین دل و قدرتی دارم.
نعوذباله اگر بگذری به جانب غیر
تو میخرامی و من رشک بر زمین دارم
هوش مصنوعی: اگر از کنار من بگذری و به کسی دیگری توجه کنی، من حسادت میکنم و دل تنگ میشوم.
به راندن از تو شکایت کنم خدا مکناد
شکایت ار کنم آزار بیش ازین دارم
هوش مصنوعی: نمیتوانم از تو شکایت کنم، خدا نکند که چنین کنم. اگر بخواهم شکایت کنم، آزار و رنج بیشتری را متحمل میشوم.
محیط جانب من بین و عذر رفته بخواه
که سخت رخش گریزی به زیر زین دارم
هوش مصنوعی: من را در نظر بگیر و از من بخواه که عذر را بپذیری، زیرا من به خاطر برخی مشکلات نمیتوانم به خوبی عمل کنم و از زیر بار مسئولیت فرار میکنم.
مکن تغافل و مگذارم از کمند برون
که صید بیشهٔ بسیار در کمین دارم
هوش مصنوعی: مراقب باش و از زیر چشم من نرو، چون من شکارهای زیادی دارم که در انتظار فرصتی مناسب هستند.
بیا بیا که تو از عافیت گریزانی
که من گمان یکی عشق آفرین دارم
هوش مصنوعی: بیا و نزد من بیا، چرا که تو از آرامش و آسایش دوری میکشی. من فکر میکنم که یکی در دلش عشق را پرورش میدهد.
کدام صبر و چه طاقت چه دین و دل وحشی
ازو نه صبر و نه طاقت نه دل نه دین دارم
هوش مصنوعی: من دیگر هیچ صبر و طاقت و ایمانی ندارم، دل و جانم هم آرامش نمییابند.